آلبرت فیش: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۲۲:
}}
'''
یک روانپزشک که در سال ۱۹۳۴ با پیرمرد ۶۶ ساله آدمخوار مصاحبه کرد در پرونده وی مینویسد کاری نبود که آلبرت فیش نکرده باشد. فیش یک نقاش ساختمان و پدر ۶ فرزند علاوه بر قتل و اذیت و آزار کودکان، آدمخوار نیز بود. اینگونه ادعا میشود که فیش به بیش از ۱۰۰ کودک حمله
مسائلی راکه وی در جریان اعترافاتش در دادگاه افشا کرده به حدی تکان دهنده بود که دادستانها از بلند خواندن دادخواست در دادگاه ابا داشتند. آلبرت فیش در واشینگتن به دنیا آمد و پدرش، یک ناخدا در زمان تولد وی ۷۵ سال سن داشت. تعدادی از اعضای خانواده فیش دچار اختلالات روانی بودند. یک برادر وی بشدت روانی و برادر دیگرش الکلی بود.
خط ۳۲:
گراس فرزند پدر و مادری بود که فیش را میشناختند و به وی اعتماد داشتند. والدین گراس هنگامی که با پیشنهاد فیش برای بردن دخترشان به یک جشن روبرو شدند، مقاومتی نکرده و به وی اجازه چنین کاری را دادند. فیش به جای اینکه گراس را به جشن ببرد، به کلبه خود در وچستر کانتی نیویورک برده و دختر ۱۲ ساله را خفه کرده، سر بریده و بدنش را مثله کرد. سپس قطعات بدن وی را در داخل قابلمه انداخته و با پیاز و هویج پخت. فیش پس از این جنایت ناپدید شد، چندین سال بعد خانواده گراس نامه یی را از فیش دریافت کردند که در آن وی آنچه را که بر سر دختر آنها آورده بود، جز به جز تشریح کرد. مأموران با استفاده از آدرس روی پاکت نامه توانستند فیش را در خانه یی اجاره یی در مانهاتان به دام اندازند.
فیش دستگیر و سریعاً محاکمه شد. هیئت منصفه سابقه روانی وی را نادیده انگاشته وی را به اعدام با صندلی الکتریکی محکوم کرد. عکسبرداری با اشعه ایکس از وجود ۲۹ سوزن در کشاله ران وی خبر داد که وی طبق عادت به بدن خود فرومیکرد. فروکردن سوزن به بدن قربانیان از جمله علاقهمندیهای فیش بود. فیش در ۱۶ ژانویه سال ۱۹۳۶ اعدام شد. وی پیش از اعدام حتی به مأمور اجرای اعدام خود کمک کرد تا کمربندهای صندلی الکتریکی را به پاهایش ببندد. آخرین جمله یی که وی به زبان راند این بود: من سالها پیش در خشکسالی که در چین روی داد، به خوردن گوشت انسان علاقهمند شدم. خیلی خوشمزه است. گوشت دختران لذیذتر از پسران کوچولو است
== منابع ==
|