جلال‌الدین شاه‌شجاع: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏دوران سلطنت: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۶۱:
زیبایی سیرت و حسن صورت را با مکارم اخلاق و جوانمردی، توأم داشت و برای خوی فرشته گونش داستان‌های بسیار نقل کرده‌اند. برای نمونه نقل کرده‌اند که یک بار با کوکبهٔ شاهی از میدان مشق نظام بازمی‌گشت. از آنجا که حسن صورتش زبانزد بود و همه گان آرزوی دیدار او را داشتند، پیرزنی از فراز بام فریاد زد: فاطمه خاتون، فاطمه خاتون بیا که شاه شجاع از کوی می‌گذرد. شاه ایستاد و کوکبه را ایستاند. سبب را پرسیدند و شاه شجاع گفت: دریغ است که آرزوی دل فاطمه خاتون برآورده نشود و دلش بشکند. ایستادم تا او یک نظر مرا ببیند. سپس به راه افتاد و رفت.
 
وی در هر جنگ که کرد، پیروز بود و [[ایران]] را به حدود طبیعیش بازگرداند و منهای [[خراسان]]، بر باقی ایران تاریخی به طوربه‌طور مستمر یا مقطعی حکم می‌راند چنان‌که [[قفقاز]] را نیز گشود و مدتی بر [[بغداد]] نیز تسلط یافت.
 
اگر به مرگ نا به هنگام از دنیا نمی‌رفت، بعید می‌نمود که تیمور بر قلمرو آل مظفر پنجه افکند، چنان‌که چون برای انتظام کار [[خوزستان]] به [[شوشتر]] رفته بود، مرزبان شرق نامه فرستاد که امیر تیمور بر [[سیستان]] تاخته‌است و بیم پیشروی وی هست. شاه شجاع در پاسخی کوتاه و کوبنده که جزء اسناد افتخار تاریخ ایران است، با نثر موجز و دقیق و پر ظرافتش بر حاشیهٔ نامه نگاشت که: