'''بورژوازی''' {{به فرانسوی|Bourgeoisie}} یک اصطلاح در علم [[جامعهشناسی]] و [[تاریخ]] است که مورد دستهبندیهای مورد استفاده در تحلیل [[جامعه|جوامع]] بشری است. این واژه به دستهیدستهٔ بالاتر یا مرفه و [[سرمایهدار]] در جامعه اطلاق میشود. این دسته قدرت خود را از [[استخدام]]، [[آموزش]] و [[ثروت]] به دست میآورند و نه لزوماً از [[اشرافزادگی]].
بیشترین ظهور و بروز این طبقه با افول قدرت [[کلیسا]] در اواخر [[قرون وسطی]] همراه بود. روش زندگی آنها ایجاب میکرد که در خارج از مراکز جمعیتی، به دور از چشم مردم و حکام زندگی کنند. همین روش، آنها را به زندگی در قلعهها سوق داد. بسیاری از این قلعهها امروزه جزو آثار تاریخی اروپاست و برخی پس از گذشت قرنها همچنان نسل به نسل و دست به دست توسط نوادگان بورژواهای اولیه، مسکون باقی مانده استماندهاست.
در جامعهیجامعهٔ [[سرمایهداری]] این واژه معمولاً به دستههای [[قانونگذار]] و [[مالک]] اطلاق میشود. طبقه بورژوا پس از اضمحلال شیوهیشیوهٔ تولید فئودالی در قلعههایی (borge) تجمع کردند و اطلاق بورژوا به این طبقه را نیز به (borge) یا همان قلعه نسبت میدهند؛ لذا ریشه پیدایش آن را تاریخی میدانند.
== بورژوازی در نظریههای مارکسیستی ==
نظریههای [[کارل مارکس]] طبقهیطبقهٔ اجتماعی بورژوازی را به عنوان صاحبان امکانات تولید (مانند کارخانه، ماشینآلات و ابزار) در یک اجتماع سرمایهداری معرفی میکند. این طبقهیطبقهٔ اجتماعی از راه استخدام کارگران برای به کار درآوردن سرمایهیسرمایهٔ خود باعث کسب درآمد برای خودشان میشوند. در دست داشتن امکانات تولید به بورژواها این اجازه را میدهد که تعداد زیادی کارگر را در ازای مزد استخدام و از دسترنج کار آنها بهره و سوءاستفاده ببرند و این کارگران برای کسب درآمد چارهای جز فروختن کار خود به سرمایهدار ندارند. از دیدگاه مارکسیسم، دو طبقهیطبقهٔ پرولتاریا و بورژوازی به صورت مستقیم و دائم درگیر [[جدال طبقاتی]] هستند که در آن سرمایهدار درصدد سوء استفاده از کارگران هستند و در موضع مخالف، کارگران در برابر سوء استفاده مقاومت میکنند. این سوءاستفاده از کارگران بدین شرح است: کارگران که به صورت مستقل دارای امکانات تولید نیستند و برای به دست آوردن درآمد به استخدام سرمایهدار در میآیند. آنها برای سرمایهدار مشغول به تولید کالا یا خدمات میشوند و سرمایهدار صاحب این کالا یا خدمات میشود. سرمایهدار این اقلام را در برابر پول میفروشد و از آن پول مزد کارگران، هزینهیهزینهٔ تولید و سود (مازاد تولید) به دست میآورد. بدین صورت سرمایهدار میتواند بدون کار یا با کار کمتر از مازاد تولید کارگران سود به دست آورد. در نظریههای مارکسیستی، ثروت فقط از طریق کار به وجود میآید و از این رو، اگر کسی بدون کار کردن ثروت بدست بیاورد، این ثروت را به قیمت سوء استفاده از کار دیگران ایجاد کردهاست.
== بورژوازی و مکتب پروتستان ==
== پروتستانتیسم و قوانین کار ==
در نظامِ قدیم پیش از انقلابِ فرانسه، قوانینِ کلیسا ۹۰ روز استراحت (۵۲ روز آخر هفته و ۳۸ روز تعطیل) برای کارگر تضمین کرده بود و کار کردن در چنین روزهایی اکیداً ممنوع بود. انگیزهیانگیزهٔ اصلی بیدین شدنِ بورژوازی صنعتی و تجاری، و رویگردانیِ آنها از مسیحیتِ کاتولیک همین بود. هنگامی که این بورژوازی طیِ انقلاب، چیرگی یافت بلافاصله روزهای تعطیل را لغو کرد و هفتهیهفتهٔ ده روزه را جانشین هفتهیهفتهٔ هفتروزه کرد. کارگران را از یوغِ کلیسا رهانید تا آنها را بهتر به زیر یوغِ کار بکشد. نفرت از روزهای تعطیل تنها هنگامی به وضوحِ کامل پدیدار شد که بورژوازی مدرن صنعتی و تجاری سروسامان گرفت، یعنی بین سدهها ی۱۵ و ۱۶ میلادی.<ref name="ReferenceA">در ستایش تنآسانی، فیلیپ گدار- بهروز صفدری- چاپ اول ۱۳۹۱، نشر کلاغ- ص ۶۵</ref>
=== انتقاد از نگاهِ پروتستانتیسم به کار ===
مکتبِ پروتستان، که مذهبِ مسیحیِ انطباقیافته با نیازهای جدیدِ صنعتی و تجاریِ بورژوازی بود، به استراحتِ مردم توجه کمتری نشان داد، پروتستانتیسم، از قدیسان در آسمان خلع قدرت کرد تا اعیاد مذهبیشان را بر روی زمین القا سازد. جریان اصلاحِ دینی و آزاداندیشیِ فلسفی فقط بهانههایی بودند که به بورژوازیِ یسوعی و طماع اجازه دادند روزهای تعطیلی را از مردم برباید.<ref name="ReferenceA" />