زبان فرانسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ToofanFar (بحث | مشارکت‌ها)
تمیزکاری
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۷۷:
{{legend|#00ff00|منطقه‌هایی که زبان اقلیت است}}
}}
'''زبان فرانسوی''' یا '''فرانسه'''<ref>[http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-0f97b60e15d54908b120411522b7a112-fa.html لغتنامه دهخدا، سرواژه فرانسه]، این واژه از واژه فرانسوی français گرفته شده در حالیکه «فرانسه» به معنی کشور فرانسه از واژه فرانسوی France گرفته شده‌است. این واژه در ترکیباتی مانند «کلاس فرانسه» و غیره رواج دارد.</ref> یا '''فرانسه‌ای'''<ref>واژه «فرانسه‌ای» صفت نسبی با پیروی از دستور زبان فارسی است مانند کره‌ای، برمه‌ای، گینه‌ای و جاوه‌ای. نیاز به یادآوری است که واژه «فرانسوی» صفت نسبی با پیروی از دستور زبان عربی است مانند موسوی، عیسوی، یحیوی، رضوی، کروی و بیضوی.</ref> یک زبان رومی از خانواده زبان هایزبان‌های هند و اروپایی است که <nowiki/>توسط ۱۳۶ میلیون نفر در سراسر جهان به عنوان [[زبان مادری]] گویش می‌گردد.<ref name="tlfq.ulaval.ca">{{یادکرد وب|نشانی=http://www.tlfq.ulaval.ca/axl/francophonie/OIF-francophones-est2005.htm |عنوان=Estimation du nombre de francophones dans le monde en ۲۰۰۵ |ناشر=Tlfq.ulaval.ca |تاریخ= |تاریخ بازدید=۲۰۱۰–۰۴–۲۱}}</ref><ref name="Jacques Leclerc">{{یادکرد وب|اثر=Jacques Leclerc |نشانی=http://www.tlfq.ulaval.ca/axl/francophonie/francophonie.htm |عنوان=Francophonie |ناشر=Tlfq.ulaval.ca |dتاریخ= |aتاریخ بازدید=۲۰۱۰–۰۴–۲۱}}</ref> درحدود ۱۹۰ میلیون نفر، فرانسوی را به عنوان [[زبان دوم]] صحبت می‌کنند،<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www2.ignatius.edu/faculty/turner/languages.htm |عنوان=Most Widely Spoken Languages |ناشر=.ignatius.edu |تاریخ= |تاریخ بازدید=۲۰۱۰–۰۴–۲۱}}</ref> و ۲۰۰ میلیون نفر دیگر هم آن را به عنوان یک زبان دوم اکتسابی استفاده می‌کنند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.liceipujati.it/lingue-straniere/francese |عنوان=Lingue straniere - Francese | Licei Sperimentali G. A. Pujati |ناشر=Liceipujati.it |تاریخ=۲۰۱۰–۰۴–۱۶ |تاریخ بازدید=۲۰۱۰–۰۴–۲۱}}</ref> اجتماعات گویش‌کننده به فرانسوی در ۵۷ کشور و قلمرو حضور دارند.<ref name="ulaval">{{یادکرد وب |نشانی=http://www.tlfq.ulaval.ca/axl/francophonie/francophonie.htm|عنوان=Qu'est-ce que la Francophonie?|accessdate=۲۰۰۹–۱۰–۰۳ |اثر=Université de Laval}}</ref> اکثر گویش‌کنندگان بومی این زبان در [[فرانسه]]‌اند، که مبدأ این زبان است. بقیهٔ گویش‌کنندگان به طوربه‌طور عمده در [[کانادا]]، به‌ویژه [[استان کبک|کبک]]، [[نیو برانزویک]] و [[اونتاریو]] و نیز [[بلژیک]]، [[سوییس]]، [[لوکزامبورگ]] و مناطقی در ایالت [[مین (ایالت)|مین]] آمریکا و.<ref>[http://www.francomaine.org/English/Pres/Pres_intro.html Maine's French Communities] ''FrancoMaine'. ' Retrieved 2010-3-07.</ref> [[لوییزیانا]] حضور دارند.<ref>{{یادکرد وب|نشانی=http://www.louisiane.culture.fr/en/hier/hier_fran_lang.html |عنوان=The Cajun language ''La Louisiane française'' Retrieved ۲۰۱۰–۳–۰۷ |ناشر=Louisiane.culture.fr |تاریخ=۲۰۰۳–۰۸–۲۱ |تاریخ بازدیدe=۲۰۱۰–۰۴–۲۱}}</ref> بیشتر افرادی که فرانسوی، زبان دوم آن‌هاست در [[آفریقای فرانسوی‌زبان]]<ref>Francophone Africa</ref> زندگی می‌کنند، که با تردید می‌توان گفت تعداد آن‌ها از گویندگان بومی بیشتر گشته‌است.<ref name="2007_report">{{fr icon}}[http://www.amazon.fr/dp/2098821778 ''La Francophonie dans le monde 2006–2007''] published by the [[فرانسه‌زبانی]].[http://www.nathan.fr/ Nathan], [[پاریس]]، ۲۰۰۷.</ref> گرچه [[زبان اسپانیایی]] بعد از [[زبان انگلیسی]] از نظر تعداد افرادی که به یک زبان واحد تکلم می‌کنند در مقام سوم قرار دارد (مقام اول متعلق به [[زبان چینی]] می‌باشد).<ref>http://www.ezaban.com/2012-05-30-05-59-50/2012-05-30-06-07-45.html</ref>
 
== طبقه‌بندی زبان‌شناختی ==
فرانسوی یکی از زبانهای هند و اروپایی است بعدها از [[زبان‌های رومیایی]] تأثیر گرفته استگرفته‌است که از [[زبان لاتین]] مشتق شده است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانند [[زبان ایتالیایی|ایتالیایی]]، [[پرتغالی]]، [[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]]، [[زبان رومانیایی|رومانیایی]] و زبان‌های در اقلیت از [[اوکسیتان]] تا [[ناپل]] و… چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌های [[زبان‌های اوییل]] و [[کرئول‌های فرانسه‌پایه]] می‌باشد.
 
== موقعیت بین‌المللی ==
خط ۸۸:
 
== پیشینهٔ زبان فرانسوی ==
زبان فرانسوی نیز به‌مانند زبان‌های دیگر در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده‌است. کشور فرانسه در روزگار باستان بخش مهمی از سرزمینی پهناور در غرب اروپا به نام [[سرزمین گل|گُل]] بوده استبوده‌است. گل‌ها به زبانی هم‌خانواده زبان مردم بریتانیای باستان، یعنی کِلت‌ها صحبت می‌کردند. رواج [[زبان‌های سلتی|زبان کلتی]] در سرزمین گل تا قبل از هجوم رومیان ادامه داشت. این هجوم در قرن دوم قبل از میلاد صورت گرفت و رومیان به‌تدریج [[زبان لاتین]] را در بین مردم فرانسه گسترش دادند. البته این زبان شکل متفاوتی از زبان لاتین اصیل داشت و همان زبانی نبود که در سنای روم بدان صحبت می‌گردید یا درنوشتار نویسندگان کلاسیک می‌آمد. این زبانِ ساده‌تر و بی‌قاعده‌تر که معمولاً توسط سربازان و بازرگانان به فرانسویان آموخته می‌شد، گالو-رومن یا لاتین عامیانه لقب گرفت. زبان لاتین عامیانه نیز در امتداد زمان به زبان فرانسوی کهن تبدیل گشت.
 
=== فرانسوی کهن ===
این زبان در میان قرن‌های ۹ تا ۱۴ میلادی در فرانسه رواج داشت. در واقع مردم فرانسه به‌تدریج شروع به ایجاد تغییرات در زبان لاتین عامیانه نمودند. آنهاآن‌ها کلمات لاتین را با حنجره و لهجه خود به شکل متفاوتی تلفظ کردند و برخی از حروف صدادار را برای تلفظ مشکل تشخیص دادند و آن‌ها را از کلمه مورد نظر حذف نمودند. همچنین بسیاری از [[همخوان|حروف صامت]] در کلمات که تأکید روی آن‌ها کمتر بود از واژه‌ها حذف می‌گردید.
 
برای مثال کلمه chef (سرآشپز) و chief (رئیس) در فرانسوی کهن، ریشه در کلمه لاتین capute دارند. کلمه لاتین civitatem که به شهر رم اطلاق می‌شد، در فرانسوی کهن تبدیل به cité شد که به معنی شهر در حالت عام است. تغییرات بسیار زیادی که نظیر دو مورد پیشین انجام گرفته‌بود، در قرن یازده میلادی کامل شد. این تغییرات اما در نواحی مختلف فرانسه به روش‌های مختلفی صورت گرفت و لهجه‌های متفاوتی پدید آورد.
خط ۱۰۰:
 
=== فرانسوی امروزی ===
آوردن واژه‌های تازه از زبان ادبی لاتینی به فرانسوی در سدهٔ دوازدهم آغاز شد و در سدهٔ سیزدهم رو به افزایش نهاد. در سدهٔ چهاردهم خط مشی دقیقی برای گسترش زبان فرانسوی از راه وامگیری واژه‌های لاتینی در پیش گرفته شد. [[شارل پنجم فرانسه]] (پادشاه فرانسه از ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۰) پشتیبان اهل علم و ادب بود و ایشان را به ترجمهٔ آثار کلاسیک برای کتابخانه خود ترغیب می‌کرد. مترجمان حتی زبردست‌ترین آنهاآن‌ها که [[نیکل ارسم|نیکل اُرسم]] بود از فقر زبان فرانسوی آن هنگامه می‌نالیدند. ارسم در این خصوص نمونهٔ جالبی را که در ترجمهٔ آثار ارسطو به آن برخورده است شاهد می‌آورد:
 
{{گفتاورد تزیینی|از میان نمونه‌های بیشمار می‌توان قضیهٔ کلی «homo est animal» را مثال آورد. «homo» به معنای هر دو واژهٔ «مرد» و «زن» است که در زبان فرانسوی معادلی ندارد. از «animal» نیز معنای هر چیز صاحب روح و قوهٔ ادراک مستفاد می‌شود، اما در زبان فرانسوی واژه‌ای که مدلول دقیق این معنا باشد نمی‌توان یافت.}}
 
برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبانهای مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان، الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعاً نمی‌توان به آنهاآن‌ها رنگ و بوی بومی داد وارد زبان کردند امری که موجب کج‌روی زبان و اندیشه می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =هایت | نام =گیلبرت | عنوان =ادبیات و سنتهای کلاسیک - تاثیرتأثیر یونان و روم بر ادبیات غرب | ترجمه =محمد کلباسی و مهین دانشور | جلد =۱ | سال =۱۳۷۶ | ناشر = آگاه |مکان =تهران | شابک =۹۶۴۴۱۶۰۳۵۵ | صفحه =۱۹۸–۲۰۴ | تاریخ بازبینی = ۲۴ دی ۱۳۹۴}}</ref>
 
در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که [[فرانسوای اول]] نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام [[ژان کالون]] برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام [[یواخیم دو بله]] نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت [[یونان باستان]] نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.
خط ۱۱۱:
 
== زبان فرانسوی در کانادا ==
از زمان رسیدن جک کرتیه زبان فرانسوی زبان رسمی جدید بوده‌است. موج‌های مهاجر آمده از فرانسه شرق کانادا را برای سکونت انتخاب کردند. در میان آنهاآن‌ها اکدین‌ها چهار [[استان ساحلی]] نول اکس، نوو برنسیک، ال د پرنس ادوار و تر نوو را مشغول کردند.
 
== زبان فرانسوی در ایران ==
در ایران زبان فرانسوی بعدازبعد از انگلیسی دومین زبان محبوب است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتابهای درسی [[دارالفنون]] که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء [[صنعت چاپ]] گسترش یافت. از آنجاکه محصلین بیشتر به [[فرانسه]] اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبانهای اروپایی نیز به [[فارسی]] برگردانده شد. نخستین [[نمایشنامه]] ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم گریز»، اثر [[مولیر]] بود.
ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده [[عباس میرزا]]، در دوران [[محمد شاه قاجار]] دچار [[فترت]] شد، ولی در عهد [[ناصرالدین شاه]] و [[مظفرالدین شاه]] دوباره اوج گرفت. [[محمد طاهر میرزا]]، [[میرزا حبیب اصفهانی]] و [[محمدحسن خان اعتماد السلطنه]] از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ [[دودمان پهلوی|پهلوی]]، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را در برگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از [[جنگ جهانی دوم]] و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، [[زبان انگلیسی]] در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.<ref>تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ [[محمدجواد کمالی]]، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱</ref>
 
خط ۱۲۸:
 
==== جنسیت اسامی ====
در زبان فرانسه اسامی همیشه جنسیت گرامری دارند. این جنسیت می‌تواند مذکر یا مؤنث باشد. گذشته از آن حالت جمع نیز به صورت یک جنسیت سوم در این زبان شناسایی می‌شود. جنسیت اسامی را در ساده‌ترین حالت می‌توان از [[حرف تعریف|حروف تعریف]] آنهاآن‌ها شناسایی کرد. حرف تعریف le نشان دهنده اسامی مذکر، حرف تعریف la نشان دهنده اسامی مؤنث و حرف تعریف les نشان دهنده اسامی جمع است.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://b-amooz.com/آموزش-زبان-فرانسه/گرامر-زبان-فرانسه/جنسیت-اسامی/ |عنوان = جنسیت اسامی در زبان فرانسه|ناشر = بیاموز|تاریخ بازدید = 18 ژانویه 2017}}</ref>
 
==== جمع بستن اسامی ====
خط ۱۳۴:
 
==== حروف تعریف ====
در زبان فرانسه مانند زبان ایتالیایی سه نوع از حروف تعریف وجود دارد. «حروف تعریف معرفه»، «حروف تعریف نکره» و «حروف تعریف جزئی یا مقداری». حروف تعریف معرفه برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب شناخته شده استشده‌است. حروف تعریف نکره برای اسامی‌ای به کار می‌رود که برای مخاطب ناشناخته است یا شناخت آن اهمیتی ندارد و حروف تعریف جزئی یا مقداری برای اشاره به مقادیری از کمیت‌های شمارش‌پذیر یا شمارش‌ناپذیر به کار می‌روند.
در زبان فرانسه در نتیجهٔ هم‌نشینی [[حرف اضافه|حروف اضافه]] با حروف تعریف چهار [[تکواژ مرکب]] (au, aux, du, des) به وجود می‌آید. همچنین بسته به خصوصیات آوایی اسم یا صفتی که بعد از این حروف تعریف آورده می‌شود ممکن حذف(élision) یا پیوند(liaison) رخ دهد.<ref>{{یادکرد وب|نشانی = http://b-amooz.com/آموزش-زبان-فرانسه/گرامر-زبان-فرانسه/حروف-تعریف/ |عنوان = حروف تعریف در زبان فرانسه|ناشر = بیاموز|تاریخ بازدید = 18 ژانویه 2017}}</ref>
 
==== غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن ====
در جمله‌هایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران می‌بارد») یا مخاطب از روی صرف فعل می‌تواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربه‌ای به ساختار دستوری جمله نمی‌زند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبانهایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری می‌کنند به اصطلاح می‌گویند [[ضمیرانداز]]. اگر زبانی به درجه‌ای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن [[فاعل تهی]] می‌گویند. اکثر زبانهای هند و اروپایی مانند فارسی و همه [[زبان‌های رومی‌تبار]] به جز فرانسوی دستکم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی بوده استبوده‌است اما پس از آن شبیه اکثر زبانهای مدرن ژرمنی از جمله انگلیسی [[غیرضمیرانداز]] شده است؛ بنابراین در جملهٔ «Je suis français» (ترجمه:من فرانسوی هستم) حضور ضمیر je الزامی است یا مثلاً جملاتی که با عبارت Il faut آغاز می‌شوند با آنکه از لحاظ [[معناشناسی|معنایی]] نیازی به حضور ضمیر il نیست ولی [[نحو]] زبان ایجاب می‌کند که این ضمیر وجود داشته باشد و حذف آن باعث نادستوری شدن جمله می‌شود. همینطور است در مورد ضمیر il در جمله «Il fait frais».<ref>{{یادکرد-ویکی
|پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/Pro-drop_language
|عنوان = Pro-drop language