یورگن هابرماس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Mojdekamali (بحث | مشارکت‌ها)
←‏زندگی‌نامه: تکمیل مطلب
برچسب‌ها: ویرایش‌های مشکوک به خرابکاری ویرایشگر دیداری
Mojdekamali (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح ارقام، ابرابزار
برچسب: ویرایش‌های مشکوک به خرابکاری
خط ۳۹:
هابرماس، در [[۱۹۲۹]] در [[دوسلدورف]] آلمان، به دنیا آمد. پدرش، رئیس دفتر صنعت و تجارت شهر و پدربزرگش، مدیر آموزشگاه محلی بود. پس خاستگاه خانوادگی‌اش، از طبقه متوسط و اهل اندیشه‌است. تحصیلاتش را در شهر [[گومزباخ]] و در دانشگاه‌های [[گوتینگن]]، [[بن]] و [[زوریخ]] گذراند و مدتی روزنامه‌نگار بود. در [[۱۹۵۴ (میلادی)|۱۹۵۴]] از رساله‌اش با عنوان ''مطلق و مفهوم تاریخ: در بررسی تضاد بین مطلق و مفهوم تاریخ در اندیشه [[شلینگ]]'' دفاع کرد.
 
در دهه ۱۹۵۰، هابرماس آثار [[لوکاچ]] را خواند و به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت. وی بعد از اتمام رساله اش در سال 1956۱۹۵۶ به موسسهمؤسسه تحقیقات اجتماعی در فرانکفورت رفت.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=نظریه های متاخر جامعه شناسی|نام خانوادگی=جلائی پور|نام=حمیدرضا|ناشر=نشر نی|سال=|شابک=|مکان=تهران|صفحات=}}</ref> بعد به مطالعه نوشته‌های دیگر متقدمان مکتب فرانکفورت روی آورد. بین سال‌های [[۱۹۵۶ (میلادی)|۱۹۵۶]] تا [[۱۹۵۹ (میلادی)|۱۹۵۹]] دستیار [[آدورنو]] شد و به این ترتیب از استادش بسیار آموخت و مجموعاً همه این‌ها باعث گردید تا اولین اثرش یعنی ''دگرگونی ساختاری حوزه عمومی'' را در [[۱۹۶۲ (میلادی)|۱۹۶۲]] بنویسد. مجموعه تأییدها، کاربست‌ها و نقدهای بسیار، این کتاب را – که البته با تأخیر زیاد در سال [[۱۹۸۹ (میلادی)|۱۹۸۹]] به انگلیسی ترجمه شد – به اثری هم‌چنان زنده و پرخواننده بدل ساخته‌است.
 
هابرماس، از [[۱۹۶۱ (میلادی)|۱۹۶۱]] تا [[۱۹۶۴ (میلادی)|۱۹۶۴]] در دانشگاه [[هایدلبرگ]] به تدریس [[فلسفه]] پرداخت و نیز از [[۱۹۶۴]] تا [[۱۹۷۱ (میلادی)|۱۹۷۱]] در دانشگاه [[فرایبورگ]] [[جامعه‌شناسی]] و فلسفه تدریس کرد. از [[۱۹۷۲ (میلادی)|۱۹۷۲]] تا [[۱۹۸۱ (میلادی)|۱۹۸۱]] مدیریت مؤسسه تحقیقات [[ماکس پلانک]] در [[استارنبرگ]] را بر عهده گرفت. پس از بازگشت به [[فرانکفورت]] در [[۱۹۸۱]]، بزرگ‌ترین اثر خود، ''نظریه کنش ارتباطی'' را منتشر ساخت. از [[۱۹۸۲ (میلادی)|۱۹۸۲]] تا [[۱۹۹۸ (میلادی)|۱۹۹۸]] نیز در [[دانشگاه گوته فرانکفورت]] به تدریس اشتغال داشت و اکنون بازنشسته شده. جز این‌ها، مطالعه [[پراگماتیسم|پراگماتیسمِ]] آمریکایی و اندیشه‌ورزی در حوزه‌های متنوع فلسفی – که مغفولِ دانش‌جویان هم‌نسلش بود – او را از سایر اندیشمندان هم‌ترازش متمایز ساخته‌است.