ژان-فرانسوا لیوتار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۲۶) +مرتب+تمیز (۱۲.۵ core): + رده:مارکسیستهای اهل فرانسه+رده:سوسیالیستهای لیبرترین |
|||
خط ۲۸:
|گفتاورد=
}}
'''ژان فرانسوا لیوتار''' {{به فرانسوی|Jean-François Lyotard}} {{تتم|۱۰ اوت|۱۹۲۴|[[ورسای]]|۱۳ آوریل|۱۹۹۸|[[پاریس]]، [[فرانسه]]|م}} [[نظریهپرداز ادبی]] و از پیشگامان [[فلسفهٔ پستمدرن]] در جهان
== زندگی ==
ژان فرانسوا لیوتار در ۱۰ [[اوت]] سال ۱۹۲۴ میلادی در شهر [[ورسای]] [[فرانسه]] زاده شد. پدرش ژان پیر لیوتار یک نمایندهٔ فروش و مادرش مادلین کاوالی {{به فرانسوی|Madeleine Cavalli}} بود. ژان در [[پاریس]] در مدارس بوفون {{به فرانسوی|Buffon}} و لویی لگراند {{به فرانسوی|Louis-le-Grand}} درس خواند.<ref>Jacques Derrida, ''The Work of Mourning'', ed. Pascale-Anne Brault and Michael Naas, Chicago: University of Chicago Press, p. ۲۱۱.</ref> در جوانی آرزو داشت یک [[راهب]] دومنیک، [[نقاش]]، [[مورخ]] یا [[داستاننویس]]ی شود که مسیر حرکت وی به سمت [[فلسفه]] را هموار سازد.{{مدرک}} لیوتار پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی در پاریس، پس از دوبار مردود شدن در امتحان ورودی مدارس عالی اکول نرمال سوپریور {{به فرانسوی|École Normale supérieure}} سرانجام در [[دانشگاه سوربون]] در رشتهٔ [[فلسفه]] شروع به تحصیل نمود.<ref>{{یادکرد وب | نشانی =http://www.zendagi.com/new_page_1026.htm | عنوان =پست مدرنیسم جامعه شناختی در برابر
لیوتار امتحان agrégation را (امتحانی لازم برای اجازهٔ تدریس در فرانسه) پشتسر نهاد و از سال ۱۹۵۲ به تدریس فلسفه در مدرسهٔ پسرانهای در [[کنستانتین]] {{به فرانسوی|Constantine}} در بخش اشغالی فرانسه در شرق [[الجزایر]] پرداخت. وی تا ۱۹۵۹ در این مدرسه به پسران پرسنل نظامی در لوفله {{به فرانسوی|La Flèche}} درس میداد و در همین ایام آثار [[کارل مارکس]] را مطالعه کرد و با وضعیت سیاسی الجزایر آشنا شد. وی باور داشت محیط الجزایر مستعد یک [[انقلاب سوسیالیستی]] است{{مدرک}}. در سال ۱۹۵۴ لیوتار به سازمان انقلابی [[سوسیالیسم یا بربریسم]] {{به فرانسوی|Socialisme ou Barbarie}} پیوست، اعضای این سازمان شامل [[کرنلیوس کاستوریادیس]]، [[کلود لفورت]] و [[پیر سویریس]] بودند. لیوتار و [[پیر سویریس]] یکدیگر را در جلسهٔ اتحادیه در اواخر۱۹۵۰ ملاقات کرده بودند. آنان دوستی طولانیمدت و نزدیکی داشتند، سرانجام دوستی آنان به واسطهٔ برخی تفاوتهای نظری و سیاسی با مشکلاتی روبهرو شد.
خط ۳۹:
لیوتار به سمینارهای [[روانکاو]] رادیکال [[ژاک لاکان]] علاقه داشت و واکنش وی به نظریات لاکان منجر به بحث گفتمان و انگارهٔ وی شد که به خاطر آن درجهٔ دکترای خود را دریافت کرد.{{مدرک}} از ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۰، در سال ۱۹۸۷ استاد بازنشستهٔ [[دانشگاه ونسیس]] شد.{{مدرک}} انتشار کتاب وضعیت پستمدرن در ۱۹۷۹ به شهرت وی بعدی جهانی بخشید.{{مدرک}} وی در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ سخنرانیهای بسیاری خارج از [[فرانسه]] میکرد. لیوتار استاد [[دانشگاه اموری]] و عضو بنیانگذار و برای مدتی نیز رئیس [[کالج بینالمللی فلسفه]] بود.{{مدرک}} لیوتار استاد در [[دانشگاه کالیفرنیا]] و نیز استاد دانشگاههای متعددی مانند [[دانشگاه جان هاپکینز]]، [[دانشگاه برکلی]]، [[دانشگاه سان دیاگو]]، [[دانشگاه مینسوتا]]، [[دانشگاه مونترال]] [[کانادا]]، [[دانشگاه سگین]] [[آلمان غربی]] و [[دانشگاه سائوپائولو]] [[برزیل]] بود.{{مدرک}}
ژان فرانسوا لیوتار در ۲۱ آوریل سال ۱۹۹۸ در حال آماده شدن برای کنفرانسی راجع به [[پستمدرنیسم]] و نظریهٔ رسانهها،
== محوریت افکار ==
کانون نوشتههای لیوتار را پرسشهایی در باب [[سیاست]]، [[عدالت]]، و [[آزادی]] تشکیل میدهند. او چه در مورد یک اثر هنری بحث کند، چه یک متن ادبی، چه [[برهانهای الاهیاتی]] و چه حتی از پایان دنیا، توجهاش همیشه معطوف به مسائل اجتماعی و اخلاقیای است که از این پرسشها ناشی میشوند. لیوتار در وهلهٔ نخست یک [[فیلسوف]] سیاسی است که به شیوههای سازماندهی و کنترل زندگیهای ما به وسیلهٔ جوامعی که در آن ساکنیم توجه دارد و تحلیلهایش از [[هنر]]، [[ادبیات]] و [[فرهنگ]] همگی به فهم این مسئله کمک میکنند. چالشهای سرسختانهٔ لیوتار در برابر باورها، آموزههای سیاسی و رویههای فرهنگیِ مستقر، نوشتههای او را همواره سردرگمکننده و دشوار، اما در عین حال برانگیزاننده و الهامبخش، میسازند.<ref>{{یادکرد وب | نشانی =http://anthropology.ir/node/4352 | عنوان =ژان-فرانسوا لیوتار | تاریخ بازید = ۱ فوریه ۲۰۱۲ | ناشر = [[
== آثار ==
خط ۶۳:
* Political Writings, trans. and ed. Bill Readings and Kevin Paul Geiman (London: UCL، ۱۹۹۳).
* Toward the Postmodern, ed. Robert Harvey and Mark S. Roberts (New Jersey: Humanities Press، ۱۹۹۳).
* Lessons on the Analytic of the Sublime: Kant’s Critique of
* Postmodern Fables, trans. Georges Van Den Abbeele (Minneapolis: University of Minnesota Press، ۱۹۹۷).
* The Assassination of Experience by Painting, Monory = L’assassinate de l’experience par la peinture, Monory, trans. Rachel Bowlby and
خط ۷۴:
=== پدیدارشناسی ===
نخستین کتاب لیوتار که در ۱۹۵۴ منتشر شد، مقدمهای کوتاه و بررسی [[پدیدارشناسی]] است. نخستین بخش این اثر، اندیشهٔ [[پدیدارشناسی]] را از [[ادموند هوسرل]] معرفی میکند و دومین بخش آن رابطهٔ پدیدارشناسی را با [[علوم انسانی]]، مخصوصاً [[روانشناسی]]، [[جامعهشناسی]] و [[تاریخ]] ارزیابی مینماید. در بخش دوم تمرکز از هوسرل به سمت [[موریس مرلو-پونتی]] {{به فرانسوی|Maurice Merleau-Ponty}} جابهجا میگردد. در کل کتاب، لیوتار به تلاش [[پدیدارشناسی]] جهت یافتن '''شیوهٔ سوم''' بین [[ذهنیگرایی]] و [[عینیگرایی]] توجه میکند و درصدد اجتناب از مشکلات هر یک از آنهاست. لیوتار استدلال میکند که [[پدیدارشناسی]] میتواند سهم ارزشمندی در [[علوم اجتماعی]] داشته و بایستی به دو کارکرد خدمت کند. نخست: موضوع علم را مقدم بر هر آزمایش و بررسی تعریف کند؛ دوم از نظر فلسفی نتیجهٔ آزمایشها و بررسیها را مجدداً ارزیابی نماید. لیوتار با دیدی مثبت با پدیدارشناسی برخورد میکند و [[استدلال]] میکند، [[جامعهشناسی]] نیاز به تعریف [[پدیدارشناسی|پدیدارشناختی]] از ماهیت اجتماعی دارد قبل از اینکه بتواند
=== الجزایر ===
خط ۸۷:
در اوایل دههٔ ۱۹۷۰، لیوتار فلسفهای مبتنی بر نظریهٔ [[زیگموند فروید]] در مورد زیستمایه مطرح کرد. برای لیوتار انرژی لیبیدویی میتواند به عنوان یک بتوارهٔ نظری {{انگلیسی|Theoretical Fiction}} برای تشریح دگرگونیهایی که در جامعه به وقوع میپیوندد به کار رود. وی بعد از گسست از [[مارکسیسم]] و رد نظریهٔ جامع و فراگیر درصدد ایجاد یک نظریه شد که تمایلات و نیروهای متفاوت و متعدد مؤثر در موقعیتهای سیاسی و اجتماعی را در خود داشته باشد. فلسفهٔ لیبیدویی لیوتار در کار اصلی وی اقتصاد لیبیدویی و در مجموعه مقالاتی منتشر شدند. [[فلسفه لیبیدویی|فلسفهٔ لیبیدویی]] لیوتار با تعهد کلی وی به [[هستیشناسی]] حوادث {{انگلیسی|Ontology of Events}} شروع میشود. وی واقعیت را براساس حوادث غیرقابل پیشبینی در نظر میگیرد و نه بر حسب تنظیمات ساختارمند. این حوادث میتوانند به گونهای متفاوت تفسیر شوند و هیچ تفسیر واحدی نمیتواند کاملاً صحیح باشد. لیوتار ایدهٔ انرژی لیبیدویی را برای تشریح حوادث به کار گرفته و شدتها {{انگلیسی|libidinal Intensities}} و تأثیرات {{انگلیسی|Affects}} لیبیدویی را برای اشاره به خود حوادث به کار میبرد. این شدتها و تأثیرات، احساسات و تمایلات انسانیاند. بر طبق روانکاوی [[زیگموند فروید]] این مختصات، فرایندهای اولیهٔ لیبیدو هستند، یعنی نیروهایی که در بدن وجود داشته و ماورای فرایندهای ذهنی آگاهاند.
لیوتار مخصوصاً روی [[میل جنسی]] تأکید دارد. وی این واژگان را
=== الحاد ===
خط ۱۰۷:
* [http://www.iep.utm.edu/ دائرةالمعارف اینترنتی فلسفه]
* [http://plato.stanford.edu/ دائرةالمعارف فلسفهٔ استنفورد]
* [
{{مستند کردن}}
{{ترتیبپیشفرض:لیوتار، ژان فرانسوا}}
[[رده:اهالی ورسای]]
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه پاریس]]
|