عقاید یک دلقک: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Hamid Hassani (بحث | مشارکت‌ها)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۶:
== مسائل اجتماعی ==
ظاهراً، این رمان نمایانگر جامعه آلمان تحت تأثیر هیتلر و سال‌های بعد از جنگ است. این داستان زوایای مختلف جامعه از جمله عقاید سیاسی و مذهبی، مسائل زناشویی، تعارضات بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها، تأثیر جنگ بر خانواده‌ها و بسیاری موارد دیگر در آلمان را نقد می‌کند. هاینریش بل تمام مشکلات بعد از جنگ را به تصویر کشید و آن‌ها را به بعضی زوایای روان شناختی ارتباط داد.
بل می‌خواست بر روی نقش کلیسای کاتولیک روم تمرکز کند تا تأثیر ان بر اروپا را نشان دهد. بعلاوه اخلاقیات و سیاست ان زمان را نشان داد. کلیسا رابطه بین کاتولیک‌ها و پروتستان‌ها را محدود ساخت و جامعه آلمان را در زمره گروه‌های مذهبی دسته‌بندی کرد. اگرچه در این رمان، پروتستان‌ها بعنوانبه عنوان افرادی ثروتمندتر نمایش داده می‌شوند، اما بل نشان می‌دهد که جامعه، به ویژه ازنظر در مسائل سیاسی و اخلاقی، عمدتاً تحت تأثیر کاتولیک‌ها بوده‌است. شخصیت اول داستان، یعنی هنس، از هیچ یک از این دو گروه سودی نمی‌برد. او یک کافر است، اما کافری که اقوامی هم کاتولیک و هم پروتستان دارد و در مراسم‌های هردو مذهب شرکت می‌کند (اگرچه عقایدی کاملاً متفاوت با هردو طرف دارد). حتی با اینکه اجرای موفقی در هنر دلقکی دارد، کارش مورد تأیید گروه‌های سیاسی نیست؛ ولی بعد از آسیب دیدن زانوی چپش، نمی‌تواند به خوبی گذشته اجرا داشته باشد. در پایان، آن دوران را اینگونه توصیف می‌کند: «اگر دوران ما شایسته نامی باشد، باید نامش را عصر فحشا نامید.»
 
== تعارض‌ها ==
در داستان‌ها تعارضاتی دیده می‌شود اما نویسنده قصد داشته بجایبه جای جامعه، بیشتر بر روی شخصیت داستان تمرکز کند. درواقع، این جامعه یا به زبانی دقیق تر، مذهب بود که باعث رفتن همسر هانس بعنوانی زنی کاتولیک شد. بعلاوه، این رمان نشان می‌دهد که تنها یک مجوز مکتوب، ازدواج یک زوج را قطعی می‌کند. دومین تعارض مهم این کتاب، شخصیت هانس دربرابر خودش می‌باشد. هانس یک ایدئولوژی تک راجع به زندگی دارد. اما بعد از رفتن ماری، او درمانده می‌شود. با خودش حرف می‌زند و از نظر روانی، بیمار می‌شود. برای مثال، وقتی می‌خواهد خودش را گریم کند، چند دقیقه در آینه به خودش زل می‌زند و فکر می‌کند ان شخص، کس دیگری است و دچار نوعی فوبیا می‌شود. جدا از این، او به راحتی می‌تواند پیشنهاد پدرش را بپذیرد یا به دوستی برادرش، لئو، با تروپسفنر اهمیت ندهد اما به خودش وفادار است و عقایدش را بخاطر پول نمی‌فروشد. در این زمان، هانس با تروپسفنر و حتی ماری دچار تعارض می‌شود. بعلاوه، بخاطر مسائل مالی و گذشته، تعارضاتی با پدر و برادرش نیز دارد.
 
== واکنش‌ها ==