ماشا و خرس: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
خنثی‌سازی ویرایش 22187540 توسط 5.112.93.111 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۹:
| director = [[الگ اوژینف|اُلِگ اوژینف]]
| voices = [[آلینا کوکوشکینا]]{{سخ}}[[ادوارد نازارف]]
| narrated =
| theme_music_composer =
| presenter =
| starring =
| composer
| writers =
| opentheme =
خط ۱۹:
| country = [[روسیه]]
| language = {{unbulleted list|زبان روسی}}
| num_episodes = 68۶۸
| list_episodes =
| runtime = ۷ دقیقه
خط ۳۴:
 
== خلاصه داستان مجموعهٔ تلویزیونی ==
ماشا دخترکی شیطان، شاد، مهربان و پُرانرژی است که با خوک، بز و سگش در جنگل زندگی می‌کند. تمام حیوانات جنگل از او گریزانند، چرا که ماشا وادارشان می‌کند تا با او بازی کنند. روزی ماشا، پروانه‌ای می‌بیند و هنگامی که این پروانه را تعقیب می‌کند، به خانهٔ خرسی می‌رسد که برای ماهیگیری از منزل خارج شده استشده‌است. ماشا در حین بازی در آنجا، حسابی کلبهٔ خرس و محوطه‌اش را بهم می‌ریزد و هنگامی که خرس برمی‌گردد، با فاجعه‌ای که ماشا ایجاد کرده مواجه می‌شود. خرس تلاش می‌کند از دست ماشا خلاص شود و او را از آنجا براند، اما موفق نمی‌شود و سرانجام ماشا و خرس با هم دوستانی صمیمی می‌شوند.
 
== افسانهٔ فولکلوریک اصلی ==
در قصهٔ اصلی، ماشا دخترکی است که در جنگل گم می‌شود و بطور تصادفی به کلبهٔ چوبی خرس می‌رسد. وقتی خرس به کلبه می‌آید، دخترک را اسیر کرده و به عنوان خدمتکارِ خود، بکار می‌گیرد. روزی، ماشا نقشه‌ای می‌کشد تا فرار کند. او از خرس تقاضا می‌کند تا اجازه دهد چند شیرینی و کلوچه برای پدربزرگ و مادربزرگ پیرش ببرد. خرس با تقاضای او موافقت نمی‌کند، چون نگران است، مبادا ماشا در راه، گم شود. اما در عوض به ماشا پیشنهاد می‌کند تا خودش سبد بزرگ کلوچه و شیرینی را برای آنان ببرد. ماشا قبول می‌کند، به شرط آنکه خرس قول بدهد، درب سبد را باز نکرده و به شیرینی‌ها دست نزند؛ چرا که ماشا، خرس را از بالای یک درخت بلند، زیر نظر خواهد گرفت. در یک لحظه که خرس حواسش نیست، ماشا بدرون سبد بزرگ می‌رود و در آنجا پنهان می‌شود. خرس، از همه جا بی‌خبر، سبد و دخترک را با خود از کلبه خارج کرده و راه می‌افتد. کمی بعد، خرس خسته می‌شود و درجایی می‌نشیند تا استراحت کند. او در عین حال وسوسه می‌شود تا سبد را باز کرده و کمی از آن کلوچه‌های خوشمزه را بخورد. در این لحظه، ماشا از درون سبد می‌گوید: «دارم می‌بینمنت‌ها! دارم می‌بینمنت‌ها! از روی کندهٔ درخت بلند شو و به کلوچه‌های من هم دست نزن و سبد رو، برای پدربزرگ و مادربزرگم ببر.» خرس، حسابی از اینکه ماشا او را فاصله‌ای آنچنان دور زیرنظر دارد، متعجب شده و تحتِ تأثیرِ این توانایی او قرار می‌گیرد. درنتیجه از جایش بلند شده و بدون بازکردنِ سبد، راه می‌افتد. زمانی که خرس به دهکدهٔ پدربزرگ و مادربزرگ می‌رسد، سگ‌های گله، خرس را فراری می دهندمی‌دهند و پدربزرگ و مادربزرگ ماشا او را، در حالی که در سبد نشسته است،نشسته‌است، می‌یابند.
 
== شخصیت‌های کارتون ==
خط ۵۰:
 
=== حیوانات وحشی ===
شامل دو سنجاب، یک خرگوش و تعدادی گرگ هستند. خرگوش همیشه مشغول برداشتن هویج از مزرعه خرس است. گرگ هاگرگ‌ها در یک آمبولانس اسقاطی زندگی کرده و در بعضی از قسمتها طبابت نیز میکنندمی‌کنند.
 
=== خانم خرسه ===
خط ۵۶:
 
=== داشا ===
داشا دخترعموی ماشا و ساکنِ [[مسکو]] است. نام واقعی و کامل او، «پائولا داشا بل» و فرانسوی‌الاصل است. شباهت ظاهری زیادی به ماشا دارد، اما عینکی با شیشه‌های آبی‌رنگ می‌زند و لباس نارنجی بر تن می‌کند. داشا از خرس می‌ترسد و او را «هیولا» صدا می‌زند. در این مجموعه، دوبار او را در قسمتقسمت‌های های "«کمدی اشتباهات"» و "«دورِ خودم چرخیدم"» می‌بینیم.
 
=== پاندا ===
خط ۶۲:
 
=== ببر ===
دوستِ صمیمیِ خرس است. در گذشته، او در همان سیرکی که خرس کار می‌کرده، مشغول به کار بوده استبوده‌است.
 
=== خرس سیاه ===