جیمز رولینز: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Hadi rizeh (بحث | مشارکتها) |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰) +املا+مرتب (۱۴.۹ core): + رده:نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی)+رده:نویسندگان مرد سده ۲۱ (میلادی) |
||
خط ۱۴:
| ethnicity =
| citizenship =
| education = [[دامپزشک
| alma_mater = [[دانشگاه میزوری]] در [[کلمبیا، میزوری]] (۱۹۸۵)<ref name="CVMB"/>
| period =
خط ۳۵:
.
== زندگینامه ==
رولینز در [[شیکاگو]] به دنیا آمد. پدرش در کارخانه کنسروسازی [//en.wikipedia.org/wiki/Libby%27s لیبیز] کار میکرد و مادرش خانهدار بود. او شش خواهر و برادر دیگر هم داشت و به گفته خودش به سبک [//en.wikipedia.org/wiki/The_Brady_Bunch The Brady Bunch] بزرگ شد.<ref name=ToolAutoGenRef1>جانت کوپرمن، 16 آگوست 2016 ، Thriller: A Q&A with Author James Rollins, SLM</ref>
او دورخ دبیرستان را در مدرسه پارکوی مقدماتی شروع کرد و در سال ۱۹۷۹ در دبیرستان پارکوی پیشرفته در [[بالوین، میزوری|بالوین میزوری]] به پایان رساند. تحصیلات تکمیلیاش بر روی [[فرگشت|زیستشناسی تکاملی]] بود و در سال ۱۹۸۵ با درجه دکترا در رشته دامپزشکی (V.D.M) از [[دانشگاه میزوری]] در ایالت [[کلمبیا، میزوری|کلمبیا]] فارغ التحصیل شد. بلافاصله به [[ساکرامنتو، کالیفرنیا|ساکرامنتوی کالیفرنیا]] رفت و فعالیتش به عنوان دامپزشک را آغاز کرد.
در مصاحبهای با جانت کوپرمن به تاریخ ۱۶ اوت ۲۰۱۲ گفت:
<blockquote>'' من به مدت بیست سال از دامپزشکی کسب درآمد میکردم و نویسندگی تفریح من بود؛ و فکر کردم خیلی جالب خواهد بود که این دو جابجا شوند. دامپزشکی بسیار دشوارتر است. شغلی با ۱۴، ۱۶ یا ۱۸ ساعت کار در روز. من کار خودم را داشتم با ۲۴ نفر کارمند. مهمترین چیز این بود که نمیتوانستم فرار کنم. طی ۱۰ سال گذشته من کار خودم را داشتم با سه هفته تعطیلات در سال. نوشتن را در ساعات نهار در کلینیک شروع کردم، در حالی که سگها پارس میکردند و گربهها میو میو. پس الان هرجایی میتوانم بنویسم.''</blockquote>
حالا او وضعیتش را وارونه کرده است: "الان یک بار در هفته فقط به مدت حدود هشت ساعت برای جمعیت گربههای ساکرامنتو، کار عقیمسازی گربههای وحشی را انجام میدهم. حالا تمام کاری که با مدرک دامپزشکی انجام میدهم؛ هدف آلت تناسلی است."<ref name=ToolAutoGenRef1
== تاثیرات ==
رولینز در دوران جوانی، مجموعه آثار [[
== نخستین کتاب ==
خط ۸۰:
==== کتاب ۲: نقشه استخوانها (۲۰۰۵) ====
[[مغ
از این کتاب به بعد شخصیت گری پیرس به عنوان مامور عملیاتی سیگما معرفی شده و او نقش اصلی در حل معما را ایفا میکند. فرمانده پینتر کراو نیز مدیر نیروی سیگما بوده و بر فعالیتها نظارت دارد؛ هرچند گاهی به طور مستقیم درگیر عملیات خواهد شد.
خط ۹۱:
==== کتاب ۵: آخرین پیشگویی (۲۰۰۸) ====
این کتاب مربوط به یک سیاستمدار جوان و جاه طبی روسی است که قصد دارد با استفاده از کودکان [[اوتیسم
==== کتاب ۶: کلید رستاخیز (۲۰۰۹) ====
این کتاب با سه قتل در سه قاره مختلف دنیا شروع میشود. هر کدام از این قتلها بدون هیچ نوع رابطه آشکاری، قسمتی از یک تصویر پنهان و یک پازل هستند. سرنخی، پدر یکی از قربانیان را که یک سناتور تاثیرگذار ایالات متحده است به یک شرکت سوئدی متصل میکند. در حالی که یک تماس غیر منتظره از طرف راشل ورونا با پیرس، او را به سرتاسر اروپا میکشد و
==== کتاب ۶٫۵: کلید اسکلت (۲۰۱۱) ====
خط ۱۰۲:
==== کتاب ۷: کلونی شیطان (۲۰۱۱) ====
در کتاب کلونی شیطان (2011) نیروی سیگما با یک [[فناوری نانو
==== کتاب ۷٫۵: ردگیر (۲۰۱۲) ====
خط ۱۱۰:
در این کتاب گروه سیگما اطلاعاتی را که کراو در داستان ردگیر بدست آورده دنبال میکنند. دختر رییس جمهور توسط دکتر مرموزی که به دنبال بچه خودش میگردد دزیده شده است. معلوم میشود که خانواده رییس جمهور گنت و اجدادشان برای قرنها نیروی اصلی گیلد را در اختیار داشتهاند. جک کرکلند از کتاب درک عمیق نیز ظاهر شده و از خانم کنسینگتون در کتاب طوفان شن نیز نام برده میشود. این داستان به موضوعات [[جاودانگی]]، [[فناوری نانو]] و ریزساختارها میپردازد.
====
در این کتاب گروه سیگما به دنبال سرنخهایی در ارتباط با [[آتیلا]] و ملاقات او با [[لئون یکم|پاپ لئون اول]] که منجر به توقف حمله خونین او به رم میشود هستند. [[سریر مقدس|واتیکان]] بستهای دریافت میکند که حاوی سر [[چنگیز خان|چنگیزخان]] و کتابی پیچیده شده در پوست اوست که گروه سیگما را به [[مغولستان]] میفرستد. در تمام این مدت شهاب سنگی که در حال نزدیک شدن به زمین است موجب اختلال در ماهواره تصویربرداری شده و باعث میشود تصویری از [[ساحل شرقی آمریکا]] بصورت ویرانههای شعلهور دیده شود. سیگما باید برای جلوگیری از آخرالزمان شتاب کند.
خط ۱۲۰:
==== کتاب ۱۱: مارپیچ استخوانها (۲۰۱۵) ====
این کتاب با وسعت ۵۰۰۰۰۰ سال قدمت بشر، پرده از رازی در DNA ما بر میدارد. بعد از یک زلزله، کلیسای کاتولیک زیرزمینی کوچکی در کوههای دورافتاده کراواسی پیدا شده که منجر به کشف شگفتانگیزی میشود. یک تیم تحقیقاتی استخوانهای یک زن [[نئاندرتال]] را به همراه [[غارنگاره
==== کتاب ۱۲: هفتمین همهگیری (۲۰۱۶) ====
خط ۱۷۰:
[[رده:نویسندگان خیالپردازی اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد اهل ایالات متحده آمریکا]]
[[رده:نویسندگان مرد سده ۲۰ (میلادی)]]
[[رده:نویسندگان مرد سده ۲۱ (میلادی)]]
|