وحدت وجود: تفاوت میان نسخه‌ها

برخی از صوفیه براین عقیده‌اند که وحدت وجود یک اصل است و نه یک فلسفه. [[جواد نوربخش]] دربارهٔ اصل بودن وحدت وجود گوید: صوفیه عالم هستی را جدا از وجود حق نمی‌دانند. … در تفسیر «الله نورالسماوات و الارض» صوفیه اظهار می‌دارند که خداوند وجود آسمانها و زمین و حقیقت آنهاست.{خداوند نور اسمانها وزمین است یعنی نوروجود خدا باعث پیدایش اسمانهاوزمین شده درست است که خدا مالک اسمانها وزمین است اما ازانها جداست درهمه انها وجود دارد اما درهمان حال ازانها جداست زیرا خداوند دروجودش شریکی مثل گل و...ندارد}باز هم صلوات .براین اساس، دانش و بینشی را که براین اصل اساسی استوار است که: «در همه کاینات جز یک وجود مطلق هیچ نیست و هرچه هست موجود به وجود اویند» وحدت وجود گفته‌اند. اما ما این مطلب را فلسفه نمی‌دانیم زیرا فلسفه چیزی است که بافته عقل باشد و و قابل تغییر در حالیکه این بینش بافته دل است و لایزال و زوال ناپذیر. … بینش وحدت وجود با عشق و کشف و شهود ارتباط دارد؛ بنابراین بهتر است به جای «فلسفه وحدت وجود» آنرا '''اصل وحدت وجود''' بنامیم.<ref>چهل کلام و سی پیام، دکتر [[جواد نوربخش]]، چاپ دوم، انتشارات یلدا قلم، تهران ۱۳۸۱، شابک ۸-۲۶-۵۷۴۵-۹۶۴</ref>

«[[عارف]] کسی است که حق را در همه چیز ببیند؛ بلکه [[عارف]] او را عین هر چیز می‌بیند».{اگر خدا عین هر چیزی باشد پس باید مانند هیچ چیزی نباشدوبازهم برمی گردیم به اسلام ناب خودمان پس این فرقه ی گمراه مسلمان نما چه می گویند.باز هم صلوات

;یقین کردی که دین در بت‌پرستی است{وای خدای من کفر ازاین واضح تر}دوباره تو ذهنتون یه فلاش بک (عقب گرد)بزنید به حدیثی که از رسول اکرم نقل کردم.