کمونیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه/ ویرایش نیمه خودکار با استفاده از AWB
Siavash sh (بحث | مشارکت‌ها)
موارد مربوط به شوروی در توضیح اولیه حذف شد. اقن مقاله توضیح کمونیسم است نه احزاب کمونیست، اتحاد جماهیر شوروی و یا جنگ سرد.
برچسب‌ها: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار ویرایشگر دیداری
خط ۴:
{{مفاهیم مارکسیسم-لنینیسم}}
 
'''کمونیسم''' (از [[زبان لاتین|واژه لاتینی]] '''Communis''' به معنی '''مشترک''') یکبه [[ایدئولوژی]]اندیشه‌ای سیاسی - علمی - اقتصادی گفته می‌شود که از قرن نوزدهم میلادی بیشتر بر پایه [[مارکسیسم]] و [[مانیفست کمونیسم]] مطرح است که. هدف آناین جنبش سیاسی حذف مالکیت خصوصی ازبر [[ابزارهای تولید|ابزار کار]] و لغو کارمزدی و برچیدن طبقات اجتماعی از طریق انقلاب کارگری است. با عنوان مالکیت عمومی بر ابزار کار وکار، می‌کوشد تا با مالکیت مشترک و در غیاب [[مالکیت خصوصی]] و یا مالکیت دولتی یک [[سازمان اجتماعی]] فاقد [[طبقه اجتماعی|طبقه‌های اجتماعی]] را ترسیم کند. حامیان کمونیسم، کمونیسم را شاخه‌ای از [[سوسیالیسم]] می‌دانند اما نظام سوسیالیستی کشورهای کمونیستسوسیالیستی، حالتی گذار از سرمایه‌داری خصوصی و دولتی به کمونیسم مطلق است. درکه برخی کشورها همچون شوروی، چین ، کره شمالی و خاور جنوبی کمونیسم در دوره‌هایی یا هم اکنوننباید با عنوانآن دینیکی وپنداشته مذهبی نو پایه یا گاهی [[کیش شخصیت]] شناخته می‌شودشود. از شاخه‌های کمونیسم می‌توان به [[کمونیسم اسلامی]] ([[مجاهدین خلق]])، {{پم|کمونیسمنیازمند مسیحیمنبع|Christiandate=فوریه communism۲۰۱۸}} ([[فیدل کاسترو]] در [[کوبا]]) یا [[سوسیالیسم عربی|کمونیسم عربی]] ([[صدام حسین]]) اشاره کرد.
 
[[کارل مارکس]] معتقد است برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید [[سرمایه داری]] به حالت تولید کمونیسم، می‌بایست دوران گذاری را طی کرد و این امر به یکباره امکان‌پذیر نیست، مارکس این دوران گذار را تحقق [[دیکتاتوری پرولتاریا]] با [[انقلاب کمونیست|انقلاب کارگری]] می‌نامد. [[محمدرضا نیکفر]] فیلسوف سیاسی چپگرا معتقد است که اساسا معنی دیکتاتوری پرولتاریا در ادبیات مارکس، به هژمونی طبقه کارگر دلالت دارد و نه مفهوم دیکتاتوری در ادبیات سیاسی امروزی. [1]
اشکال اولیه سازمان‌های اجتماعی انسانی در مکتب [[مارکسیسم]] به «[[کمون اولیه]]» مشهور است. با این وجود، کمونیسم یک نوع سازمان اجتماعی را ترسیم می‌کند. در میان کمونیست‌ها مکتب‌های جدیدی شکل گرفته‌است که می‌توان به [[مائوئیسم]]، [[تروتئیسم]]، [[کمونیسم مشورتی]]، [[لوگزامبورگیسم]]، [[آنارشیسم#.D8.A2.D9.86.D8.A7.D8.B1.D8.B4.DB.8C.D8.B3.D9.85 .DA.A9.D9.85.D9.88.D9.86.DB.8C.D8.B3.D8.AA|کمونیسم آنارشیست]]، [[کمونیسم مسیحی]] و در نهایت انواع جریان‌های [[کمونیسم چپ]] اشاره کرد که دارای تنوع فراوانی است. با این وجود، بقایای مختلف [[اتحاد جماهیر شوروی]] (که منتقدان آن را «[[استالینیسم]]» می‌نامند) و تفسیر مائویی [[مارکسیسم-لنینیسم]] شاخه ([[مکتب]]) جدیدی از کمونیسم را تشکیل داده‌اند که در قرن بیستم که ابزار قدرت اصلی کمونیسم در [[روابط بین‌الملل]] محسوب می‌شد شاخه ترتئوئیسم دارای چنین قدرت متمایزی نیست.
[[کارل مارکس]] معتقد است برای تبدیل یک جامعه از وضعیت تولید [[سرمایه داری]] به حالت تولید کمونیسم، می‌بایست دوران گذاری را طی کرد و این امر به یکباره امکان‌پذیر نیست، مارکس این دوران گذار را [[دیکتاتوری پرولتاریا]] [[انقلاب کمونیست]] می‌نامد. جامعه کمونیستی مورد نظر [[مارکس]] که از کاپیتالیسم برمی‌خیزد هرگز در عمل تحقق نیافته و به صورت نظری باقی‌مانده‌است؛ و در واقع مارکس دربارهٔ خصوصیات جامعه کمونیستی صحبت زیادی نکرده‌است. با این وجود، اصطلاح «کمونیسم»، مخصوصاً وقتی با [[کاپیتالیسم]] همراه شود بیشتر به [[رژیم‌های]] سیاسی و اقتصادی تحت سلطه احزاب کمونیست اشاره می‌کند که مدعی هستند نماینده دیکتاتوری پرولتاریا (طبقه کارگر) می‌باشند.
 
در برخی کشورها همچون [[اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی|شوروی]]، [[چین]] و [[کوبا]]، احزاب کمونیست موفق شدند قدرت دولتی را از طریق انقلاب و جنگ چریکی بدست بیاوردند. این عمل آنها هرچند لزوما به اجرای کامل سوسیالیسم منجر نشد و در چین بعدها بطور کامل از ماهیت مارکسیستی خود هم کنار گذاشته شد، اما به شکلی از اقتصاد دولتی با برداشتهایی از مارکسیسم برای اداره دولت و جامعه منجر گشت. {{نیازمند منبع|date=فوریه ۲۰۱۸}}
در اواخر قرن ۱۹، نظریات مارکس احزاب [[سوسیالیست]] را در سراسر [[اروپا]] به‌طور گسترده‌ای فعال کرد اما در نهایت سیاست‌های این احزاب در مسیر کاپیتالیسم «اصلاحی» شکل گرفت و نه در جهت براندازی آن. تنها استثناء در این مورد [[حزب کارگر سوسیال دموکرات روسیه]] بود. رهبر یکی از شاخه‌های این حزب که به [[بولشویک]] معروف است [[لنین]] بود، پس از سرنگون کردن [[دولت موقت روسیه]] در [[انقلاب ۱۹۱۷ روسیه]] به قدرت رسید.
 
در سال ۱۹۱۸، نام این حزب به حزب [[حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی]] تغییر کرد که این عمل بر اختلاف میان کمونیسم و دیگر شاخه‌های سوسیالیسم دامن زد.
 
پس از پیروزی [[انقلاب اکتبر]] در [[امپراتوری روسیه]] بسیاری از احزاب سوسیالیست در اکثر کشورهای جهان به احزاب کمونیست تبدیل شدند که درجه اطاعت‌پذیری آن‌ها از حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی متفاوت بود. پس از [[جنگ جهانی دوم]]، کمونیست‌ها در [[اروپای شرقی]] به قدرت رسیدند و در سال ۱۹۴۹، [[حزب کمونیست چین]] (CPC) توسط [[مائو زدونگ]] در [[جمهوری خلق چین]] تأسیس شد، این حزب در ادامه، مسیر ایدئولوژیکی رشد کمونیستی خود را به گونه‌ای متفاوت طی کرد. در میان کشورهای [[جهان سوم]] که دولتهای طرفدار مکتب کمونیسم تشکیل دادند می‌توان به دولت‌های کشورهای [[کوبا]]، [[کره شمالی]]، [[ویتنام شمالی]]، [[لائوس]]، [[آنگولا]]، و [[موزامبیک]] اشاره کرد.
 
از اوایل دهه ۱۹۷۰، اصطلاح «[[یوروکمونیسم]]» وارد عرصه سیاست شده که به آن دسته از سیاست‌های احزاب کمونیست در اروپای غربی اشاره می‌کرد که به دنبال سنت شکنی و نقد حمایت بی‌قید و شرط از اتحاد جماهیر شوروی بود. این احزاب در [[ایتالیا]] و [[فرانسه]] فعالیت سیاسی زیادی داشتند و وزنه‌های انتخاباتی مهمی محسوب می‌شدند.
 
یک [[گرایش ضد کمونیسم و ضد جنگ سرد در ایالات متحده]] وجود دارد. با این وجود در بسیاری از مناطق [[آفریقای جنوبی]] و [[آمریکای مرکزی]] احزاب کمونیست و حرکت‌های کمونیستی مختلف قدرت زیادی دارند.
 
در اواخر دهه ۱۹۸۰، با زوال دول کمونیستی و اروپای شرقی و با [[فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی]] در [[۸ دسامبر]] [[۱۹۹۱]] قدرت کمونیسم در اروپا کاهش چشمگیری داشت. با این وجود هنوز حدود یک چهارم جمعیت جهان در کشورهای کمونیستی و بخصوص جمهوری خلق چین زندگی می‌کنند.
 
[[جنگ سرد]] نیز با سقوط کمونیسم و [[فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی|فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی]] در سال ۱۹۹۱ به پایان رسید.<ref>اطلس تاریخ جهان برای دانش‌آموز، سیمون آدامز، مرجان نگهی، جمشید نوروزی؛ انتشارات افق صفحه 169</ref>
 
== کمونیسم با یک ساختار اجتماعی یا ساختار دینی؟ ==