رضاشاه: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Freshman404 (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار |
Adel ensafi (بحث | مشارکتها) جز پیوند به نوشتار محمدحسن شریعت سنگلجی |
||
خط ۲۳۸:
[[پرونده:Reza Shah on stamp.jpg|بندانگشتی|200px|[[تمبر]] یادبود [[جشنهای ۲۵۰۰ ساله|جشن ۲۵۰۰]] امین سال بنیانگذاری [[شاهنشاهی ایران]] - رضاشاه بزرگ]]
[[پرونده:500 Rials banknote Reza Shah.JPG|بندانگشتی|چپ|400px|[[اسکناسهای ریالی ایران|اسکناس ۵۰۰ ریالی]] معادل ۵ پهلوی متعلق به فروردین سال ۱۳۱۷ خورشیدی با نشان [[شیر و خورشید]]]]
دولت رضاشاه، اعمال نفوذ برنهاد مذهب را نیز در دستور کار قرار داد. حوزههای علمیه در قم، اصفهان، و البته نجف خودمختار باقی ماندند، اما دانشکده الهیات دانشگاه تهران و [[مسجد سپهسالار]] (که توسط امام جمعه منتخب دولت اداره میشد) داوطلبان را امتحان میکردند تا معلوم کنند کدام یک صلاحیت آموزش دینی به مردم و در نتیجه درآمدن به کسوت روحانیت را دارند. به عبارت دیگر، برای نخستین بار دولت نحوه درآمدن به جرگه علما را تعیین میکرد. البته، روحانیونی که برای کار در بخش خدمات دولتی انتخاب میشدند، باید لباس روحانیت را کنار میگذاشتند و از پوشش غربی و کلاه استفاده میکردند. شکفت اینکه این اصلاحات به روحانیون نیز هویت متمایزی بخشیده بود. ضمناً وزارت آموزش، آموزش مذهبی را در مدارس دولتی اجبار کرده و با کنترل محتوای این دروس، جلو هر عقیدهای را که بویی از شک آوری نسبت به مذهب داشت میگرفت. هدف رضا شاه بیشتر حاکم کردن دولت بر تبلیغ و ترویج اسلام بود تا تضعیف مذهب با اندیشههای سکولار. وی زندگی سیاسی اش را با رهبری قزاقها در آیینهای ماه محرم آغاز کرده بود و برای بسیاری از یازده فرزندش، نامهای شیعی انتخاب کرده بود. محمدرضا، غلامرضا، علیرضا، احمدرضا، عبدالرضا و حمیدرضا. واعظان سرشناس را برای ارائه برنامههای مذهبی به رادیوی سراسری دعوت کرد. وی همچنین [[محمدحسن شریعت سنگلجی|شریعت
[[پرونده:5 Pahlavi - Iranian Golden coin.jpg|300px|بندانگشتی|چپ|سکه طلای پنج پهلوی، متعلق به سال ۱۳۰۵ خورشیدی مصادف با ۱۹۲۶ میلادی (دوران رضا شاه پهلوی) نام رضا شاه روی سکه درج شدهاست. نشان [[شیر و خورشید]] نیز در طرف دیگر سکه موجود است.]]
رضاشاه سنت شاهی تأمین بودجه مالی مدارس علمیه، بزرگداشت مجتهدین اعظم و سفرهای زیارتی - حتی به نجف و کربلا - را استمرار بخشید. به هشت روحانی در سال ۱۳۰۰/ ۱۹۲۱ از عراق گریخته بودند، پناهندگی اعطا کرد. عبدالکریم حائری یزدی، مجتهدی بسیار محترم را به اقامت در شهر قم و تبدیل آن به مرکزی همانند نجف ترغیب و تشویق کرد. حائری که همواره از سیاست دوری میجست، برای نهادی کردن تشکیلات دینی، بیش از هر روحانی دیگری فعالیت کرد. در همین سالها بود که، استفاده از القاب روحانی نظیر آیتالله و حجتالاسلام بین عموم رایج شد. شیخ محمد حسین نائینی، طرفداری از دولت را به جایی رساند که کتاب اولیه اش در مدح مشروطیت را نابود کرد. رضاشاه طلاب علوم دینی را از انجام وظیفه معاف و تأیید و ترویج هرگونه عقاید «الحادی» و «مادی گرایانه» را ممنوع کرد. برخی از روحانیون با لحنی پرجذبه در باب عرفان و مشخصاً شاعران صوفی چون مولوی و حافظ، داد سخن میدادند. آنها شک آوری را با مادی گرایی و ماتریالیسم را با کمونیسم برابر میپنداشتند. از نظر یکی از روحانیون نویسنده درسنامه، هدف آموزش ابتدایی شناساندن خداوند به کودک است. شگفتآور نیست که شمار بسیاری معدودی از روحانیون بلندمرتبه در مقابل شاه ایستادگی کردند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=آبراهامیان|کتاب=تاریخ ایران مدرن|سال=1389|فصل=|صفحه=160-161|جلد=|زبان=}}</ref>
|