ابوالحسن شاذلی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
اصلاح املا، اصلاح سجاوندی، اصلاح ارقام، اصلاح نویسه، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح نویسه‌های عربی
خط ۱:
'''شیخ ابوالحسن شاذلی''' (نام کامل وی: ''أبوالحسن علی بن عبدالله بن عبدالجبار المغربی'')، مؤسس و قطب اول فرقه [[شاذلیه]] از [[مسلمانان]] اهل [[تصوف]] است.<ref name=":0">{{یادکرد وب|کد زبان=fa-ir|نشانی=http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa30704|عنوان=شیخ شاذلی که بود و چه اعتقاداتی داشت؟ - گنجینه پاسخ‌ها - اسلام کوئست - مرجعی برای پاسخگویی به سوالات دینی، اعتقادی و شرعی|بازبینی=2017-02-18}}</ref> نسب او به امام حسن میرسیدمی‌رسید.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نفحات الانس|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=565}}</ref>
 
== زندگی‌نامه ==
ابوالحسن شاذلی در [[غماره]] در نزدیکی سبته در شمال مراکش در خانواده‌ای دهقان، زاده شد. وی مذهب مالکی داشت و برای تحصیل علوم رایج و جستجوی معرفت پا در راه سفر گذاشت و دانش هایدانش‌های بسیار آموخت. ابوالحسن در قله جَبَلُ العَلَم نزدیک شهر تطوان ـ شهری در مراکش ـ عزلت پیشه کرد. او در جوانی در نزد [[عبدالسلام بن مشیش]] شاگردی نمود، تعالیم شیخ مشیش در زندگانی شاذلی تأثیر زیادی داشت. او به اشارت شیخ عبدالاسلام به ناحیه ای در تونس که شاذلی نامیده میشدمی‌شد سفر کرد و به سبب اقامت در آن ناحیه به شاذلی شهرت یافت. وی در شاذلی مراحل سلوک را پیمود و به ترویج تعالیم صوفیه همت گمارد. طریقه او در مغرب رواج پذیرفت و شمار زیادی از مزدم و عده ای از خانواده سلطان به این طریقه تمایل پیدا کردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=طبقات الاولیاء|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=306}}</ref>
 
در سال 642ق۶۴۲ق وی به همراه پیروانش از مغرب به اسکندریه رفت و در محلی که سلطان ایوب بدو بخشیده بود اقامت گزید. طریقه ابوالحسن شاذلی در مصر با اقبال زیادی روبرو شد و شمار فراوانی از اهل علم و صاحبان منصب و طبقات مختلف مردم به حلقه پیروان آن پیوستند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کواکب الدریه فی تراجم الساده الصوفیه|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|جلد=2|مکان=|صفحات=470}}</ref>او همچنین سفری کوتاه به [[اسپانیا]] داشت تا این که سرانجام در [[اسکندریه]] ساکن شد. شاذلی در اسکندریه ازدواج کرد و صاحب فرزندان شد. در این زمان شاذلی در [[اسکندریه]] و [[قاهره]] شاگردان و مریدان بسیاری داشت که از طبقات مختلف مردم بودند.
 
او در سال ۱۲۵۸ میلادی معادل با ۶۵۶ قمری در [[صحرای عیذاب]] [[مصر]] ـ در نزدیکی [[دریای سرخ]]، در حالی که در مسیر [[حج]] بود ـ درگذشت. شیخ شاذلی در جنوب مصر و درگذشت.
 
مهم‌ترین مریدان شاذلی [[ابوالعباس مرسی]] بود که پس از او قطب طریقت شاذلیه گردید. شاذلی در عمر خود، کتابی ننوشت بلکه گفت کتاب‌های من اصحاب من هستند.<ref name=":0" />
 
== مبانی تعلیمات شاذلی ==
تعالیم ابوالحسن شاذلی با مبانی سنت اول انطباق دارد. غایت و موضوع اصلی در مبانی عرفانی شاذلیه معرفت الهی است. تعالیم شاذلیه بیشتر مبتنی برانجام معاملات و به جا آوردن آدابی است که سالک را به معرفت و توحید می رساندمی‌رساند. این تعالیم کاملاً با احکام شریعت موافق است و روحیه بی اعتنایی به دنیا را در میان آنان ترویج می کندمی‌کند. اوراد و اذکار در معاملات آنان نقش مهمی داشته استداشته‌است. به رغم ترویج مشی زاهدانه در میان شاذلیه تعالیم آنها موجب نمی شدنمی‌شد که آنها راه انزوا در پیش گیرند و خود را از جامعه و اقشارقشرها مردم متمایز سازند یا با پوشیدن لباسهایی خاص خود را نشان دار سازند. آنها مانند دیگران در فعالیتهای اجتماعی شرکت می کردندمی‌کردند و هر یک متناسب با توانایی و علاقه خود پیشه و حرفه ای را بر می گزیدندبرمی‌گزیدند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=تاریخ تصوف|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|جلد=2|مکان=|صفحات=76}}</ref>
 
== مریدان او ==
شاذلی پیش از آنکه در سال 656ق۶۵۶ق دار فانی را وداع گوید، یکی از پیروان خود به نام [[ابوالعباس مرسی|ابوالعباس مُرسی]] را به جانشینی خود برگزید. ابوالعباس نیز همچون استادش کتاب و رساله ای تالیفتألیف نکرد و از خود هیچ تالیفیتألیفی بر جای نگذاشت.
 
شیخ [[ابن عطاءالله اسکندری]] یکی از مریدان ابوالعباس مرسی بود که در ترویج مشرب ابوالحسن شاذلی بسیار کوشید. وی نخستین کسی بود که به عنوان پیر طریقه شاذلیه دست به تالیفات متعددی زد و آثار متنوعی برجای گذاشت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=القصد المجرد|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=مقدمه}}</ref>
 
== ارکان مشرب شاذلی ==
مشرب عرفانی ابوالحسن بر د و رکن استوار بود: ذکر و توحید .
 
تعالیم، آداب و معاملات آنها با طریقه هایطریقه‌های دیگر مانند [[قادریه]] و [[سهروردیه]] تفاوتهایی داشت. برخلاف آن سلسله هایسلسله‌های عرفانی، آنها می کوشیدندمی‌کوشیدند با عامه مردم بیامیزند و وجه ممیز و مشخصی نسبت به آنها نداشته باشند. بدین سبب پیروان این طریقه خرقه بر تن نمی پوشیدندنمی‌پوشیدند و لوازم و نشانه هایینشانه‌هایی که دیگر طریقه هاطریقه‌ها برای متمایز شدن از عامه مردم با خود همراه می کردندمی‌کردند در میان پیروان شاذلیه جایی نداشت. لباس آنان مانند لباس دیگر مسلمانان بود. آنها پایبند بودند که با دسترنج خود امرار معاش می کنندمی‌کنند و بار زندگی خود را بر دوش دیگران قرار ندهند. در واقع پیروان این طریقه اعتقاد داشتند با حضور فعال در جامعه و پذیرفتن مسئولیتهای اجتماعی و در پیش گرفتن پیشه هایپیشه‌های مختلف می توانمی‌توان زندگی معنوی را نیز جستجو کرد. بدین سبب از نظر آنها کسانی می توانستندمی‌توانستند سیر استکمالی را طی کنند و مراحل و منازل سلوک را بپیمایند که از پیکره جامعه و متن مردم جدا نشوند و با نشانه هاینشانه‌های ظاهری از سایر مردم ممتاز نگردند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=جلوه هایجلوه‌های معنویت در اسلام|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=100}}</ref>
 
از دو طریق مشرب عرفانی ابوالحسن شاذلی را به شیخ [[شعیب ابومدین مغربی]] می رسانندمی‌رسانند: یکی از طریق [[محمد بن حرازم]] و [[ابو محمد صالح بن بنصار؛بنصار]]؛ و دیگری به واسطه [[عبدالاسلام مشیش،مشیش]]، [[عبدالرحمان العطار الزیات]] و [[عبدالقادر گیلانی]]. از طریق انتساب از طریق دوم در بعضی از تذکره هاتذکره‌ها طریقه شاذلیه را قادریه شاذلیه هم خوانده اندخوانده‌اند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاض السیاحه|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|جلد=1|مکان=|صفحات=56}}</ref>
 
== انشعابات شاذلیه ==
شاذلیه در دو ره هایره‌های بعد انشعابات زیادی پیدا کرد. وفائیه،[[وفائیه]]، حنفیه،[[حنفی|حنفیه]]، جذولیه،[[جذولیه]]، ناصریه،[[ناصریه]]، عیسویه،[[عیسویه]]، تهامیه،[[تهامیه]]، [[درقاویه]] از جمله شاخه هاییشاخه‌هایی است که از طریقه اصلی شاذلیه شکل گرفتند و هریک ضمن پیوند با اصل خود، در ناحیه و منطقه ای رواج پذیرفتند.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=ریاض السیاحه|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=113 - 116}}</ref>
 
== پانویس ==