زبان فرانسوی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
تمیزکاری |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۷۷:
{{legend|#00ff00|منطقههایی که زبان اقلیت است}}
}}
'''زبان فرانسوی''' یا '''فرانسه'''<ref>[http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0f97b60e15d54908b120411522b7a112-fa.html لغتنامه دهخدا، سرواژه فرانسه]، این واژه از واژه فرانسوی français گرفته شده در حالیکه «فرانسه» به معنی کشور فرانسه از واژه فرانسوی France گرفته شدهاست. این واژه در ترکیباتی مانند «کلاس فرانسه» و غیره رواج دارد.</ref> یا '''فرانسهای'''<ref>واژه «فرانسهای» صفت نسبی با پیروی از دستور زبان فارسی است مانند کرهای، برمهای، گینهای و جاوهای. نیاز به یادآوری است که واژه «فرانسوی» صفت نسبی با پیروی از دستور زبان عربی است مانند موسوی، عیسوی، یحیوی، رضوی، کروی و بیضوی.</ref> یک زبان رومی از خانواده
== طبقهبندی زبانشناختی ==
فرانسوی یکی از زبانهای هند و اروپایی است بعدها از [[زبانهای رومیایی]] تأثیر
== موقعیت بینالمللی ==
خط ۸۸:
== پیشینهٔ زبان فرانسوی ==
زبان فرانسوی نیز بهمانند زبانهای دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شدهاست. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام [[سرزمین گل|گُل]]
=== فرانسوی کهن ===
این زبان در میان قرنهای ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه بهتدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند.
برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق میشد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفتهبود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روشهای مختلفی صورت گرفت و لهجههای متفاوتی پدید آورد.
خط ۱۰۰:
=== فرانسوی امروزی ===
آوردن واژههای تازه از زبان ادبی لاتینی به فرانسوی در سدهٔ دوازدهم آغاز شد و در سدهٔ سیزدهم رو به افزایش نهاد. در سدهٔ چهاردهم خط مشی دقیقی برای گسترش زبان فرانسوی از راه وامگیری واژههای لاتینی در پیش گرفته شد. [[شارل پنجم فرانسه]] (پادشاه فرانسه از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۰) پشتیبان اهل علم و ادب بود و ایشان را به ترجمهٔ آثار کلاسیک برای کتابخانه خود ترغیب میکرد. مترجمان حتی زبردستترین
{{گفتاورد تزیینی|از میان نمونههای بیشمار میتوان قضیهٔ کلی «homo est animal» را مثال آورد. «homo» به معنای هر دو واژهٔ «مرد» و «زن» است که در زبان فرانسوی معادلی ندارد. از «animal» نیز معنای هر چیز صاحب روح و قوهٔ ادراک مستفاد میشود، اما در زبان فرانسوی واژهای که مدلول دقیق این معنا باشد نمیتوان یافت.}}
برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبانهای مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان، الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعاً نمیتوان به
در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخداد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کمکم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که [[فرانسوای اول]] نام داشت، دستور داد که متون دادگاهها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام [[ژان کالون]] برای اولین بار نوشتههای مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنیتر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام [[یواخیم دو بله]] نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت [[یونان باستان]] نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژههای فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی میگردید.
خط ۱۱۱:
== زبان فرانسوی در کانادا ==
از زمان رسیدن جک کرتیه زبان فرانسوی زبان رسمی جدید بودهاست. موجهای مهاجر آمده از فرانسه شرق کانادا را برای سکونت انتخاب کردند. در میان
== زبان فرانسوی در ایران ==
در ایران زبان فرانسوی
ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده [[عباس میرزا]]، در دوران [[محمد شاه قاجار]] دچار [[فترت]] شد، ولی در عهد [[ناصرالدین شاه]] و [[مظفرالدین شاه]] دوباره اوج گرفت. [[محمد طاهر میرزا]]، [[میرزا حبیب اصفهانی]] و [[محمدحسن خان اعتماد السلطنه]] از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از رویکار آمدن سلسلهٔ [[دودمان پهلوی|پهلوی]]، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را در برگرفت زیرا تعداد افراد تحصیلکرده و میزان روابط همهجانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفهای فزونی چشمگیری یافت. ترجمهها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت میگرفت ولی پس از [[جنگ جهانی دوم]] و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، [[زبان انگلیسی]] در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمهها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه میکردند.<ref>تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ [[محمدجواد کمالی]]، انتشارات سخنگستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱</ref>
خط ۱۲۸:
==== جنسیت اسامی ====
در زبان فرانسه اسامی همیشه جنسیت گرامری دارند. این جنسیت میتواند مذکر یا مؤنث باشد. گذشته از آن حالت جمع نیز به صورت یک جنسیت سوم در این زبان شناسایی میشود. جنسیت اسامی را در سادهترین حالت میتوان از [[حرف تعریف|حروف تعریف]]
==== جمع بستن اسامی ====
خط ۱۳۴:
==== حروف تعریف ====
در زبان فرانسه مانند زبان ایتالیایی سه نوع از حروف تعریف وجود دارد. «حروف تعریف معرفه»، «حروف تعریف نکره» و «حروف تعریف جزئی یا مقداری». حروف تعریف معرفه برای اسامیای به کار میرود که برای مخاطب شناخته
در زبان فرانسه در نتیجهٔ همنشینی [[حرف اضافه|حروف اضافه]] با حروف تعریف چهار [[تکواژ مرکب]] (au, aux, du, des) به وجود میآید. همچنین بسته به خصوصیات آوایی اسم یا صفتی که بعد از این حروف تعریف آورده میشود ممکن حذف(élision) یا پیوند(liaison) رخ دهد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://b-amooz.com/آموزش-زبان-فرانسه/گرامر-زبان-فرانسه/حروف-تعریف/ |عنوان = حروف تعریف در زبان فرانسه|ناشر = بیاموز|تاریخ بازدید = 18 ژانویه 2017}}</ref>
==== غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن ====
در جملههایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران میبارد») یا مخاطب از روی صرف فعل میتواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربهای به ساختار دستوری جمله نمیزند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبانهایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری میکنند به اصطلاح میگویند [[ضمیرانداز]]. اگر زبانی به درجهای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن [[فاعل تهی]] میگویند. اکثر زبانهای هند و اروپایی مانند فارسی و همه [[زبانهای رومیتبار]] به جز فرانسوی دستکم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی
|پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/Pro-drop_language
|عنوان = Pro-drop language
|