ارباب‌رعیتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز خنثی‌سازی ویرایش 22215363 توسط 94.184.170.39 (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۱۸:
نظام فئودالی طرح‌ریزی نشده بود، بلکه در واکنش به آشفتگی اجتماعی پیامد سقوط امپراتوری روم رشد و نمو پیدا کرد و گسترش یافت. نظام فئودالی نظم تازه‌ای برقرار کرد و زنجیرهٔ فرمان‌روایی تازه‌ای را به وجود آورد که جایگزین زنجیره‌ای شد که از امپراتور و سنا تا ایالات، شهرها و شهرکها هم تداوم داشت.
 
فئودالیسم در مرحله‌ای از [[قرون وسطی]] شکل گرفت که واگذاری زمین از نوع فیف جایگزین واگذاری [[بنه فیس]] شد. اصطلاح نظام ارباب رعیتی یعنی آمریت اربابی یک فئودال ([[دهقان]]ی)<ref name="vajehyab.com" /> بر کشاورز ([[سرف]]/ serf) که بر روی ملک او به کشت و کار مشغول بود. در نظام ارباب- رعیتی الزامی است که با زور مستقل از ادارهٔ تولیدکننده بر او تحمیل می‌شود که برخی درخواستهای سرورش را به شکل پرداخت جنسی، نقدی یا خدمات بیگاری باید انجام دهد. این عامل مجبور کننده ممکن است [[نیروی نظامی]] فئودال یا سنتی باشد که از حمایت نوعی [[رویهٔ قضایی]] برخوردار است.
 
=== ظهور فئودالسیم ===
ظهور فئودالسیم در اروپا به دنبال تجزیهٔ امپراتوری [[شارلمانی]] (۸۱۱–۷۴۲م) صورت گرفت، که پس از تجزیه، قدرتهای محلی رونق یافتند. مردم شهرها و روستاها که خود را در خطر هجوم بیگانگان می‌دیدند چاره‌ای جز توسل به زورمندان و فرمانروایان محلی نیافتند. بدین ترتیب ارباب محلی تنها پاسدار آنها شناخته می‌شد و این آغاز استمرار نظام فئودالی در [[اروپای غربی]] بود. در ظرف۳ قرن این نظام به صورت منظم تری درآمد. بسیاری از مورخان معتقدند که این نظام مخصوص همان دورهٔ خاص از تاریخ اروپاست و نباید آن را در جوامع دیگر جستجو کرد ولی برخی به خاطر پاره‌ای از شباهتها؛ بخصوص مسئلهٔ پراکندگی قدرت و بوجود آمدن اربابهای محلی، اصطلاح فئودالیسم را برای کشورها و محلهای دیگر نیز به کار برده‌اند. بسیاری ریشهٔ واگذاری بنه فیس را به شارلمانی برمی‌گردانند که در زمان [[حملهٔ اعراب]] به اسپانیا که اروپا را تهدید می‌نمود برای جمع‌آوری سپاه و تأمین ساز و برگ و نیز تحریک و دادن انگیزه به جنگ مبادرت به ضبط قسمت زیادی از زمینهای کلیسایی برای واگذاری به نظامیان نمود. این واگذاری از همان ابتدا [[بنفیس]] نام گرفت. به هنگام ضعف [[حکومت مرکزی]] اشرافیت نظامی در صدد موروثی جلوه دادن بنفیس‌ها می‌نمودند اما از نظر حقوقی رسمیت نداشت تا اینکه در دوره‌های بعدی واگذاری زمین به صورت [[فیف]] رسمیت یافت و دورهٔ فئودالیسم آغاز شد که در زمان [[شارل لوشو]] و بر طبق فرمان ۸۷۷ میلادی وی، اراضی واملاکی که به طوربه‌طور موقت در اختیار نجبا و [[فرماندهان سپاه]] قرار گرفته بود تا از عواید آن بهره‌مند شوند به صورت موروثی در اختیار آنان قرار گرفت.
 
=== سوگند وفاداری ===
فئودالیسم در مرحله‌ای از [[قرون وسطی]] شکل گرفت که واگذاری زمین از نوع فیف جایگزین واگذاری بنه فیس شد. اصطلاح نظام ارباب رعیتی یعنی آمریت اربابی یک فئودال بر [[کشاورز]]ی ([[سرف]]؛ serf) که بر روی ملک او به کشت و کار مشغول بود. در نظام ارباب- رعیتی الزامی است که با زور مستقل از ادارهٔ تولیدکننده بر او تحمیل می‌شود که برخی درخواستهای سرورش را به شکل پرداخت جنسی، نقدی یا خدمات بیگاری باید انجام دهد. این عامل مجبور کننده ممکن است [[نیروی نظامی]] فئودال یا سنتی باشد که از حمایت نوعی [[رویهٔ قضایی]] برخوردار است.
 
در نظام فئودالی، دو [[نجیب زادهنجیب‌زاده]] با هم قول و قراری می‌گذاشتند. یکی، خادم که به انجام پاره‌ای وظایف متعهد می‌شد که مهم‌ترین آن‌ها خدمت نظامی بود. نجیب زادهٔ دیگر که ارباب یا سالار ([[لرد]]) نامیده می‌شد، در عوض این خدمات از خادم ([[واسال]]) حمایت می‌کرد و نیازهای اساسی او نظیر خوراک و پوشاک را تأمین می‌نمود. تعهدی که خادم می‌داد به صورت «سوگند وفاداری» بود.
 
[[پرونده:Hommage du comté de Clermont-en-Beauvaisis.png|بندانگشتی|[[اوماژ]] [[کلرمون]] فرانسه]]
خط ۵۲:
به لحاظ نظری، سلسله مراتب فئودالی، یعنی رده‌بندی اربابان و واسال‌ها، به شکل یک هرم درمی‌آمد که پادشاه در راس آن بود. در ردهٔ بعد از پادشاه واسال‌های شخصی او بودند، که خودشان اربابان واسال‌های زیردستشان بودند. این هرم به پایین ادامه می‌یافت تا واسال‌های بدون واسال می‌رسید.
 
اما در عمل، نظام فئودالی هیچ‌گاه چنین منظم نبود. اولاً نظم و ترتیب هرمی ایجاب می‌کند که هر چه نجیب زاده‌اینجیب‌زاده‌ای در سلسه مراتب فئودالی جایگاه بالاتری داشته باشد، از قدرت بیشتری نیز برخوردار باشد. اما واقعیت این بود که واسال‌ها غالباً قدرتمندتر از اربابانشان بودند. در واقع، اصلاً نامعمول نبود که واسال یک پادشاه بیشتر از خود او قدرت داشته باشد.
 
با رشد فئودالیسم، برخی واسال‌ها به بیش از یک ارباب سوگند وفاداری یاد می‌کردند، چون می‌خواستند از بیش تر از یک تیول درآمد داشته باشند. نتیجه این بود که این نجبا در سلسله مراتب فئودالی در یک زمان سطوح مختلفی را اشغال می‌کردند.
خط ۶۷:
[[قحطی]] و [[طاعون]] باعث نابودی یک‌چهارم جمعیت اروپا در قرن ۱۴ شد. این واقعه شوم به همراه فرار رعایا از نقطه‌ای به نقطهٔ دیگر، اثرات تخریب کننده‌ای بر زندگی و قدرت فئودال‌ها گذاشت. با شروع [[جنگ صد ساله]] از ۱۳۳۸ تا ۱۴۵۳ فشار بیشتر برای کاهش قدرت فئودال‌ها شروع شد، فئودالها به ناچار برای دفاع از املاک خود زیر پرچم پادشاهان [[انگلستان]] و [[فرانسه]] رفتند و این امر به تمرکز قدرت و فرمانبری آنان انجامید.
 
حمایت شهرها از [[پادشاهی|پادشاهان]] عامل دیگری بود که باعث کاهش قدرت فئودال‌ها شد. با پایان جنگهای صد ساله قدرت سیاسی و اقتصادی فئودالها نیز پایان یافت و با پایان جنگ‌های سی ساله موسوم به [[جنگ رزها]] (War Of Rose) قدرت آنان بطور کامل مقهور شاهان شد. با شکل گیریشکل‌گیری دولت‌های [[دوران مدرن]] در فرانسه و انگلستان، فئودال‌ها دیگر قدرت کامل را از دست داده بودند و به خدمت شاهان درآمده بودند.
 
از جمله علل و عوامل اصلی فروپاشی نظام فئودالی،
خط ۸۰:
 
=== وابستگی کشاورز به زمین ===
شیوه‌یشیوهٔ تولید فئودالی مبتنی بر [[مالکیت]] ارباب بر زمین و بر وابستگی شخصی [[کشاورز]]ان به ارباب فئودال استوار بود. وابستگی شخصی کشاورز به ارباب بدین معنی بود که در این شیوه‌یشیوهٔ تولید رعیت و سرف دیگر بنده و [[برده]] نبود، اختیار جان او در دست مالک نبود و مستقلاً و جداگانه فروخته نمی‌شد اما همراه زمینی که به فروش می‌رسید، به مالک جدید منتقل می‌شد، همچنین کشاورز مجاز نبود زمین اربابی را ترک کند و این اختیار را نداشت که آزادانه بخواهد به خدمت اربابی دیگر در آید.
 
=== بهرهٔ مالکانه و انواع آن ===
خط ۸۶:
کشاورزان از آن جا که خود مالک زمین نبودند می‌بایست بر روی نسق، از زمینی که متعلق به ارباب فئودال بود، کار کنند و به این ترتیب مالک می‌توانست به عنوان [[بهره مالکانه]] ثمره کار آنها را به سود خود ضبط کند.
 
بدین ترتیب، شیوه تولید فئودالی مبتنی بر انواع بهره مالکانه یا بهره اربابی است که از کشاورزها وصول می‌شود. بهره مالکانه در واقع محصول اضافی رعیت بود که تسلیم ارباب می‌شد. ما به طوربه‌طور کلی به سه نوع بهره مالکانه برمی‌خوریم که در مراحل مختلف نظام فئودالی کما بیش در کنار یکدیگر وجود داشتند. یکی کار بهره یا بیگاری، دوم بهره جنسی و سوم بهره نقدی. باید توجه داشت که در هر یک از مراحل مختلف تکامل جامعه فئودالی، یکی از این اشکال یاد شده، تفوق یافته استیافته‌است.
 
در مرحله ابتدائی نظام فئودالی «کار بهره» که در عرف معمولی می‌توان آن را به «بیگاری» تعبیر نمود شکل مسلط بهره‌کشی از کشاورزان بود. بدین معنا که کشاورزان روزهای معینی از هفته را مستقیماً برای ارباب و روی زمین او کارمی کردند و این یک کار اجباری و مجانی برای ارباب بود. شکل دیگر بهرهٔ مالکانه «بهره جنسی» بود که عبارت بود از تسلیم منظم مقداری از محصول زراعی و دامی به ارباب و صاحب زمین، و در نهایت نوع سوم بهرهٔ مالکانه شامل «بهره نقدی» می‌شد که به معنای پرداخت بهره مالکانه به صورت [[پول]] است. تفوق بهرهٔ نقدی در انواع بهره مالکانه مربوط به اواخر دوران فئودالیسم می‌باشد.
خط ۱۰۲:
همان‌طور که در بالا آمد آنچه در اروپا به عنوان فئودال و نظام فئودالی شناخته می‌شود در [[ایران]] به نوعی برابر و مشابه با ارباب یا [[خان]] و نظام ارباب – رعیتی می‌باشد. تکامل نظام ارباب – رعیتی در ایران دارای فراز و نشیب بسیاری است.
 
در دوره‌یدورهٔ [[هخامنشیان]] بردگی ممنوع بود. اولین پادشاه هخامنشی کوروش بزرگ، بر روی کتیبه‌یکتیبهٔ خود نبشته است که من کورش بزرگ حتی برای ساخت دیوار حقوق پرداختم و به برده‌گیری پایان دادم. بهمین دلیل [[استوانه کوروش]] به نشانه‌ینشانهٔ نهایت بشردوستی بر سردر سازمان ملل متحد قرار گرفته استگرفته‌است. این رویه تا پایان سلطنت خاندان هخامنشیان ادامه داشته استداشته‌است.
 
ولی در اواخر دورهٔ [[اشکانیان]] پویش تبدیل اعضای آزاد جماعتها به رعایای وابسته به ارباب زمین نسبت به گذشته سریعتر گردید. طی قرنهای دوم و چهارم میلادی جماعتها یا توسط اربابان بزرگ تجزیه گشتند، یا به جماعتهای وابسته‌ای که اعضای آن از آزادی کامل برخوردار نبودند، و مورد [[بهره‌کشی]] قرار می‌گرفتند، تبدیل شدند.<!--آغاز {{نیازمند منبع}}-->{{fix |link=ویکی‌پدیا:نیازمند منبع#نیازمند منبع |text=نیازمند منبع |class=noprint Template-Fact}}<!--پایان{{۱}}-->
خط ۱۲۱:
=== اصلاحات ارضی ===
{{اصلی|اصلاحات ارضی|خان (لقب)}}
به هنگام اعلام برنامه [[اصلاحات ارضی]] در ۱۹ دی ۱۳۴۰؛ اعضای خاندان سلطنتی، حدود صد تن از رؤسای [[ایلات]] و طوایف بزرگ زمین‌دار و چند صد تن از خاندان‌های دیگر، مالک تقریباً دو سوم زمین‌های زراعی کشور بودند. اصلاحات ارضی در عمل، طبقه زمین‌دار قدیمی و مناسبات ارباب- رعیتی سنتی در روستا را از میان برد. این برنامه همچنین به نقش میانجی‌گرانه‌ای که زمینداران، اغلب بین دولت از یک سو و بازاریان و علما از سوی دیگر ایفا می‌کردند، خاتمه داد. [[حسن ارسنجانی]] که در دولت [[علی امینی]] سمت وزیر کشاورزی را داشت، مأمور انجام اصلاحات ارضی بود، ارسنجانی در طی مدتی که به عنوان وزیر کشاورزی فعالیت می‌کرد مخالفت خود با شاه، اربابان زمین‌دار و آمریکا را بخوبی نشان داد. ارسنجانی به انتقاد از نظام ارباب-رعیتی پرداخت و خواهان خاتمه یافتن نظام فئودالی در ایران شد. شاه و [[نخست وزیرنخست‌وزیر]] او یعنی علی امینی که از اقدامات ارسنجانی در هراس بودند او را از وزارت عزل کردند، وی پس از عزل از وزارت گفت: «آخرین میخ را بر تابوت نظام ارباب–رعیتی و نیز بر تابوت شاه کوبیده‌ام.»
 
در سال ۱۳۴۰ شاه تصمیم به درهم شکستن قدرت اجتماعی و سیاسی زمینداران بزرگ گرفت. این تصمیم به دو منظور اتخاذ شد:
خط ۱۲۸:
اعمال چنین سیاستی، هدفی اصلاحی بود تا به این وسیله، حربه اصلی نیروهای [[چپ‌گرا]] در روستا برای بسیج انقلابی کشاورزان را از دست آنها خارج نماید. از این رو شاه اقدام به اجرای طرح اصلاحات ارضی نمود و تلاش کرد روستاییان را در برابر زمینداران بزرگ بسیج کند. اصلاحات ارضی مهمترین کوشش حکومت برای در هم شکستن قدرت اجتماعی زمینداران بزرگ بود، چرا که به موجب این قانون زمینداران می‌توانستند تنها یکی از روستاهای خود را نگه دارند و بقیه املاک آنها مشمول قانون تقسیم اراضی می‌شد. همچنین با از بین رفتن نظام ارباب رعیتی طی اصلاحات ارضی، متعلقات این نظام نیز از بین رفت، از جمله: اصلاحات ارضی دهه ۱۳۴۰ مسبب نابود کردن گروه‌های کار توده روستاییان که بنه نامیده می‌شدند، گردید. نظام بنه بخشی از نظام ارباب-رعیتی در مناطق خشک و نیمه خشک بود که در آنها کشت گندم رواج داشت. با الغای نظام ارباب رعیتی، سازمان تولیدی نظام بنه، که طبقه زمیندار قدیمی آن را پی انداخته و حفظ کرده بود، محوشد.
 
تقسیم اراضی از سال ۱۳۴۱در سه مرحلهٔ جداگانه و در طول ۱۰ سال صورت گرفت، نظام [[کشاورزی ایران]] را که مشخصهٔ آن وجود مناسبات فئودالی میان مالک و زارع بود را تغییر داد. اصلاحات ارضی نه فقط به دلیل تغییرات [[جامعه شناختی]] ای که در کشور بوجود آورد، بلکه از منظر تغییرات سیاسی نیز از اهمیت بسیاری در [[تاریخ معاصر ایران]] برخوردار است. این تغییرات که در سالهای دهه ۱۳۴۰ به صورت تضعیف نیروهای سیاسی فعال در دهه پیشین و همچنین وابستگی بیش از پیش مالکان بزرگ به دولت رخ نمود، در سال‌های دهه ۱۳۵۰ و با بروز مشکلات جدی در پیشبرد این برنامه که در عین حال با افزایش آگاهی روستائیان به موقعیت فرودست اجتماعی خویش و افت تولید کشاورزی و جابه جایی‌های کلان جمعیتی همراه بود، زمینه برآمدن نیروهای سیاسی جدیدی را در صحنه سیاسی کشور فراهم کرد. نیروهایی که مستقیم و به طوربه‌طور غیرمستقیم در تغییر انقلابی اوضاع کشور در سال ۱۳۵۷ دخیل بودند.
 
=== انقلاب ۱۳۵۷ ===