نبرد مرج راهط: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Parisa moghadam99 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Parisa moghadam99 (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶:
==نتایج جنگ مرج راهط==
تعصب یمنی بر قیسی در جنگ مرج راهط پیروز شد و دارای آثار خطرناکی در تجدید دشمنی [[سنتی]] میان دو طرف متعصب و شعله ور شدن آتش آشوب در دیگر نقاط جهان اسلام بود و در نتیجه میان یمنی ها و قیسی ها در مناطق متعددی از حکومت اسلامی جنگ درگرفت. مروان شام را [[یکپارچه]] کرد و نفوذش را در آنجا گستراند. همچنین فلسطین [[مطیع]] او شد. [[مصر]] به علت اهمیت فراوانش گام دوم او بود؛ زیرا با تصرف آنجا وضعش در مقابل ابن زبیر تقویت می شد. مشهور است که بیستر مصریان دل در گرو [[بنی امیه]] داشتند و بیعت آنها با [[ابن زبیر]] استوار نبود. از این رو بعد از چیره شدن مروان بر عبدالرحمن بن جحدم، استاندار ابن زبیر در مصر، در جمادی الآخر ۶۵ق/۶۸۵م دستیابی به مصر برای او کار دشواری نبود. مروان بعد از دوماه اقامت در مصر و مرتب کردن اوضاع اداری آن، پسرش [[عبدالعزیز]] را استاندار آنجا نمود و به شام بازگشت تا با خطر ابن زبیر مقابله کند. وی دو سپاه آماده کرد: یکی را به فرماندهی [[حبیش بن دلجه]] (از فرماندهان معاویه در صفین و از فرماندهان یزید در واقعه حره) به حجاز فرستاد و دیگری را به فرماندهی [[عبیدالله بن زیاد]] به جنگ زفر بن حارث به قرقسیا اعزام کرد تا پس از فراغت از کار جزیره، برای غلبه بر عراق عازم آنجا شوند. سپاه اعزامی به [[حجاز]]، هنگام ورود به [[مدینه]] شکست خورد و زبیری ها پیروز شدند؛ اما ابن زیاد به سمت جزیره رفت و در آنجا خبر [[مرگ]] مروان را دریافت کرد. بدین گونه مرگ مروان بن حکم در هلال رمضان ۶۵ه ق/نیسان۶۸۵ فرارسید و نتوانست حجاز و عراق را به [[حاکمیت]] امویان بازگرداند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دولت امویان|نام خانوادگی=طقوش|نام=محمدسهیل|ناشر=پژوهشگاه حوزه و دانشگاه|سال=۱۳۸۹|شابک=|مکان=قم|صفحات=۸۷}}</ref> رفتار مروان بر خانواده ی اموی گران افتاد و چنانکه نوشته اند، [[مادر خالد]] وی را خفه کرد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان|نام خانوادگی=شهیدی|نام=سید جعفر|ناشر=مرکز نشر دانشگاهی|سال=۱۳۶۲|شابک=|مکان=تهران|صفحات=۱۸۲}}</ref> وی بعد از اینکه کلبی های پشتیبان خالد بن یزید را قانع کرد که وی توانایی ایستادگی در مقابل ابن زبیر را ندارد، خلافت را به دو فرزندش [[عبدالملک]] و [[عبدالعزیز]] سپرد و آنچه در جابیه مبنی بر سپردن حکومت به [[خالد بن یزید]] بعد از مروان و [[عمرو بن سعید]] تصویب شده بود، از بین رفت؛ زیرا آن ضرورتی بود که اینک آن ضرورت وجود نداشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=دولت امویان|نام خانوادگی=طقوش|نام=محمد سهیل|ناشر=پژوهشگاه حوزه و دانشگاه|سال=۱۳۸۹|شابک=|مکان=قم|صفحات=۸۷ و ۸۸}}</ref>
 
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
 
==منابع==
{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=شهیدی|نام=سید جعفر|عنوان=تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان|سال=۱۳۶۲|ناشر=مرکز نشر دانشگاهی}}
 
{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=طقوش|نام=محمدسهیل|ترجمه=حجت الله جودکی|عنوان=دولت امویان|سال=۱۳۸۹|ناشر=پژوهشگاه حوزه و دانشگاه}}