مغالطه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۳۷:
* '''معنی عبارت برخلاف مراد گوینده (تفسیر نادرست)''': این مغالطه هم بسیار شایع است و بدین صورت است که آیه‌ای از [[قرآن]]، یا خبری از پیشوایان دین، یا شعری از شعرای بزرگ را مطابق گرایش باطنی خود معنی می‌کند و همهٔ معانی و تفاسیر دیگر را نفی می‌کند.
* '''استدلال از سکوت''': مغلطه استدلال از سکوت همان‌طور که از نامش پیداست ارتباط مستقیمی با سکوت دارد. این مغلطه زمانی انجام می‌گیرد که فردی سکوت فرد یا افراد دیگر را شواهدی کافی برای نتیجه گرفتن [[گزاره]] یا گزاره‌هایی قطعی قرار دهد، در حالی که لزوماً ارتباط منطقی بین آن سکوت و نتایج ادعا شده وجود ندارد. نمونه: اگر پرهام نقاش چیره‌دستی بود احتمالاً به ما می‌گفت، چون چنین چیزی به ما نگفته پس قطعاً نقاش چیره‌دستی نیست.
* '''تکذیب یا تخطئه گوینده''': در این مغالطه شخص به جای این که به محتوای سخن بپردازد، به تکذیب و تخطئه گوینده و خاستگاه آن می‌پردازد. منشأ این مغالطه این تصور نادرست است که: «امکان ندارد یک عقیده صحیح و مستدل از سوی کسی که دارای موقعیت مناسب علمی و اجتماعی و... نیست، ارائه شود.» مانند این که «سیگارفردی شما را نصیحت میکند اما برای سلامتیمثال زیانیمعتاد ندارد؛است همینو پزشکیشما اولین چیزی که اینبیان کتابمیکنید اینست که خود را دربارهٔابتدا زیان‌هایتغییر دخانیاتبده، نوشته،نه خوداینکه مرا سیگارنصیحت می‌کشدکن.» در روایات اسلامی (روایت از [[علی بن ابی‌طالب]]) نیز این مغالطه نکوهش شده‌است. (نقد «من قال» به جای نقد «ما قال»)
* '''مغالطه‌های آماری''': این مغالطه در مسایل [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[اقتصادی]] بسیار رایج است و از شیوه‌های بسیار متداول تبلیغاتی است.
* '''مصادره به مطلوب''': این مغالطه وقتی رخ می‌دهد که کسی نتیجه استدلال مطلوب را که باید اثبات شود، اثبات‌شده بداند، به عبارت دیگر، در مقدمات استدلال از همان نتیجه‌ای که در صدد اثبات آن است، استفاده کند. نمونه: مولیر در یکی از نمایشنامه‌های خود در مورد دختری که خود را به لالی زده بود، می‌نویسد: پزشکی را برای مداوای او به بالینش آوردند، از او پرسیدند: «چرا این دختر لال شده‌است؟» پزشک گفت: «برای این که نمی‌تواند سخن بگوید.» از او پرسیدند «چرا نمی‌تواند سخن بگوید؟» جواب داد: «برای این که زبان او قدرت عمل را از دست داده‌است.»