۲۱ گرم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۸:
این سه خط داستان فیلم ۲۱ گرم است که این سه خانوادهٔ مجزا تا قبل از این تصادف هیچ ارتباطی با هم نداشتهاند و حتی همدیگر را تا به حال ندیدهاند؛ منتهی یک تصادف مسیر زندگی همهٔ آنها را تغییر داده و سرنوشتشان را در هم گره میزند. قلب مایکل (همسر کریستین) با اجازهٔ کریستین به پل داده میشود تا وی امیدی دوباره برای زندگی یافته باشد. پل بعد از پیوند قلب بر آن میشود تا شخص اهداکننده را بیابد، و پس از جستجو، بالاخره به کریستین میرسد و پس از چند ملاقات با وی، علاقهٔ شدید عاطفی بین آن دو به وجود میآید. از طرفی کریستین بر آن شده تا قاتل و همسر و دو دخترش را بکشد...
از این نظر، یعنی
فیلم ''۲۱ گرم'' توسط کارگردان و نویسندهٔ آن مانند قطعات پازل در هم شکسته میشود؛ و با شروع فیلم، این پازلها بهتدریج و با نظمی خاص (که ممکن است دقیقاً خلاف این به نظر رسد، یعنی بیننده احساس آشفتگی و بینظمی در داستان داشته باشد) کنار هم چیده میشوند تا در چند فصل پایانیِ فیلم، این پازل تکمیل شود و معنا و مفهوم خود را بهدست آورَد. بسیاری از منتقدان بر این باورند که اگر داستان این فیلم به صورت خطی بیان میشد، هیچ شاخصهای در فیلم وجود نداشت و یک داستان ساده مطرح میشد. در صورتی که این منتقدان اصلاً به این موضوع دقت نکردهاند که برخی از حوادث این فیلم به طور همزمان رخ داده است و بیان خطی این حوادث همزمان نهتنها به داستان لطمه میزند، بلکه تقریباً نمایش آنها غیرممکن است. از طرف دیگر، اینگونه بیان پازلگونهٔ فیلم یکی از نقاط قوت آن است که این کارگردان یعنی آلخاندرو گونزالز بهخوبی این کار را انجام داده، که البته اینگونه فیلم ساختن اولین تجربهٔ او نبوده است.
یکی دیگر از نقاط قوت فیلم، علاوه بر مورد بالا که بیان شد، فیلمبرداری آن است. این نوع فیلمبرداری، که طی آن، دوربین بر روی شانههای فیلمبردار حمل میشود، کاملاً با موضوع و درونمایهٔ فیلم هماهنگی دارد. آن زمان که کریستینا دچار سرگیجهای شدید و افکاری آشفته میشود و پس از قدمزدن در خیابان به چهارراه محل تصادف همسر و فرزندانش میرسد، دوربین نیز با وی حرکت میکند و پس از چرخیدنِ بیش از ۳۶۰ درجه حول او میایستد، که این کار دوربین حس درونی کریستینا را به بیننده منتقل میکند و آن سرگیجه و توهم و مشوش بودن ذهن به بیننده نیز منتقل میشود؛ و اما درونمایهٔ فیلم: خط سیر فیلم بر تقدیر و سرنوشت استوار است و تأثیر این تقدیر را در زندگی انسانها نشان میدهد، تأثیری گریزناپذیر و مطلق، بهطوریکه در میان فیلم این سرنوشت محتوم، احساس خفگی را به بیننده القا میکند. اما در بعضی از صحنهها همین تقدیر مورد تشکیک قرار گرفته و از سوی اختیار انسان تهدید میشود؛ مانند سکانسی که پل تفنگش را به سمت قاتل نشانه میرود و حتی شلیک هم میکند، اما با ارادهٔ خود گلولهها را به قاتل نمیزند، بلکه به کنار او برخورد میکند. این نوع جدل میان جبر و اختیار همواره با انسان بوده و موضوع بهروز و همیشگی مورد توجه فلاسفه بوده است. مبارزهای که هیچگاه پایان نمییابد و همواره فلاسفه را به سه گروه تقسیم کرده است: گروه اول جبر مطلق را میپذیرند، گروه دوم اختیار مطلق را، و گروه سوم میانهرو بودهاند و جبر و اختیار را توأماً و محدودشده قبول دارند؛ و اما با وجود این مبارزه و جدل میان جبر و اختیار و همچنین سرنوشت و ارادهٔ انسان، فیلم به موضوع دیگری نیز اشاره دارد که آن
== معنای واژه ==
|