زبان فارسی باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خنثی‌سازی ویرایش 22060771 توسط 37.255.75.26 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱۳:
زبان '''پارسی باستان''' یا زبان '''پارسه''' یا زبان '''آریایی'''<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = بزرگمهر لقمان |نشانی= http://www.loghman.org/1012-2/ |عنوان= پارسی‌گویانِ باستان زبانِ خویش را چه می‌نامیدند؟ | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> در شاخه [[زبان‌های ایرانی]] از گروه [[زبان‌های هندوایرانی]] خانواده [[زبان‌های هندواروپایی]] قرار می‌گیرد.<ref>اصول و ضوابط واژه گزینی٫ بند 2.5.6 http://www.persianacademy.ir/UserFiles/File/OSOUL/310488.pdf</ref> این زبان به [[زبان پارسی میانه]] تحول یافت که زبان ادبی و رسمی دوران [[ساسانیان]] بود و بعدها به [[زبان پارسی دری]] یا پارسی نو تبدیل شد. این زبان از [[زبان نیاایرانی]] (زبان ایرانی باستان) سرچشمه گرفته‌است.<ref>مولایی، چنگیز: صفحه 22</ref>
 
پارسی باستان در کنار [[زبان اوستایی]] تنها زبان‌های ایرانی دوران کهن هستند که متن یا کتیبه‌هایی از آن‌ها به جا مانده استمانده‌است. زبان پارسی باستان در جنوب غربی ایران صحبت می‌شده‌است و قدیمی‌ترین متنی که از آن به جای مانده به قرن ششم پیش از میلاد مربوط می‌شود.<ref>[http://www.britannica.com/EBchecked/topic/293577/Iranian-languages Iranian Languages] Britannica</ref>
{{تاریخچه زبان فارسی}}
 
خط ۳۳:
آثار به‌جا مانده از زبان فارسی باسنان به [[خط میخی هخامنشی]] است که از قرن ششم تا قرن چهارم پیش از میلاد نگارش یافته‌اند. البته یک نمونه کتیبه هم در [[نقش رستم]] یافت شده‌است که به نظر می‌آید به زبان فارسی باستان است ولیکن به خط [[آرامی]] نوشته شده‌است و احتمال می‌رود که بعد از دورهٔ هخامنشی تحریر شده باشد. تنها چند واژه از آن تا کنون خوانده شده‌است.<ref>تفضلی ۲۴</ref> کتیبه‌های فارسی باستان عمدتاً توسط شاهان هخامنشی پرداخته شده که ضمن آن بجز دریافت رویدادهای تاریخی می‌توان به باورها و عقاید ایرانیان زمان هخامنشیان تا اندازه‌ای پی برد.
 
قدیمی‌ترین کتیبه فارسی باستان را متعلق به [[داریوش یکم]] می‌دانند. با این وجود برخی نیز اصالت کتیبه‌های منسوب به شاهان و بزرگان پیش از داریوش، مانند [[کوروش بزرگ]]، [[آرشام]] و [[آریارمنه]] را پذیرفته‌اند.<ref>چنگیز مولایی:صفحهٔ ۲</ref> نوشته‌های بدست رسیده از این زبان در مناطق مختلف جهان مانند ایران (استان‌های خوزستان، بوشهر، کرمانشاه، فارس)، [[عراق]]، [[ترکیه]]، [[ارمنستان]]، [[مصر]] و [[رومانی]] کشف شده‌اند. عمده آنهاآن‌ها بصورت کتیبه، سنگ‌نوشته و لوح بوده‌اند.
 
=== رمزگشایی کتیبه‌های فارسی باستان ===
خط فارسی باستان مدتی پس از فروپاشی سلسله هخامنشی رو به فراموشی گذاشت و حتی آخرین نوشته‌ای که به فارسی باستان انشا شده به [[خط آرامی]] است. بنابر این تا مدت‌ها کسی نه محتوای آنان را می‌دانست و نه از اصالت آن‌ها. مدت‌ها سپری شد تا توجه سیاحان غربی به این نوشته‌های کهن جلب شد. [[پیترو دلاواله]] ایتالیایی در اوایل سده هفدهم مقارن با [[صفویان|دوره صفوی]] تصویری از آن‌ها ثبت نمود. بعدها چند تن دیگر نیز دست به اقداماتی مشابه زدند اما هیچ‌کس درپیدر پی خواندن آنان برنیامد. از اواخر سده هجدهم تلاش‌ها برای خواندن این نوشته‌ها آغاز شد. این پیگیری‌ها که عمدتاً از سوی [[آلمان|آلمانی‌ها]] دنبال می‌شد تا مدت‌ها نتیجه‌ای دربر نداشت و حتی نوشته‌ها را به اشتباه متعلق به [[اشکانیان|دوره اشکانی]] می‌پنداشتند. بعدها نظام خطی چپ به راست و واژه جداکن‌ها شناسایی شدند و تمیز میان خطوط فارسی باستان با سایر خط‌های کتیبه‌های چندزبانه مسلم شد.
[[پرونده:Georg Friedrich Grotefend.jpg|بندانگشتی|چپ|180px|گئورگ گروتفند، پژوهشگر آلمانی که در آغاز سده هجدهم میلادی تلاش‌های شایانی در رمزگشایی و شناخت کتیبه‌های هخامنشی نمود که به بازشدن راه سایر محققان تا رسیدن به درک کامل آن کتیبه‌ها منجر گشت.]]
گشایش منطقی خط فارسی باستان در سال ۱۸۰۲ توسط [[گئورگ فریدریش گروتفند]] آلمانی کلید خورد. این دانشمند برجسته متوجه وجود برخی واژگان تکراری در کتیبه‌ها شد و آن‌هارا بدرستی برابر مفهوم شاه تشخیص داد. او که بر این باور بود که کتیبه‌ها متعلق به دوره هخامنشی و به زبانی نزدیک به [[زبان اوستایی]] است این واژه را «[[شاه]]» فرض کرد و در ادامه متوجه شد کتیبه‌های مورد بررسی اش از دو شاه مختلف با دو نام مختلف است. در یکی از کتیبه‌ها واژه مفروض بر شاه دوبار در آغاز و در یکی تنها یکبار تکرار شده بود. از آنجا به این نتیجه رسید که این کتیبه‌ها توسط دو نفر از شاهان هخامنشی نوشته شده که پدر یکی از آن‌ها شاه بوده و پدر دیگری نه. در ضمن فهمید که نام شاهی که پدرش شاه نبوده دقیقاً در کتیبه دیگر پیش از دومین واژه شاه آمده در نتیجه دریافت که شاه دومی پسر شاه اولی بوده‌است. او با مطالعه منابع یونانی به این مهم رسید که تنها دو تن از شاهان هخامنشی پدرانی داشتند که خود شاه بوده اما پدرانشان شاه نبوده‌اند. یعنی کوروش - کمبوجیه و نیز داریوش - خشایارشا. او با توجه به اینکه نام دو شاه یا یک حرف آغاز نمی‌شوند گزینه اول را کنار گذاشت و با توجه به قرائت‌های اوستایی سبک ملفوظ نام خشایارشا، ویشتاسپ، داریوش، پدر و شاه را حدس زد. بدین ترتیب او توانست ارزش نوشتاری پانزده حرف را مشخص کند. اما به دلیل اشتباهاتی که در حدس صورت ملفوظ [[واژه‌های فارسی]] باستان داشت تنها ده مورد آن درست بود.<ref>چنگیز مولایی:صفحات۶تا۹</ref>
 
بعد از تلاش‌های گروتفند که حتی نام [[کوروش]] در کتیبه [[بخش مشهد مرغاب|مرغاب]] را هم شناسایی کرده بود، دانشمندان [[دانمارک|دانمارکی]] بویژهبه ویژه راسموس راسک راه او را ادامه دادند. [[اوژن بورنوف]] فرانسوی نیز موفق شد تا اندازه زیادی از آواها را شناسایی کرده و باتوجهبا توجه به مشابهت نزدیک این زبان با [[اوستایی]] حالات صرفی آن نیز مسجل شد. بعدها شناسایی کامل این زبان به درک و دریافت زبان و خط [[اکدی]] و [[زبان ایلامی|عیلامی]] که در برخی کتیبه‌ها هخامنشی در کنار فارسی باستان ترجمه شده بودند، منجر شد.
 
=== الفبای فارسی باستان ===
خط ۵۰:
=== نوشته‌های فارسی باستان ===
{{اصلی|سنگ‌نبشته‌های هخامنشیان}}
از زبان فارسی باستان نوشته‌های نسبتاً زیادی بجای مانده که بیشترین حجم آن را [[کتیبه]]‌ها تشکیل می‌دهند. به جز کتیبه‌ها که همگی متعلق به شاهان و نیاکان ایشان هستند نوشته‌هایی بر روی لوح و سنگ وزنه و سکه و ظروف نیز بجای مانده‌است.<ref>Kent:p107</ref> این نوشته‌ها اگرچه از نظر ارزش [[تاریخ|تاریخی]] و زبان‌شناختی معتبر هستند اما ارزش [[ادبیات|ادبی]] آن‌ها بسیار پایین است. با این وجود برخی به وجود ابیات و سرودهایی در ضمن این کتیبه‌ها اشاره داشته و آنهاآن‌ها بخصوص آغاز کتیبه‌ها را دارای ارزش ادبی تعبیر کرده‌اند.
 
مفصل‌ترین کتیبه هخامنشی همان [[سنگ‌نوشته بیستون]] در [[استان کرمانشاه]] کنونی است که به دستور داریوش یکم نقر گردیده. این کتیبه سه زبانه که بجز فارسی باستان برگردان‌های ایلامی و اکدی را نیز در کنار خود دارد بیشترین ارزش را از نظر [[زبانشناسی]] و تاریخی به پژوهشگران عرضه کرده‌است. چرا که قدیمی‌ترین کتیبه فارسی باستان دانسته شده و اینکه یکی از قدیمی‌ترین اسناد [[زبان‌های هندواروپایی|زبان‌های باستانی هندواروپایی]] است که در زمان کاربرد به [[الفبا|الفبایی]] هجایی ثبت شده‌است. ضمن اینکه اطلاعات بسیار زیادی از اوضاع و احوال سرزمین هخامنشیان و منش و سیاست‌های ایشان به دست داده و در نهایت کمک شایانی به کشف و درک زبان‌های اکدی و عیلامی نموده‌است. داریوش به جز بیستون کتیبه‌های دیگری در خوزستان و پارس نیز داشته‌است.<ref name="pazhuhesh">{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://ghiasabadi.com/behistun.html |عنوان =دربارهٔ سنگ‌نوشته داریوش بزرگ در بیستون| ناشر =وبگاه پژوهش‌های ایرانی |تاریخ =سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۸۵ |تاریخ بازدید =
خط ۶۲:
 
=== آواشناسی ===
پژوهشگران زبان‌های باستانی پس از رمزگشایی کتیبه‌ها نوعی [[آوانگاری]] برای آن ترتیب دادند تا محتوای نوشته شده در کتیبه‌ها را با یک [[الفبای لاتین]] ثبت کنند. برای اینکار آنهاآن‌ها با توجه به آواهای موجود در زبان‌های [[اوستایی]] و [[زبان سنسکریت|سنسکریت]] و نیز تغییرات آوایی بویژهبه ویژه قانون گردش اصوات در طول زمان ارزش آوایی هر یک از واژگان را مشخص نمودند. این آواها از آنچه در [[آواشناسی]] زبان اوستایی می‌بینیم به مراتب ساده‌تر است. از نظر آواشناسی آواهای فارسی باستان به دو دسته [[واکه]] و [[همخوان]] تقسیم می‌شوند.
* '''واکه‌ها در فارسی باستان:'''
واکه‌ها در زبان فارسی باستان به دو دسته ساده و مرکب تقسیم می‌شوند. [[مصوت مرکب|واکه‌های مرکب]] معمولاً ترکیبی از دو [[مصوت]] کوتاه هستند که یک واحد آوایی مستقل را تشکیل می‌دهند. واکه‌های ساده زبان فارسی باستان همانند فارسی نو است با این تفاوت که آوای "O" یا همان ضمه عربی در فارسی باستان وجود نداشته‌است. واکه‌های ساده و مرکب به دو دسته کوتاه و بلند نیز بخش می‌شوند. واکه‌ها یا همان حروف صدادار فارسی باستان از قرار زیر هستند:<ref>کریستین بارتلمه: صفحات۷۲–۷۸</ref><ref>محسن ابولقاسمی- تاریخ زبان فارسی-ص20</ref>
خط ۱۳۲:
شمار در زبان فارسی باستان با زبان‌های میانه و نو ایرانی متفاوت است. به این معنی که به جز دو شمار مفرد و جمع یک شمار دیگر یعنی مثنی نیز دارد. حالت مثنی در فارسی باستان بر دو نفر دلالت می‌کند. شمار مثنی شناسه‌های متفاوتی از جمع دارد و صرف فعل برای صیغه‌های مثنی متفاوت از جمع بوده‌است. صفت و موصوف از نظر شمار جمع و مفرد و مثنی با یکدیگر همخوانی داشته‌اند. این حالت پس از فارسی باستان به [[زبان‌های ایرانی میانه|دوره میانه]] نرسیده‌است. این سه حالت شمار در [[زبان اوستایی]] نیز وجود داشته‌است.<ref>ویلیام جکسون: صفحهٔ ۱۷۴</ref>
* '''ستاک:'''
هر واژه یک شکل ساده بنام ستاک دارد. ستاک در حقیقت شکل ساده و بدون صرف و [[شناسه]] یک واژه‌است که معمولاً به تنهایی بکار نمی‌رود. این ستاک‌ها به آواهای متفاوتی ختم می‌شده‌اند. برای نمونه، ستاک نام [[کوروش]] ''kūrū'' و ستاک نام [[داریوش]] ''dārayavau'' بوده که صورت فاعلی آن‌ها که با ''š'' پایانی همراه است صرف نام آنهاآن‌ها در حالت فاعلی بوده‌است. اگر نام کوروش در جمله در جایگاه مفعول بکار می‌رفته آنگاه بصورت ''kūrūm'' پدیدار می‌شده. این تغییرات اسامی با توجه به جایگاه اسم در هریک از [[حالت دستوری|حالات هشتگانه صرفی]] در فارسی باستان وجود داشته‌است. نحوه تغییر کردن پایان واژه‌ها در فارسی باستان-''یا به اصطلاح دیگر صرف آن‌ها''- بستگی به ستاک یا شکل خام واژه داشته که به چه آوایی ختم می‌شده‌است. هر یک از واژه‌ها یک ستاک اصلی داشته‌اند. در صفت‌ها که ممکن بوده مذکر، مؤنث یا خنثی باشند برای هر یک از این جنس‌ها یک ستاک جداگانه وجود داشته‌است.<ref>چنگیز مولایی:صفحهٔ ۳۹</ref>
 
'''* حالت‌های دستوری:''' کاربرد اسم، صفت و نیز ضمیر در جمله همیشه در یکی از [[حالت دستوری|حالت‌های دستوری]] هشت‌گانه: [[حالت فاعلی|فاعلی]]، [[مفعول|مفعولی]]، مفعولی له (برایی)، [[مضافٌ‌الیه|اضافی]]، مفعولی فیه (دری)، ندایی، مفعولی معه (بایی)، مفعولی عنه (ازی) است. در هریک از این حالات که قرار بگیرد با توجه به جنس، شمار و آوایی پایانی واژه، صرف می‌شده.
خط ۲۶۹:
{{ادبیات فارسی}}
{{زبان‌های هندوایرانی}}
{{کد زبان‌های معرفی‌شده در ایزو ۶۳۹–۳ که حرف اول عنوان بین‌المللی آنهاآن‌ها حرف O است}}
{{کد زبان‌های معرفی‌شده در ایزو ۶۳۹–۳ که حرف اول عنوان بین‌المللی آنهاآن‌ها حرف P است}}
 
[[رده:زبان پارسی باستان]]