وصال شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ربات: انتقال رده به درخواست Salarabdolmohamadian از رده:شاعران فارسی‌زبان سده سیزدهم (قمری) به [[:رده:شاعران فارسی‌زبان س...
خط ۶:
| زمینه فعالیت = [[شعر]]، [[خوشنویسی]]
| ملیت = [[ایران|ایرانی]]
| تاریخ تولد = [[۱۱۹۷ (قمری)]]{{سخ}}[[۱۷۸۳ (میلادی)]]
| محل تولد = [[شیراز]]
| والدین = [[محمد اسمعیل شیرازی]]
| تاریخ مرگ = [[رجب]] [[۱۲۶۲ (قمری)]]{{سخ}}[[۱۸۴۶ (میلادی)]]
| محل مرگ = [[شیراز]]
| محل زندگی =
خط ۵۶:
دیری نپایید که وصال یتیم شد و پدر مادرش سرپرستی او را برعهده گرفت. پدر مادر نیز پس از دو سال درگذشت و تربیت میرزا کوچک را خالوی او میرزا عبداله تکفل نمود. میرزا عبداله خطی متوسط داشت و از راه نوشتن [[قرآن]] امرار معاش می‌کرد. وصال چون به سن تمیز رسید به درویشی و فقر مایل گردید و در طلب مردی کامل بود تا دست ارادت به دامان [[میرزا ابوالقاسم سکوت]] زد.
 
با وجود آنکه سلاطین و فرمانروایان راغب بودند وصال را در کنف حمایت خود درآورند اما وصال کمتر گرد این گونهاین‌گونه مجالست‌ها می‌گشت و از راه کتابت قرآن مجید نیاز مادی خود را برطرف می‌کرد.<ref name="پیدایش و سیر تحول هنر خط، ص ۱۶۸" /> وی به فرزندان خود می‌گفت: شعر نیکو صنعت است ولی شاعری حرفه زشتی است زیرا آن دریایی از دانش و فنی از حکمت است و این نوعی گدایی.
 
وصال دو روز ایام هفته را صرف تدریس به عموم می‌کرد. در سن شصت و چهار سالگی چشمش به [[آب مروارید]] مبتلا شد و یکسال نابینا بود. پس از آن طبیبی از [[کرمانشاه]] چشمش را میل زد و چشمش معالجه شد. وصال چنان به مطالعه عشق داشت که بعد از معالجه چشم فوراً مطالعه را از سر گرفت و همین امر باعث شد مجدداً نابینا گردد. در رجب ۱۲۶۲ ه‍.ق درگذشت و در بقعه [[شاهچراغ]] در شیراز، در جوار مدفن مرشد خود [[میرزای سکوت]] مدفون شد.
 
هنگامی که وصال نا بینا می‌شود با حالت اضطرار متوسل به حضرت محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و آل او (صلوات‌الله علیهم) می‌شود.
شبی در عالم رؤیا پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را در خواب می‌بیند، حضرت به او می‌فرماید: چرا در مصائب حسین (و حسن) مرثیه نمی‌گویی تا خدای متعال چشمانت را شفاء دهد.
در همان حال حضرت فاطمه زهرا (سلام‌الله‌علیها) حاضر گردیده می‌فرماید:
وصال! اگر شعر مصیبت گفتی اوّل از #حسنم شروع کن؛ زیرا او خیلی مظلوم است.
شعر امام حسن (ع) که چشم وصال را بینا کرد
صبح آن روز وصال شروع کرد در خانه قدم زدن و دست به دیوار گرفتن و این شعر را سرودن:
 
از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
آن طشت راز خون جگر باغ لاله کرد
 
نیمه دوّم شعر را که گفت، ناگهان چشمانش روشن و بینا شد. آن گاه اضافه کرد:
 
خونی که خورد در همه عمر، از گلو بریخت
دل را تهی زخون دل چند ساله کرد
نبود عجب که خون جگر گر شدش بجام
عمریش روزگار همین در پیاله کرد
نتوان نوشت قصه درد و مصیبتش
ور می‌توان ز غصه هزاران رساله کرد
زینب درید معجر و آه از جگر کشید
کلثوم زد به سینه و از درد ناله کرد
هر خواهری که بود روان کرد سیل خون
هر دختری که بود پریشان کُلاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چه سان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
 
از کتاب گلشن راز
 
== شاعری ==
وصال از بزرگترین شاعران و ادیبان سدهٔ سیزدهم هجری است. دیوان اشعار او نزدیک به سی هزار [[بیت (شعر)|بیت]] دارد. وصال در [[مرثیه سرایی]] از تمامی شعرا گوی سبقت را ربود. از سروده‌های وی دیوان شعر و مثنوی «بزم وصال» است و اتمام مثنوی «فرهاد و شیرین» [[وحشی بافقی]] است که ناتمام مانده بود. او همچنین «اطواق الذهب» اثر [[زمخشری]] را به فارسی ترجمه کرده استکرده‌است.
 
== خوشنویسی ==
سطر ۹۴ ⟵ ۶۷:
 
== فرزندان ==
وصال شیرازی شش پسر داشت: وقار، حکیم، داوری، فرهنگ، توحید، یزدانی؛ که جملگی شاعر و خوشنویس بودند و از مشاهیر سده سیزده هجری به‌شمار می‌آیند.<ref name="پیدایش و سیر تحول هنر خط، ص ۱۶۸" /><ref name="اطلس خط">فضایلی</ref>
* [[وقار شیرازی]] با نام'' میرزا احمد'' متخلص به ''وقار'' بزرگترین فرزند وصال است که در ۱۲۳۲ه‍.ق متولد و در ۱۲۸۹ه‍.ق وفات یافت، دیوان شعری به فارسی به نام [[بهرام و بهروز]] که در [[بمبئی]] چاپ شده از او باقی‌مانده استباقی‌مانده‌است.<ref name=شیراز>پایگاه شهر زیبای فرهنگ و هنر ایران شیراز</ref>
* [[محمود شیرازی]] متخلص به ''حکیم'' فرزند دوم وصال که شاعری خوشنویس بوده و در سال ۱۲۳۴ ه‍.ق در شیراز به‌دنیا آمد. محمود حکیم در سال ۱۲۶۶ ه‍.ق با احمد وقار، برادر بزرگترش، به [[هندوستان]] سفر کرد و در آنجا «[[دیوان حافظ]]» را به خط خود نوشت که یک سال بعد در بمبئی به چاپ رسید و پس از چندی به شیراز بازگشت و در ۱۲۷۴ وفات یافت.<ref name="احوال و آثار خوشنویسان">دکتر مهدی بیانی ص ۸۶۹ تا ۸۷۳</ref> از او دیوان شعری باقی است و در خط نستعلیق نام‌آور شد.<ref name="اطلس خط">فضایلی ص۳۵۹</ref>
* [[فرهنگ شیرازی]] که نام او میرزا ابو القاسم و متخلص به ''فرهنگ'' است. در سال ۱۲۴۲ متولد و در ۱۳۰۹ درگذشته است. او در نگارش و زیبایی خطوط هفتگانه به پدرش اقتداء کرده استکرده‌است. وی شاعری است که به فارسی وعربی شعر دارد. تولد و مرگ او در شیراز بوده و شاگرد پدر و برادر بزرگترش میرزا احمد وقار بوده استبوده‌است که از او فن شعر و ادب را فراگرفته است؛ همچنین [[ریاضیات]] و [[جفر]] و [[رمل]] و [[زبان فرانسه]] هم درس گرفته بود، او با صاحبان فن و شعرا معاصرش پیوندهای مستحکمی داشت. آثار او عبارتند از: ترجمه البارع فی احکام النجوم (فارسی در علم نجوم)؛ دیوانی (فارسی ـ عربی در شعر) که حدود ده هزار بیت دارد؛ ذخر السفاهه علی طب البلاهه (سکنجبینیه، فارسی / متفرقات)؛ رساله‌ای در خانواده وصال؛ شرح حدایق السحر؛ فرهنگ فرهنگ (فارسی ـ عربی ـ ترکی / لغت)<ref name=شیراز>پایگاه شهر زیبای فرهنگ و هنر ایران شیراز</ref>
* [[میرزا محمد داوری|داوری شیرازی]] متخلص به ''داوری'' که اسم او محمد است و در ۱۲۳۸ در شیراز متولد و در ۱۲۸۴ وفات کرده استکرده‌است. میرزا محمد داوری از خوشنویسان و شاعران قرن سیزدهم هجری و چهارمین فرزند وصال شیرازی بود.<ref>پیدایش و سیر تحول هنر خط ص۱۷۱</ref> و دیوان داوری شیرازی از آن اوست.<ref name=شیراز>پایگاه شهر زیبای فرهنگ و هنر ایران شیراز</ref>
* [[توحید شیرازی]] که اسم او میرزا محمد اسماعیل و متخلص به ''توحید'' است. او پنجمین فرزند وصال است در ۱۲۳۶ متولد و در ۱۲۸۶ه‍.ق با مرض [[وبا]] در حالی که فرزندی از خود به جای نگذاشت درگذشت. او دیوانی هم دارد دیوان او را برادرش که متخلص به یزدانی است با زحمت بسیار جمع کرده تا به ۲۵۰۰ بیت رسید.<ref name=شیراز>پایگاه شهر زیبای فرهنگ و هنر ایران شیراز</ref>
* [[یزدانی شیرازی]] که نام او عبدالوهاب و متخلص به ''یزدانی'' است. او کوچکترین فرزند وصال شیرازی است که مانند پدر و برادرانش هم خطاط بوده و هم به فنون آشنا و هم به فارسی و عربی شعر می‌گفته است،می‌گفته‌است، خط او بر روی [[کتیبه]]‌های مقبره [[شاه چراغ]] در شیراز و نیز [[حرم علی بن موسی‌الرضا]] موجود است. دیوان او شامل هزار و پانصد بیت است. وی در ۱۳۲۸ درگذشته و نزد برادرش فرهنگ به خاک سپرده شد.<ref name=شیراز>پایگاه شهر زیبای فرهنگ و هنر ایران شیراز</ref>
 
<small>
سطر ۱۲۱ ⟵ ۹۴:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:شیرازی، وصال}}
 
[[رده:خاندان وصال]]
[[رده:خوشنویسان اهل شیراز]]