خویشاوندی رضاعی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏نام: اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
خط ۴:
 
== نام ==
''رضاع'' (با فتح یا کسر '''ر''') به معنای شیر دادن و مکیدن شیر از پستان<ref>[http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-d9eb0f4436c14521ad144d530f88ca4c-fa.html لغت نامهلغت‌نامه دهخدا، رضاع]</ref> و ''رضاعی'' به معنای ''همشیر'' است<ref>[http://www.loghatnaameh.com/dehkhodaworddetail-d9eb0f4436c14521ad144d530f88ca4c-fa.html لغت نامهلغت‌نامه دهخدا، رضاعی]</ref> و در گفتار بیشتر کلمات برادر و خواهر (یا پدر و مادر) همشیر یا شیری به کار می‌رود
* رضاع . [ رَ ] (ع مص ) رَضاع . مکیدن کودک شیر مادر را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مکیدن شیرخوار شیر مادر را در دوران شیرخوارگی . (از تعریفات جرجانی ). رَضْع. رِضْع. رَضاعة. شیر خوردن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). شیر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). در لغت نوشیدن شیر است از پستان آدمی و گاو و گوسپند و مانند آن . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). شیر مکیدن بچه . (غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة). شیرخوارگی . (یادداشت مؤلف ) (غیاث اللغات از منتخب اللغات و صراح اللغة) (دهار) : و چون ایام رضاع به آخر رسید در مشقت تعلم و تأدب ... افتد. (کلیله و دمنه ). هم رضیع ملک سرمد باد عمر او چو عقل کز رضاع مکرمت جان را ربیبش یافتم . خاقانی . ما به بحر نور خود راضع شدیم وز رضاع اصل مسترضع شدیم . مولوی . هر درختی در رضاع کودکان همچو مریم حامل از شاهی نهان . مولوی . وین زمین کدبانوییها می کند بر ولادات و رضاعش می تند. مولوی
* مثال: