صاحبالزنج: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱:
[علی ابن محمد] مشهور به صاحب الزنج<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ ایران کمبریج جلد 4|نام خانوادگی=فرای|نام=ریچارد نیلسون|ناشر=امیر کبیر|سال=1390|شابک=|مکان=تهران|صفحات=99}}</ref> وی رهبری قیام زنگیان را در قرن سوم هجری در زمان [عباسیان] زیر نظر داشت.
وی در روستای ورزنین درمنطقهٔ [ری] به دنیا آمد که هم اکنون نزدیک شهر [تهران] است.
وچون زندگی اش بیشتر در [ری] سپری شد بسیاری از تاریخ نگاران بر این باورند که او [ایرانی] است. جد پدریش عبدالرحیم ابن عبد القیس است که در [طالقان] زاده شد که خود یکی از شهرهای [ایران] است اما بعد از مدتی در [عراق] جای گرفت و پدرش بازنی از طایفه [خزیمه] ازدواج نمود و از او صاحب دو دختر شد که در کودکی وفات یافتن. سپس صاحب پسری شد به نام [علی ابن محمد صاحب الزنج] .
وی به [سامرا] مرکز جدید خلافت [عباسی] رفت و رابطه ایی با خلیفه [عباسی] پیدا کرد و به دستگاه [بنی عباس] نزدیک شد و زندگی اش با فضل و بخشش [عباسیان] همراه بود و در دربار مشغول کارشد و به فرزندان خلیفه خط و دستور زبان و [علم نجوم] درس میداد.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=ahmadelq|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=ویکیبیدیا|نشانی=/https://ar.m.wikipedia.org/wiki|عنوان=صاحب الزنج}}</ref>
[زنگیان] غلامان سیاهی بودند که از زنگبار می آمدند و در قیاس با غلا مان سفید زندگی سختی داشتند و کارهای پر زحمت را به آنان واگذار میکردند و کسی برای رفاهشان تلاشی نمیکرد<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نهضت صاحب الزنج|نام خانوادگی=ممتحن|نام=حسینعلی|ناشر=دانشگاه شهید بهشتی|سال=1366|شابک=|مکان=تهران|صفحات=180-181}}</ref>
این بردگان به خاطر آنکه از سرزمین زنگبار آورده میشدند زنجی نامیده میشدند در اطراف [بصره] همیشه عدهٔ زیادی از این بردگان به چشم میخورد که آنان را تاجران [عرب] و [عجم] برای فروش می آوردند.
حضور این بردگان در ان زمان بیانگر قدرت دولت مردان و بازرگانان بود هم از این روکار تجارت برده در ان دوران چنان مورد توجه بود که در [بغداد] و شهرهای مهم دیگر بازاری مخصوص برای خرید و فروش بردگان وجود داشت و در بین کارمندان [عباسی] نیز فردی به نام [قیم الرقیق] بر کار برده فروشان نظارت مینمود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ ایران بعد از اسلام -چاپ پنجم|نام خانوادگی=زرین کوب|نام=عبدالحسین|ناشر=امیرکبیر|سال=1368|شابک=|مکان=تهران|صفحات=473}}</ref> درحالی که از این غلامان خواسته میشد کارهای طاقت فرسایی مانند زه کشی شوره زارها. نیزارها و امور مزارع پنبه و نیشکر را انجام دهند از نظر رشد فرهنگی و فکری آنقدر ضعیف بودند که بعضی از مورخین عقیده دارند که آنان از گوشت انسان و مردار تغذیه میکردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تمدن اسلام -ترجمه علی جواهر کلام-چاپ نهم|نام خانوادگی=جرجی|نام=زیدان|ناشر=امیرکبیر|سال=1377|شابک=|مکان=تهران|صفحات=887}}</ref>
گسترش تنگناهای معیشتی و افزایش آگاهی در اثر همسایگی با تفکرات مساوات طلبانه [خوارج] هرروز برنارضایتی بردگان میافزود تا زمانی که در دوره [خلافت مهتدی] مردی معروف به [صاحب الزنج] باهماهنگی گروههای مختلف بردگان و با نوید رهایی آنان از سختی و رنج آنان را به قیام بر ضد دستگاه خلافت فراخواند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ خلافت عباسی|نام خانوادگی=خضری|نام=سید احمدرضا|ناشر=سمت|سال=1378|شابک=|مکان=تهران|صفحات=106}}</ref>
وی میخواست با [قرمطیان] و [یغوب لیث سفار] بر علیه [خلافت عباسی] متحد شود که در این خصوص موفق نگردید<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صاحب الزنج -چالشی دیگر دربرابر دستگاه خلافت|نام خانوادگی=علی بیگی|نام=حسین|ناشر=فصل نامه تاریخ پژوهان|سال=سال سوم شماره 11-(1386)|شابک=|مکان=قم|صفحات=82}}</ref> قیام او از سال ۲۵۵ ه.ق در [بصره] آغاز شد و به مدت ۱۵ سال حکومت عباسی رابه خود مشغول کرد در طول این سالها خلیفه به علت شورشهای [یغوب لیث سفار] و مسائل شرق و شمال شرقی ایران نتوانست شورش وی را سرکوب نمایید ولی پس از فراغت از کار [یغوب لیث] بر ان شد تاکار [زنگیان] را خاتمه دهد درسال ۲۷۰ ه.ق در دوران [خلیفه (معتمد)] برادر [خیلفه (موفق ابن طلحه)] مسئول جنگ با [زنگیان] شد و خود رهبری لشکر را به عهده گرفت وی سپاهیان [صاحب الزنج] را محاصره اقثصادی کرد تا ناتوان شوند. اذوقه آنان را به آتش کشید در نتیجه هنگامی که با گرسنگی و سختی رو به رو شدند اغلب آنها تسلیم شده و [صاحب الزنج] را رها کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دولت عباسیان|نام خانوادگی=طقوش|نام=محمد سهیل|ناشر=پژوهش کده دانشگاه|سال=1383|شابک=|مکان=قم|صفحات=204}}</ref>
وی به ناچار با تعدادی اندک از شهر گریخت اما [(موفق)] در [صفر] ۲۷۰ ه... .ق اورا دستگیر نمود و سر از تنش جدا کرد و برای خلیفه فرستاد در در نتیجه این قیام طولانی پس از ۱۴ سال و ۶ ماه در ۲ صفر سال ۲۷۰ ه.ق باکشته شدن [صاحب الزنج] از هم پاشید این پیروزی چنان برای حکومت عباسی با اهمیت بود که موفق برادر خلیفه ملغب [(به ناصر الدین الله]) شد.
[زنگیان] پس از شکست بی رحمانه سرکوب شدند و بسیاری از آنان کشته شده یا دوباره به صورت برده خانگی در آمدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=صاحب الزنج -چالشی دیگر دربرار دستگاه خلافت|نام خانوادگی=علی بیگی|نام=حسین|ناشر=فصل نامه تاریخ پژوهان|سال=سال سوم شماره 11(1386)|شابک=|مکان=قم|صفحات=98}}</ref>
== پانویس ==
|