شروع ناگوار: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات: اصلاح نیم فاصله مجازی |
جز ربات: اصلاح فاصله مجازی: ها |
||
خط ۱:
[[شروع ناگوار]]،رمانی است از دنیل هندلر،تحت نام مستعار [[لمونی اسنیکت]]،و اولین جلد از سری مجموعه کتاب های 13 جلدی [[ماجراهای
==نام==
شروع ناگوار- نام انگلیسی: The bad begining
خط ۶:
==مشخصات کتاب==
نوشته لمونی اسنیکت با تصویر گری [[برت هلکوئیست]] اولین داستان از سری [[ماجراهای
==داستان==
{{خطر لوث شدن}}
[[ویولت]]،[[کلاوس]] و [[سانی]] بادلر در حال گذراندن یک روز خوش در براینی بیچ هستند.آقای پو،یک بانک دار و در ضمن دوستی خانوادگی،به براینی بیچ میآید تا به
بودلر ها به خانه ی قیم جدیدشان ،کنت الاف ، یکی از خویشاوندان دور شان که زندگی اش را از راه بازیگری میگذراند ، میروند. در راهشان با قاضی استراوس ، زنی مهربان و صمیمی که همسایه ی روبه رویشان است رو در رو میشوند.او به آنها میگوید که در خانه اش ،که یک کتابخانه دارد، همیشه به روی آنها باز است.
کنت الاف مردی بسیار کثیف ، ظالم با ابرویی دراز و به هم پیوسته (که به نظر می رساند او یک ابرو دارد) و یک خالکوبی عجیب به شکل یک چشم بر روی قوزک پای چپش است، که در خانه ای کثیف و بوی نا گرفته زندگی میکند.مهم ترازهمه، او به دنبال ارثیه ای است که پدر و مادر بادلر ها بر جای گذاشته اند(به همین خاطر است که آنها را به سرپرستی گرفته است).او به طور دائم به آنها فرمان میدهد که وظایف ناخوشایند ی را انجام بدهند ، در حالی که فقط یک تخت خواب برای خوابیدن به آنها میدهد.همچنین او به جای "
دسته ی بازیگران تأتر او آن شب به خانه اش میآیند تا نمایشنامه شان را تمرین کنند،به همین خاطر الاف به آنها دستور میدهد که شام درست کنند.هیچ غذایی در خانه وجود ندارد پس آنها با قاضی استراوس به سوپر مارکت میروند که برای پختن اسپاگتی پوتانسکا خرید کنند.کنت الاف شکایت میکند که او رست بیف درخواست کرده بود (در حالی که به بادلرها نگفته بود)او خشمگین میشود و به صورت کلاوس سیلی میزند.
کنت الاف برایشان توضیح میدهد که یکی از دست یارانش وقتی که ویولت و کلاوس خواب بوده اند سانی را دزدیده و این که اگر آنها در هنگام اجرای نمایش کاری کنند که نمایش به هم بخورد سانی را آزاد میکند که سقوط کرده وبمیرد.آن شب،ویولت قلابی را درست میکند که به بالای برج رود تا این که تا زمان اجرای نمایش پهلوی برادرش باشد.
نمایش اجرا میشود،و بعد از صحنه ی ازدواج الاف نمایش را متوقف میکند تا اعلام کند که او و ویولت حالا همسر یکدیگر هستند.قاضی استراوس بیان میکند که ویولت نمیتواند ازدواج کرده باشد چون که او پایین تر از سن قانونی است و الاف هم در مقابل او میگوید که او میتوانسته چون که قانون میگوید برای ازدواج دختران یا پسران زیر سن قانونی ازدواج با اجازه ی والدین یا قیم ممکن است و او هم که قیّم شان است این اجازه را داده.
سانی پیش آنها میآید و ویولت توضیح میدهد که او برگه را با دست چپش امضاء کرده در صورتی که او راست دست است.قاضی استراوس بیان میکند که این عقدنامه را باطل کرده و ازدواج رسمیت ندارد.الاف هنگامی که یکی از دست یارانش چراغ را خاموش میکند فرار میکند.هنگامی که ویولت میرود که چراغ ها را روشن کند الاف در گوش او زمزمه میکند که او همیشه آنها را تعقیب میکند و کنترل ارثیه ی آنها را برای بار دیگر به دست میگیرد و آنها را با دستهای خودش میکشد.قاضی استراوس سعی میکند که سرپرستی آنها را به عهده بگیرد ولی آقای پو میگوید که والدین بادلر ها در وصیّت نامشان گفته اند که سرپرستی
{{پایان خطر لوثشدن}}
|