غزوه احد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Arashinc (بحث | مشارکت‌ها)
Boshra.sm (بحث | مشارکت‌ها)
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
خط ۴۰:
 
== پیشامدهای نبرد ==
[[ابوعامر اوسی]]، که از پناهندگان به [[مکه]] بود، جنگ را آغاز کرد. در نبرد تن به تن، [[سهیل بن عمرو]] بر [[ابوعامر]]، [[علی بن ابی‌طالب]] بر [[طلحة بن ابی‌طلحة]] و [[زبیر بن عوام]] بر [[زید بن سعاد]] پیروز شدند. حمزه عموی پیامبر و سپهسالار مسلمانان در میانه نبرد با زوبین وحشی غلام هند از پای درآمد. سرانجام نبرد سواره‌نظام پیش آمد و همه پرچم‌داران سپاه مکه یکی پس از دیگری کشته شدند، جنگجویان قریش متواری و قلب سپاه مکه فرو پاشید و جنگ به نفع مسلمین در حال پایان بود که تیراندازان مستقر در بالای کوه از دستور فرمانده خود تمرد کرده و به خاطر جمع‌آوری غنیمت محل نگهبانی خود را رها کردند.[[خالد پسر ولید]]که نظاره گر ماجرا بود و در پی فرصت، با مشاهده ترک تیراندازان از جایگاه، با سواران تحت امرش کوه احد را دور زده و از پشت سر مسلمانان به آنان حمله‌ور شد. صفوف مسلمین بهم ریخت و تعدادی بسیاری از آنان غافلگیر شده و کشته شدند. عمره دختر علقمه وقتی وضع حمله خالد را مشاهده کرد، پرچم افتاده را به دست گرفت و و آن را بلند نمود و سپاهیان اطراف وی گرد آمدند. یکی از افراد قریش به نام [[لیثی]]، [[مصعب بن عمیر]] را کشت و اشاعه داد که محمد را کشته‌است. مسلمانان روحیه خود را از دست دادند و به بالای کوه احد و اطراف پناه بردند. و جنگ در نهایت با پیروزی سپاه ابوسفیان خاتمه یافت.<ref>[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=جنگ+احد&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد ]</ref>
 
== علی بن ابیطالب در جنگ احد ==
از روایات استفاده می شود که به جز علی بن ابی طالب و [[ابودجانه]] و [[سهل بن حنیف]] بقیه از میدان جنگ فرار کردند<ref name=":0">{{یادکرد کتاب|عنوان=خلاصه تاریخ اسلام جلد دوم زندگانی امیرالمومنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی علیهم السلام|نام خانوادگی=رسولی محلاتی|نام=سید هاشم|ناشر=دفتر نشر فرهنگ اسلامی|سال=1379|شابک=964-430-203-6|مکان=|صفحات=20}}</ref> .
 
از ابن اسحاق نقل شده که گفته است: <blockquote>«کان الفتح یوم احد بصبر علی رضی الله عنه»</blockquote>در این جنگ هفتاد نفر از مسلمانان کشته شدند با اینکه در ابتدا به خاطر پایداری مسلمانان پیروز شدند و بیست و دو تن یا بیست و هشت تن از مشرکان به قتل رسیدند. که دوازده تن از آنها به دست علی کشته شدند. ولی نافرمانی گروهی از مسلمانان در پایان جنگ فاجعه آفرید، و دشمن از پشت سر به آنها حمله کرد و مسلمانان شکست خوردند.
 
و جبرئیل در آن روز به آسمان بالا می رفت و می گفت: <blockquote>«لا سیف الا [[ذوالفقار]] و لا فتی الا علی»</blockquote>در آن روز شصت زخم و جراحت از شمشیر و نیزه و تیر بر بدن علی وارد شده بود و چون او را نزد پیامبر اسلام آوردند، ایشان دست بر آن زخم ها می کشید و به اذن خدا التیام می یافت.
 
در روایتی علی موضوع را چنین بیان می کند:<blockquote>«در ان روز شانزده ضربت به من خورد که چهار بار به زمین افتادم، و در هر بار مردی خوش صورت و خوشبو می آمد، بازوی مرا می گرفت و از زمین بلند کرده می گفت:به پیش، در راه پیروی و اطاعت خدا ورسول او شمشیر بزن که آن هردو از تو خشنودند، و چون بعدها توصیف آن مرد را برای رسول خدا نمودم، ایشان فرمود: او را شناختی؟ گفتم: نه، ولی شبیه به [[دحیه کلبی]] بود، فرمود: او [[جبرئیل]] بوده است. <ref name=":0" /></blockquote>
 
== پس از نبرد ==