مارتین اسکورسیزی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Mahdy Saffar (بحث | مشارکتها) جز ویرایش 46.34.183.191 (بحث) به آخرین تغییری که Salarabdolmohamadian انجام داده بود واگردانده شد |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۵۳:
در بسیاری از ردهبندیهای سینمایی اسکورسیزی را به عنوان بهترین کارگردان زنده و معاصر دنیا پس از جنگ جهانی دوم و یکی از سه کارگردان برتر تاریخ سینما میدانند. کارگردانی که پس از گذشت نزدیک به ۵ دهه، همچنیان نامی بزرگ، مطرح و مهم در عرصه کارگردانی سینما میباشد که اکران هر فیلم جدیدش را اتفاق مهم سینمایی دانسته و به وفور مورد ستایش منتقدین واقع میشود.
او را با
نکته جالب توجه در مورد رکورد منحصربهفرد او اینکه، از ۶ فیلم اسکورسیزی که در [[قرن بیست و یکم]] کارگردانی کردهاست، ۵ فیلم کاندید بهترین فیلم و کارگردانی سال در مراسم [[جایزه بافتا]]، [[جایزه گلدن گلوب]] و [[جایزه اسکار]] شدند! و در این بین [[جایزه اسکار بهترین کارگردانی]] را برای [[رفتگان (فیلم)|رفتگان]] و [[جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی]] را برای سه فیلم ''[[دار و دستههای نیویورکی]]'' و ''[[رفتگان (فیلم)|رفتگان]]'' و ''[[هوگو (فیلم)|هوگو]]'' دریافت کردهاست.
خط ۵۹:
== زندگینامه ==
'''مارتین اسکورسیزی''' (زاده [[۱۷ نوامبر]] [[۱۹۴۲ (میلادی)|۱۹۴۲]]) در [[کویینز]] [[نیویورک]] منطقه ایتالیاییهای آمریکا میباشد.
نیویورک دهه ۴۰ و ۵۰ محل جنایت کاران و گانگسترهای قومیتهای مختلف بود. اسکورسیزی در محلههایی بزرگ شد که پاتوق ایتالیاییهایی خلاف کار بود و همین عامل باعث شد تا در شخصیت اسکورسیزی همیشه ردی از گانگسترها به جای بماند؛ و نمود عینی این واقعیت هم دیالوگ معروف یکی از
تلخ که همیشه ضعیف تر نابود میشود اسکورسیزی رشد کرد
در هر حال او تنها فرزند خانواده اش بودهاست. پدر و مادرش، چارلز و کاترین اسکورسیزی هر دو در صنعت پوشاک مشغول بودند. اما مارتین کودک نحیف و رنجوری بود که اکثر اوقات به خاطر بیماری آسم در خانه به سر میبرد. در کودکی مذهب و حضور در کلیسا مهمترین وجه زندگی اسکورسیزی را تشکیل میدادند. اما در دوران نوجوانی با رفتن به سینما و دیدن
=== زندگی شخصی ===
اسکورسیزی ۵ مرتبه ازدواج کردهاست که همسر اول او [[لارین ماری برنان]] بود و دختری به نام '''کاترین''' حاصل ازدواج آن دو میباشد. او سپس با [[جولیا کامرون]] ازدواج کرد که دختر دوم اسکورسیزی [[دومنیکا کامرون]] نتیجه آن است. دختری که در یکی از
پنجمین و آخرین ازدواج اسکورسیزی با [[هلن موریس]] در سال ۱۹۹۹
=== دوران فیلمسازی ===
پس از دریافت [[مدرک لیسانس]] در کارگردانی سینما در سال ۱۹۶۳ از دانشگاه
نیویورک فارغالتحصیل شد اما قبل از آنکه موفق به ورود به دوره [[فوق لیسانس]] شود ناچار شد به [[خدمت سربازی]] برود و به عنوان تفنگدار دریایی در [[جنگ ویتنام]] شرکت کند که به سختی نیز مجروح شد. پس از آن وی وارد دوره فوق لیسانس سینما در همان دانشگاه شد و در همان دوران شروع به ساخت فیلمهای کوتاه کرد که با توجه بسیار روبرو شدند، مشهورترین این
و در نهایت با تیغ گلو و گردن خود را میبرد. فیلم با نمایی از خون مرد جوان که به روی زمین و بدن خود مرد میریزد، خاتمه مییابد. فیلم کنایهای از مداخله آمریکا در جنگ ویتنام بود و نام دیگر فیلم نیز به همین علت بود «ویتنام ۶۷». این فیلم کوتاه با وجود نگرانیهایی که از لحاظ موضوعی ایجاد
کرده بود اما با این وجود نوید آینده روشنی برای این فیلمساز جوان میداد. اسکورسیزی در سال ۱۹۶۷ یعنی یک سال پس از فارغالتحصیلی از [[دانشگاه نیویورک]] اولین فیلم بلندش که البته فیلم پایاننامه دانشجویی او نیز محسوب میشد به نام چه کسی در خانه من را میزند؟ را با همکاری همکلاسیهایش از
خط ۷۹:
ایتالیایی آمریکاییهای نیویورک، تدوین و مونتاژ سریع، موسیقی پسزمینه
الکتریک راک و همان مرد نقش اول به دردسر افتاده یا درگیر در مخمصه.
در سالهای دهه ۷۰ او و فرانسیس فورد کاپولا، برایان دی پالما، [[جورج لوکاس]] و [[استیون اسپیلبرگ]] با یکدیگر آشنا شدند که به «بچههای بداخلاق سینما» مشهور شدند. اینها مهمترین و بزرگترین کارگردانان موج جدید سینمای آمریکا میبوند که نقش بزرگ و مهمی در سبک و سیاق جدید فیلم و سینمای آن دوران بازی کردند. همین وقتها بود که مارتین به عنوان یکی از تدوینگران ووداستاک مشغول به کار و همانجا با بازیگر- کارگردان مشهور [[جان کاساوتیس]] نیز آشنا شد. اسکورسیزی به عنوان دوست و مرشد همیشگی کاساوتیس
ورود اسکورسیزی به عرصه کارگردانی سینمای حرفهای شاید که باید انجام میشد. اما بعد از این فیلم، اسکورسیزی از کورمن به درستی جدا شد و رفت تا سینمای خودش را به نمایش بگذارد و همین شد که سر انجام در اولین فیلم تمام کمال گرایانه خودش یکی از مهمترین و شاید بهترین فیلمهای دوران فیلمسازیاش به نام ''خیابانهای پایین شهر'' را با رابرت دنیرو و هاروی کایتل ساخت.
خط ۱۵۸:
==== خیابانهای پایین شهر ====
اسکورسیزی برای ساخت ''[[خیابانهای پایین شهر]]'' به دنبال بازیگر بود. [[برایان دی پالما]]، [[رابرت دنیرو]] را به اسکورسیزی معرفی کرد و از این زمان این دو اسطوره سینما رابطه نزدیکی برقرار کرده و در چندین و چند پروژه سینمایی با یکدیگر همکاری کردند.
فیلم توسط منتقد مشهور [[پالین کیل]] ستایش و حمایت شد و این تخته پرتابی برای مارتین بود. در این فیلم کل سبک کاری مخصوص مارتین اسکورسیزی حاضر و آماده بود: فضای مردانه، خشونت فراوان، جنایت و رستگاری کاتولیک، چهره خشن از نیویورک، تدوین فوق سریع و [[موسیقی راک]] غیرقابل انکار. همچنین خلاقیت و هیجان و تازگی فوقالعاده، حال و هوای گیرا، سبک مستندگرای گزنده و سبک خیابانی که شاید منبع الهامی برای جان کاساوتیس و کارهای اولیه [[ژان لوک گدار]] بود نیز در آن وجود داشت که این دوران تا دهه هشتاد یکی از بهترین دوران فیلم سازی وی
به عنوان استعدادی غیرقابل انکار که سینمای جدیدی را برای عرضه دارد و حتی به عنوان یکی از اصیلترین
==== آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند ====
خط ۱۶۹:
را نیز برای برستین به دنبال داشت، اما به این دلیل که شخصیت محوریاش یک
زن بود، یک فیلم خلاف قاعده در کارنامه کارگردانی مارتین در دوره اولیه
فیلمسازیاش
==== راننده تاکسی ====
خط ۱۸۱:
حال بسیار مورد تقدیر قرار گرفتهاست:
استفاده از قطعهای پرشی، نورپردازیهای اکسپرسیونیستی و استفاده از
نماهای دیدگاه و حرکات آهسته برای نشان دادن حالتهای روحی شخصیت نخست. بخشی از موفقیت فیلم مربوط به حضور رابرت دنیرو در نقش اصلی و همچنین جودی فاستر در یک نقش فوقالعاده جنجالی و هاروی کایتل بود. این فیلم شروع یک همکاری طولانی مدت با نویسنده
راننده تاکسی اسکورسیزی با وجود جنجالهای هنگام نمایش فیلم، پنج سال بعدهم دوباره سر زبانها افتاد، وقتی که [[جان هینکلی]] یک توطئه ترور برای [[رئیس جمهور]] وقت دونالد ریگان ترتیب داد و علت آن را تأثیر عمیق فیلم راننده تاکسی با شخصیت تراویس و البته علاقه اش به جودی فاستر دیگر بازیگر فیلم عنوان کرد. (در فیلم هم تراویس بیکل یک سناتور را ترور میکند)
راننده تاکسی خشونتی بی اندازه را به تصویر میکشید، و با وجود موفقیتهای خیابانهای پایین شهر، این فیلم بود که به اسکورسیزی و دونیرو هویت بخشید. این فیلم اولین حضور [[جودی فاستر]] در نقش روسپی خردسال است که برای آن برنده جایزه بهترین بازیگر نوپای [[بفتا]] (آکادمی هنرهای فیلم و تلویزیون بریتانیا) نیز شد و یک دهه بعد نیز به ستاره [[سینمای هالیوود]] تبدیل شد.
خط ۱۸۹:
==== نیویورک، نیویورک و مستند آخرین والس ====
موفقیت هنری ''راننده تاکسی''، باعث شد اسکورسیزی اولین فیلم پرهزینهاش را کارگردانی کند. یک موزیکال فوقالعاده سبکدار به نام ''نیویورک نیویورک''. ادای دین خالصانه اسکورسیزی به زادگاهش و موزیکال کلاسیک هالیوودی او با شکست تجاری و حتی تقریباً انتقادی
مواجه شد. این فیلم سومین همکاری کارگردان با [[رابرت دنیرو]] بود و [[لیزا مینلی]] (یک ادای دین به [[وینسنت مینلی]] پدرش که کارگردان افسانهای برخی از بهترین موزیکالهای تاریخ سینما است) نیز در آن بازی داشتند. با وجود ظاهر پرطمطراق معمول
باعث شده کندتر از کارهای قبلی او باشد. اما باز هم اغلب موضوعات کلیدی
فیلم دربارهٔ جنون و ناامنی مردانه (که ارتباط موضوعی مستقیمی با
خیابانهای پایین شهر، راننده تاکسی و فیلم بعدی اش گاو خشمگین داشت) در
آن دیده میشد.
برخورد
مارتین دچار افسردگی شود. در این زمان اعتیاد او به کوکایین به شکل جدی
افزایش پیدا کرده بود. با این وجود توانست یک مستند فوقالعاده تحسین شده
خط ۲۱۲:
رابرت او را متقاعد کرد که دیگر نمیتواند فیلمی بسازد و مارتین هم تمام
انرژی اش را برای ساختن این بیوگرافی خشن از قهرمان میان وزن، [[جیک لاموتا]]
(گاو برانکسی)، صرف کرد. فیلم به یکی دیگر از
تبدیل شد و اولین فیلم زندگی نامهای بسیار فوقالعاده به کارگردانی
اسکورسیزی بود که سال(۱۹۸۰) به روی پردههای سینما آمد. گاو خشمگین به
خط ۲۳۲:
موضوع. نگرانیهای خیابانهای پایین شهر و راننده تاکسی هم ادامه داشت.
مردان نامطمئن، خشونت، جرم و جنایت و رستگاری.
با اینکه
خیابانهای پایین شهر) نوشته شده بود اما فیلم نهایی بسیار با فیلمنامه
اولیه شریدر متفاوت بود.
از جمله جی کاکس (که بعدها در نوشتن عصر معصومیت و دار و دسته نیویورکی
همکاری کرد) بازنویسی شد. اما نسخه نهایی توسط اسکورسیزی و رابرت دنیرو
خط ۲۴۹:
کرده بود. اکسپرسیونیستی که در کارهای اخیر او بود اینجا کاملاً جایش را به
سورئالیسم داده بود. با این وجود باز هم سبک اسکورسیزی کاملاً واضح بود:
فیلم با این که از نیویورک دور شده بود بسیاری از
راننده تاکسی به عاریت گرفته بود. سلطان کمدی در گیشه شکست خورد اما از آن
زمان تاکنون بسیار مورد ستایش منتقدین قرار گرفت که از آن نمونه میتوان به
خط ۲۵۸:
خلاقیت اسکورسیزی در ساخت چنین فیلمی در طول زمان توسط کارگردانان بزرگی
هم مورد ستایش قرار گرفته هست که از آن میتوان به قرار گرفتن این فیلم در
لیست محبوبترین
کوروساوا فقید و یا [[ویم وندرس]] آلمانی نام برد. [[دیوید فینچر]] هم از نام
کاراکتر دنیرو در فیلم (روبرت پاپکین) در شاهکارش فایت کلاب به طعنه
خط ۲۹۱:
وجودی که کمی با سبک اسکورسیزی متفاوت بود، با این حال با فیلمهای محبوب
کم بودجه کالت دهه ۸۰ مثل یک چیز وحشی اثر [[جاناتان دمی]] و Repo Man اثر
الکس کاکس متناسب بود.
کم گرفته اسکورسیزی محسوب میشود که در بین پروژههای بزرگ ماندگارش نامی
از این فیلم هم
البته در شرایط و هدفی هم که اسکورسیزی تصمیم به ساخت چنین فیلمی گرفت نیز
همیشه بسیار قابل توجه میباشد.
خط ۳۰۸:
به کارگردانی اسکورسیزی در این فیلم به دست بیاورد. اما برای اسکورسیزی بیش
از همه مهم این بود که با موفقیت نصفه و نیمه فیلم، دوباره به ساخت
پروژهای که
==== آخرین وسوسه مسیح ====
پس از یک کار نصفه و نیمه در سینمای تجاری هالیوود در اواسط دهه هشتاد
اسکورسیزی، در سال ۱۹۸۸، به همان فیلمسازی شخصیاش با یک
شریدر بازگشت. ابتدا قرار بود که دنیرو در نقش مسیح ظاهر بشود، اما
مارتی بعد از اظهار نگرانیهای دنیرو به خاطر بازی در این نقش، [[ویلم دفو]]
خط ۳۳۸:
در این فیلم [[رابرت دنیرو]] بار دیگر پس از [[گاو خشمگین]] در کنار [[جو پشی]] قرار گرفت و به همراه [[ری لیوتا]] بازیگران اصلی این فیلم ماندگار
را تشکیل دادند. این فیلم هنوز هم به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای
کارگردانی اسکورسیزی
بود و بخشی از تکامل تکنیکی دوران حرفهای اش
منتقدان از رفقای خوب به عنوان یک نمونه مثال زدنی و اوج هنر تکنیکی
سینمایی مارتین نام میبرند. راجر ایبرت منتقد معروف هم از رفقای خوب به
عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما نام برد؛ و مجله توتال فیلم هم رفقای خوب
را برترین فیلم تاریخ سینما در تمام دوران معرفی کرد.
رفقای خوب سبک و روایت و البته پرداخت متفاوتی نسبت به دیگر
مافیایی نظیر پدرخوانده داشت و مثلاً از خرده پاها میگفت نه کلهگندهها.
همین مورد از دیگر عوامل موفقیت این فیلم بود که به ورطه تکرار نیفتاد و
موجی از
تقلید از رفقای خوب به راه انداخت.
این فیلم شش نامزدی اسکار از جمله بهترین فیلم و کارگردانی را به دست آورد. جو پشی در یکی از به یاد ماندنیترین نقشهای مکمل و گنگستری سینما
توانست که اسکار را به خانه ببرد و اسکورسیزی هم برای سومین بار به
کاندیدای اسکار کارگردانی و اولین بار اسکار
به اسکار نرسید و این بار به کارگردان تازهکار فیلم رقص با گرگها، کوین
کاستنر، باخت.
خط ۳۵۷:
جایز در یک شب در مراسم معتبر انگلیسیها یعنی [[جایزه بافتا]] توانست که به
نام خودش خلق بکند. او با رفقای خوب توانست که عنوان بهترین فیلم،
کارگردانی و
اسکورسیزی در سال ۱۹۹۰ در نقش کوتاه [[ونسان ون گوگ]] در فیلم رویاهای کارگردان
افسانهای سینمای ژاپن [[آکیرا کوروساوا]] هم بازی کرد.
خط ۳۶۷:
«مکس کدی» در این فیلم از خاطر پاک کرد. این فیلم بازگشت دوباره کارگردان
به جریان اصلی سینما و یک تریلر سبک دار که بسیار تحت تأثیر آلفرد هیچکاک
و [[شب شکارچی (فیلم)|شب شکارچی]] (۱۹۵۵) چارلز لاتون بود
نظرات در مجموع مثبت منتقدین، بیشترین نظرات انتقادی متفاوت را نسبت به
دیگر
خشونت مازوخیستی را به نمایش میگذاشت تقبیح شد. با این وجود موضوع
بیپرده فیلم این فرصت را به مارتین میداد که حقهها و افکتهای تصویری
خط ۳۷۹:
سال بعد که هوانورد به نمایش درآمد به عنوان موفقترین فیلم آواز لحاظ
تجاری باقیماند.
اسکورسیزی در همین
==== عصر معصومیت ====
اسکورسیزی علاوه بر
که در نوع خود بسیار زیبا بودهاند از جمله فیلم عصر معصومیت که فیلمی
تماماً درام و عاشقانه است و از کارگردانی چون اسکورسیزی که تخصص اصلی او
ساختن
و زیبایی دارد
به [[طراحی صحنه]] فوقالعاده باشکوه و موسیقی بی بدیل آن اشاره نمود که در
جای جای فیلم خودنمایی میکند.
خط ۳۹۸:
خیلی فیلم محبوبی در بین علاقهمندان خود کارگردان محسوب نمیشود.
این فیلم اولین همکاری اسکورسیزی با [[دانیل دی-لوئیس]] میبود که با حضور [[میشل فایفر]] و [[وینونا رایدر]] مثلث عشقی فیلم را تشکیل داده بودند. فیلم در ۵رشته
هم به کاندیدای اسکار رسید که یکی از
فیلمنامه اقتباسی میبود که بعد از رفقای خوب برای دومین بار بود که
کارگردان برای
عصر معصومیت توسط اسکورسیزی به پدرش که قبل از اتمام فیلم از دنیا رفت
تقدیم شد.
خط ۴۳۹:
موضوعی/سبکی است کنار گذاشته میشود. (باید توجه داشت که این دومین رویکرد
او به رهبران مذهبی پس از آخرین وسوسه مسیح بود) اسکورسیزی با ساخت کوندان
از سوی
==== احیای مردگان ====
خط ۴۴۸:
[[روبر برسون]] بود.
احیای مردگان با وجود غالباً نقدهای مثبتی که گرفت اما به هیچ وجه به مانند
بعضی از دیگر
[[پل شریدر]] یکی از دلایل عدم موفقیت احیای مردگان در اندازه راننده تاکسی
را حضور [[نیکلاس کیج]] در فیلم دانست!
خط ۴۹۹:
بازگشت به وطن» نام داشت.
اما فیلم بعدی اسکورسیزی [[هوانورد (فیلم)|هوانورد]](۲۰۰۴) یک فیلم پرخرج و غول آسای باز هم
زندگینامهای این بار دربارهٔ کارگردان،
نامعقول افسانهای و پیش گام صنعت هوانوردی [[هاوارد هیوز]] بود. این فیلم هم
مثل دار و دسته نیویورکی و شاید از آن بیشتر مثل نیویورک نیویورک، کوشش
خط ۵۰۸:
نوین کارگردان و [[کیت بلانشت]] بازیگر نقش [[کاترین هپبورن]] بسیار تمجید شدند.
هوانورد در مراسم گلدن گلاب نامزد شش جایزه از جمله بهترین فیلم، بهترین
کارگردانی، بهترین
بازیگر درام را هم برد. در ژانویه سال ۲۰۰۵ هوانورد با نامزدی در ۱۱ رشته
بیشترین فیلمی بود که نامزد میشد. فیلم در اکثر رشتههای اصلی نامزد
خط ۵۱۵:
بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین طراحی صحنه، بهترین [[طراحی لباس]]، تدوین
و فیلمبرداری. اسکورسیزی این بار هم جایزه را به [[کلینت ایستوود]] و [[دختر میلیون دلاری]] اش واگذار کرد تا با این همه تأثیرگذاری بر سینما و فعالیت
و ساخت
نبوده باشد وبا وجود نامزد شدن بسیاری از
این جایزه را کسب نکرده باشد! با این حال [[هوانورد (فیلم)|هوانورد]] به اولین فیلمی از
کارگردان تبدیل شد که در آمریکا بالای ۱۰۰ میلیون فروش کرد و البته رکورد
خط ۵۳۴:
رفتگان.
رفتگان فراتر از انتظار اسکورسیزی عمل کرد و توانست یکی از موفترین
فیلمهای اسکورسیزی
مثبت منتقدین به همراه حضور موفق در جشنوارهها و فصل جوایز در جدول گیشه
نیز فروش خیلی خوبی در آمریکا و دنیا به دست بیاورد و پرفروشترین فیلم
کارنامه اسکورسیزی نیز بشود.
رفتگان جدا از دومین گلدن گلوبی که برای کارگردانی اسکورسیزی به همراه
داشت، سرانجام پس از
برای اسکورسیزی [[جایزه اسکار بهترین کارگردانی|اسکار بهترین کارگردانی]] سال ۲۰۰۶ را نیز به ارمغان آورد.
علاوه بر اسکار بهترین کارگردانی، رفتگان توانست اسکار بهترین فیلمنامه
خط ۵۵۴:
==== جزیره شاتر ====
فیلم بعدی اسکورسیزی تحت عنوان [[جزیره شاتر (فیلم)|جزیره شاتر]] فوریه
۲۰۱۰ اکران شد. باز هم همچون تمام
با بازی [[لئوناردو دیکاپریو]] که او را [[رابرت دنیروی]] جدید اسکورسیزی
مینامند به پرده سینماها آمد. فیلم ابتدا قرار بود که اکتبر ۲۰۰۹ و برای اسکار آن سال به پرده برود اما بنا به دلایلی (مادی) پارامونت اکرانش را به اوایل ۲۰۱۰ یعنی [[فصل بهار]] عقب انداخت و عملاً شانس فیلم را هم برای حضور در اسکار با علم به توجه آکادمی به
این فیلم نیز مانند فیلم قبلی اسکورسیزی فروش بالایی در گیشه داشت و نظرات انتقادی گوناگونی به دست آورد و عدهای فیلم را از مهمترین شاهکارهای کارنامه اسکورسیزی قلمداد کردند و عدهای نیز فیلم را تا حدودی کوبیدند!
خط ۵۶۳:
== بازیگران اسکورسیزی ==
اسکورسیزی معمولاً از بازیگرانی که قبلاً در فیلمهایش شرکت کردهاند استفاده میکند. به همین صورت ۸ فیلم با حضور [[رابرت دنیرو]] ساخته است. بعد از شروع [[قرن بیست]] و یکم اسکورسیزی از بازیگر جوانتری، [[لئوناردو دیکاپریو]]، در فیلمهایش استفاده کرد؛ که حاصل این همکاری ۵ فیلم تا به امروز است. این همکاری به عنوان یکی از بهترین و شورانگیزترین همکاریهای سینمای معاصر
<small>
{| class="wikitable" style="text-align:center;font-size:70%;"
خط ۱٬۴۷۴:
* ۱۹۹۲ - نامزد خرس طلای [[جشنواره برلین]] برای فیلم [[تنگه وحشت (فیلم ۱۹۹۱)|تنگه وحشت]]
* ۱۹۹۱ - نامزد اسکار کارگردانی برای فیلم [[رفقای خوب]]
* ۱۹۹۱ - نامزد اسکار
* ۱۹۹۱ - نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی برای فیلم [[رفقای خوب]]
* ۱۹۹۱ - نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین
* ۱۹۹۱ - نامرد جایزه بهترین کارگردانی اتحادیه انجمن کارگردانان آمریکا برای فیلم [[رفقای خوب]]
* ۱۹۹۱ - نامرد جایزه بهترین
* ۱۹۹۱ - برنده جایزه بهترین
* ۱۹۹۱ - برنده جایزه بهترین فیلم جشنواره بفتا برای فیلم [[رفقای خوب]]
* ۱۹۹۱ - برنده جایزه بهترین کارگردانی جشنواره بفتا برای فیلم [[رفقای خوب]]
خط ۱٬۴۹۷:
* ۱۹۷۶ - برنده نخل طلای جشنواره کن برای فیلم [[راننده تاکسی]]
* ۱۹۷۵ - نامزد نخل طلای جشنواره کن برای فیلم [[آلیس دیگر اینجا زندگی نمیکند]]
* ۱۹۷۴ - نامرد جایزه بهترین
== منابع ==
|