حمله اعراب به ایران: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۸۱:
'''حملهٔ اعراب به ایران''' یا '''فتح ایران به دست مسلمانان''' به مجموعه حملاتی به امپراتوری ساسانی در قرن هفتم میلادی اشاره دارد که از سال ۶۳۳ میلادی در زمان خلافت [[ابوبکر]] شروع شد، در زمان [[عمر]] به اوج خود رسید و در زمان [[عثمان]] منتهی به سقوط کامل دولت [[ساسانی]] در سال ۶۵۱ میلادی (مطابق با سال ۳۰ هجری قمری) و کشته شدن [[یزدگرد سوم]]، آخرین پادشاه ساسانیان، گردید. این حملات همچنین باعث افزودن ایران به قلمرو [[خلافت|خلافت اسلامی]] شد. فتح ایران سرآغاز فرایند تدریجی [[اسلام آوردن ایرانیان|گرویدن ایرانیان به اسلام]] بود که چندین قرن طول کشید. از میان حمله‌هایی که اقوام دور و نزدیک در طول تاریخ به خاک [[ایران]] کرده‌اند، حملهٔ اعراب بیشترین تأثیر را بر ایران گذاشت.<ref name="Daniel64" /><ref>Elton L. Daniel, CONVERSION ii. Of Iranians to Islam, Encyclopedia Iranica</ref><ref name="Frye6971" />
 
اندکی پس از وفات [[محمد]]، [[ابوبکر]] لشکری را به سرزمین‌های جنوب رود [[فرات]] و شهر [[حیره]] در غرب قلمرو ساسانیان ([[عراق]] کنونی) فرستاد و آنجا را فتح کرد. پس از بازپس گیریبازپس‌گیری و جابجا شدن این شهر میان مسلمانان و ساسانیان در زمان عمر، سرانجام لشکر سلطنتی ایران تحت فرماندهی [[رستم فرخ‌زاد]] در [[نبرد قادسیه]] با اعراب درگیر شد که نتیجه آن پیروزی اعراب بود. سپس [[تیسفون]]، پایتخت ساسانیان، پس از یک محاصره کوتاه تسخیر و غارت شد و سپس در [[نبرد جلولا]] فتح عراق تکمیل شد. [[التون دنیل]] معتقد است که پس از تصرف عراق [[عمر]] علاقه‌ای به گسترش جنگ تا [[فلات ایران]] نداشت اما به دلایل مختلف از جمله علاقه لشکریان عمر به کسب غنائم بیشتر و ترس عمر از حمله یزدگرد یا یکی از مدعیان سلطنت، نهایتاً تصمیم به حمله گرفت. در سال ۶۴۲ آخرین مقاومت منسجمِ ایرانِ ساسانی در [[نبرد نهاوند]] رخ داد ([[نبرد نهاوند]]) که پس از نبردی خونین اعراب پیروز شدند. یزدگرد متواری شده و عاقبت در سال ۶۵۱ میلادی به دست آسیابانی در [[مرو]] کشته شد.<ref name="Frye58" /><ref name="Daniel66" /><ref name="Daryayi5657" />
 
جنگ نهاوند مقاومت دولت مرکزی را در هم شکست، و از این زمان به بعد موانع پیشروی اعراب مقاومت‌های محلی بود که در برخی موارد شدید بودند. فتوحات اعراب به سمت شرق ادامه یافت. طی چند سال ولایت‌های دیگر ایران شامل [[اصفهان]]، [[ری]]، [[استان فارس|فارس]]، [[آذربایجان]]، [[ارمنستان ایران]]، [[سیستان]] و [[خراسان بزرگ|خراسان]] هم سقوط کردند. با این حال نواحی غربی [[طبرستان]] و نیز کل [[گیلان]] تا یکی دو سده تحت سلطه اعراب در نیامد و افرادی از اشراف ایران در آنجا حکومت می‌کردند. اعراب پس از فتح هر شهری قراردادی با سران آن شهر می‌بستند که در آن میزان مالیاتی ([[جزیه|جِزیه]]) که قرار است که از شهر اخذ شود را مشخص می‌کرد. روال کلی این بود که شهرها پس از عقد قرارداد صلح، شهرها قیام می‌کردند. قیام‌ها مخصوصاً تا ۶۵۱ میلادی که یزدگرد زنده بود، بیشتر رایج بود و مقاومت‌های محلی قوی و مکرر بود. در برخی موارد مخالفان نیروی بزرگی نیز فراهم کرده بودند.<ref name="Frye60" /><ref name="Frye73" /><ref name="Frye6465" /> مورخان در مورد انگیزه قیام‌ها نظرات مختلفی دارند.<ref name="Frye73" /><ref name="Cahen309400" /><ref name="Hourani2324" />
خط ۱۰۳:
{{اصلی|عوامل درونی فروپاشی ساسانیان به‌دست اعراب}}
 
[[جنگ ایران و روم شرقی (۶۲۸–۶۰۲ میلادی)|جنگ ۲۵ ساله ایران و روم]] که از ۶۰۲ تا ۶۲۸ به طول انجامید، زمینه‌ساز پیدایش خلافت اسلامی به عنوان یک امپراتوری جدید شد. این جنگ نظم سیاسی را که طی سه سده بر این منطقه حاکم بود، فروریخت و خلأ قدرتی را پدیدآورد، که در پی آن سپاهیان مسلمان عرب آن دو امپراتوری را شکست دادند و امپراتوری نوپدید خلافت را بنا نهادند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص= 73}}</ref> طی این جنگ، نخست [[خسروپرویز]] سرزمین‌های [[شام]] و [[مصر]] را تصرف کرد، ولی در پایان، ضدحمله [[هراکلیتوس]] منجر به شکست و عقب‌نشینی ساسانیان گردید. در پی آن، خسروپرویز به قتل رسید و دوره‌ای چندساله از هرج و مرج سیاسی دربار ساسانیان را فراگرفت. نهایتاً، [[یزدگرد سوم]] بر تخت نشست. هرچند، سپاه امپراتوری ساسانی، در جنگ آسیب چندانی ندیده بود و همچنین موانع طبیعی شامل رودخانه‌های [[فرات]] و [[دجله]] و نیز کوه‌های [[زاگرس]] از سرزمین ایران در برابر مهاجمان دفاع می‌کرد، اما، امپراتوری ساسانی به علت اختلافات سیاسی داخلی بیش از آن ضعیف شده بود که بتواند در برابر حمله سپاهیان مصمم مسلمان مقاومت کند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص= 111-113}}</ref> به نوشته هاوارد و جانسون ساسانیان به علت زوال اقتصادی، مالیات‌های سنگین برای تأمین مالی لشگرکشی‌های [[خسروپرویز]] و قدرت گیریقدرت‌گیری شاهان محلی در برابر پادشاه بیشتر تضعیف شدند.<ref>{{harvnb| Howard-Johnston|2006|pp=291}}</ref>
 
[[لخمیان]] یکی از قبایل عرب با اصالت یمنی بود که در قرن‌های اول و دوم پیش از هجرت به شمال جزیره العرب، فلسطین، سوریه و عراق مهاجرت کردند.<ref name=Moeen1>{{یادکرد کتاب | نشانی=https://www.vajehyab.com/dehkhoda/بنی%20لخم | عنوان=بنی لخم | ناشر=واژه‌یاب، فرهنگ فارسی معین| نویسنده=[[محمد معین]]}}</ref> در طی سده‌های چهارم تا ششم میلادی، عمرو قیس اولین رهبر حکومت مستقل لخمیان در [[حیره]] هم‌زمان با کشمکش جنگ داخلی [[ساسانیان]] تا مرز بحرین سپس تا فارس به ایران حمله کردند و در سال ۳۲۵ میلادی [[شاپور دوم]] ساسانی برای گوشمالی ایشان به [[حیره]] تاخت. از آن پس لخمیان حکومتی پیرو ساسانیان داشت تا دیواری برابر تاخت‌وتاز اعراب باشد حتی زمانی که ساسانیان پسر عمرو را به حکمرانی آن منطقه گماشتند. در برابر ایشان [[غسانیان]] بودند که از روم پیروی می‌کردند. لخمیان در ابتدا [[مسیحی]] بودند اما بعداً مسلمان شدند.<ref name=Moeen1 /> در پایان سده ششم میلادی امپراتوری‌های ساسانی و بیزانس به این نتیجه رسیدند که دولت‌های عربی [[لخمیان]] و [[غسانیان]] وابسته به ایران و روم، به عنوان نیروهایی مسلط در برابر حکومت‌های عربی منطقه ارزشی ندارد. هرچند این دولت‌ها از بین رفتند، اما سبب شدند قبایل عرب عراق و شام کارآزموده‌تر، سازمان‌یافته‌تر و ثروتمندتر شوند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص= 92-93 and 113}}</ref> برخی می‌گویند اگر این دولت‌ها، در سده هفتم همچنان پابرجا بود، می‌توانست به عنوان مانعی در برابر حمله سپاه مسلمانان عمل کند.<ref>{{پک|Robinson|2011|ک= The New Cambridge History of Islam|زبان=en|ص= 96}}</ref> [[سید حسن تقی‌زاده]] یک اشتباه خسروپرویز را برانداختن [[لخمیان]] می‌داند. حذف این حائل بین قلمرو ساسانی و اعراب بادیه، برخلاف سیاست دیرینه و مستمر قبلی، عاقبت در انقراض دولت ساسانی، بی‌تأثیر نبود. بخصوص شکست سپاه ایران در [[جنگ ذوقار]] در نزدیکی پایتخت، از یک قبیلهٔ عربی، چنان انعکاس عظیمی در تمام [[عربستان]] پیدا کرد که در عرض و طول شبه جزیره، نقل مجالس و موضوع حماسه‌ها و افتخارات عرب شد و یوم [[ذی قار]] از بزرگترین حوادث ایام عرب گردید و هیجان ناشی از این پیروزی، موجب تجری و تشویق اعراب بر ضد ایران گردید.<ref>تقی‌زاده، ص ۱۴۶</ref> به نوشته [[پورداوود]] برکنار شدن خاندان باستانی بنی‌لخم دوستی دیرین مردم آن سرزمین را به دشمنی تبدیل کرد، این است که با درآمدن عرب به [[حیره]] هیچگونه پایداری از آنان دیده نشد و بی‌چون و چرا خود را به عرب‌ها سپردند. اگر باز خاندان بنی لخم سرکار بود و به آن دوستی دیرین، گزندی نرسیده بود به این آسانی دشمن در آنجا رخنه نمی‌کرد و به [[تیسفون]] راه نمی‌یافت.<ref>پنجاه گفتار پورداود، ص ۳۶۶</ref>
خط ۱۸۶:
 
== مقاومت‌های محلّی تا سال ۴۰ هجری ==
زرین کوب می‌نویسد فاتحان، گریختگان را پی گرفتند؛ کشتار بیشمار و تاراج گیریتاراج‌گیری به اندازه‌ای بود که تنها سیصد هزار زن و دختر به بند کشیده شدند. شصت هزار تن از آنان به همراه نهصد بار شتری زر و سیم بابت خمس به دارالخلافه فرستاده شدند و در بازارهای برده فروشی اسلامی به فروش رسیدند؛ با زنان در بند به نوبت همخوابه شدند و فرزندان پدر ناشناختهٔ بسیار بر جای نهادند.<ref>عبدالحسین زرین کوب در کتاب دو قرن سکوت</ref> با این حال به نوشته [[رابینسون چیز]] در ویراست جدید «تاریخ اسلام کمبریج» «توصیفات مدرن از خشونت‌های نظام مند دوران فتوحات علیه غیرمسلمانان و نیز آزار پس از فتح تا پیش از [[خلافت مروانیان]] معمولاً چیزی جز جدلیات تحریف شده ضعیف نیست.»<ref name="ReferenceA" />
{{نشان|Modern descriptions of systematic conquest era violence targeted at non Muslims, in addition to those of post conquest persecution before the Marwanids, are usually nothing more than poorly disguised polemics.}}
 
خط ۲۱۷:
* دلایل حمله اعراب در بخش بالا پوشش داده شده‌است. دلایل موفقیت نهایی مسلمانان نیز عزم و سازمان یافتگی، اثر مذهب بر روحیه آنها، توانایی استخدام و همکاری با نیروهای جدید در هنگام گسترش و تحرک بیشتر ذکر شده‌است.<ref name="Morony">M. Morony, ''ʿARAB ii. Arab conquest of Iran'', Encyclopædia Iranica</ref>
* عبدالحسین زرین‌کوب بجز ذکر گرسنگی و فقر اعراب و نیرویی که به مهاجمان می‌داده می‌نویسد که برای مسلمانان کشته شدن در هنگام جنگ بسیار از نظر مذهبی باارزش بوده، چنانچه سربازان خود را کشته شده در راه گسترش اسلام می‌دیدند و بهشت را تضمین شده.<ref name="Zarrinkub17" />
* دوکر و سپیلوگل از جمله عوامل دیگر موفقیت اعراب را اتحاد آن‌ها تحت حکمرانی جانشینان محمد می‌دانند که باعث شد انرژی‌ای که علیه هم استفاده می‌کردند را بصورتبه صورت جهت دار علیه امپراتوری ایران و روم استفاده کنند.<ref name="Duiker">William J. Duiker,Jackson J. Spielvogel, ''The Essential World History'', p. 149-150</ref>
 
== روابط با مردمان محلی ==
خط ۲۳۱:
* به زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان اهل ذمه گفته شده و به آن‌ها این امکان داده می‌شد که به اسلام بگروند، یا دین خود را حفظ کرده و [[جزیه]] بپردازند.<ref>Ehsan Yarshater, IRAN ii. IRANIAN HISTORY (2) Islamic period, Encyclopædia Iranica</ref> نویسندگان مسلمان مکرراً در مورد مقررات مربوط به [[اهل کتاب]] به متنی به نام عهد عمر (العهدة العمریة) اشاره می‌کنند که به [[عمر]] نسبت داده می‌شود. بر اساس آن محدودیت‌های بر پوشش، حیواناتی که بر آن‌ها سوار می‌شوند، و ساختمان و محل‌های پرستش آن‌ها اعمال می‌کند. عموم مورخین غربی به دلایل مختلف این انتساب را جعلی می‌دانند.<ref name="Lewis2425">Bernard Lewis, Jews of Islam, pp. 24-25</ref><ref>David D. Grafton, The Christians of Lebanon: political rights in Islamic law, p. 31</ref> [[مارک کوئن (تاریخ‌نگار)|مارک کوئن]] می‌نویسد که محافظت از [[اهل ذمه]] (زرتشتیان، مسیحیان و یهودیان) وظیفه‌ای مذهبی بوده و احادیث خیلی زیادی در این مورد وجود دارد که یک نمونه معمولی آن جملاتی است که به [[عمر]] در هنگام مرگ نسبت داده شده که به جانشینش گفته که به پیمان‌های با اهل کتاب وفادار بوده، مالیات بیش از توان آن‌ها از آن‌ها نگیرد و با کسانی که به آن‌ها حمله می‌کند بجنگد.<ref>Mark R. Cohen, ''Under Crescent and Cross: The Jews in the Middle Ages'', Princeton University Press, p.55</ref>
* به گفته [[برنارد لوئیس]] این متن در هر حال نحوه تکامل سیاست مربوط به جداسازی گروه غالب از گروه‌های تحت سلطه را مشخص می‌کند. لوئیس معتقد است که در ابتدای فتوحات اعراب اقلیت کوچکی بودند و نیاز به تضمین امنیت خودشان را داشتند. به همین دلیل قوانینی را در این جهت وضع می‌کردند. اما مسلمانان بعدی این محدودیت‌های امنیتی را به محدودیت‌های اجتماعی و حقوقی تفسیر کردند.<ref name="Lewis2425" />
* روال کلی این بود که شهرها پس از عقد قرارداد صلح شهرها قیام می‌کردند. این مورد خصوصاً در مورد فارس درست بود که مکرراً در آن قیام صورت می‌گرفت. در این میان آذربایجان با بقیه استان‌ها تفاوت داشت که بصورتبه صورت کلی آرام بود و تنها چند شورش کوچک در آن اتفاق افتاد.<ref name="Frye6465">Richard Frye, ''The Golden Age of Persia'', p. 64-65</ref> قیام‌ها مخصوصاً تا زمانی که یزدگرد زنده بود بیشتر رایج بود و مقاومت‌های محلی قوی و مکرر بود. برخی از نواحی چند بار شورش کردند. در برخی موارد مخالفان نیروی بزرگی نیز فراهم کرده بودند.<ref name="Frye73" /> تا زمان قتل عثمان، فتح ایران کامل شده بود و پادگان‌های اعراب در چند منطقه جهت اطمینان از اخذ مالیات برقرار شده بود.<ref name="Frye6971" /> در زمان خلافت [[عثمان]] و [[علی]] قیام‌های محلی یا امتناع از پرداخت مالیات سریعاً تلافی می‌شد.<ref name="Frye73" />
* تغییری که علی در زمان خلافتش انجام داد این بود که جنگجویان مسلمان را از غارت و اخذ غنیمت و تقسیم آن میان خود پس از فتوحات منع کرد. به جای آن مالیات اخذ شده از شهرها را به عنوان حقوق و نه غنیمت جنگی و به میزان ثابتی میان جنگجویان پخش می‌کرد. بر اساس گزارشی این اولین مورد اختلافی بود که میان علی و خوارج پیش‌آمد.<ref>Paul L. Heck, Politics and the Quran, Encyclopedia of the Quran</ref> در میان گفته‌های منسوب به علی، نامه او در مورد حکومت صالحانه به [[مالک اشتر]] مورد توجه زیادی قرار گرفته‌است.<ref name="Frye73" /><ref>Gleave, Robert. «ʿAlī b. Abī Ṭālib." Encyclopaedia of Islam, THREE.</ref>
* بگفته ریچارد فرای علی‌رغم قیام‌ها، تا زمان امویان ایران دیگر در خطر جدا شدن از حکومت مسلمانان نبود. به دلیل تعداد افراد محلی که به اسلام گرویده بودند مقاومت‌ها عموماً جنبه مذهبی در مخالفت با اسلام نداشته، بلکه بیشتر عوامل اقتصادی و اجتماعی محرک آن بوده‌اند. از آنجایی که اعراب عموماً امور مالی و اداره سیاسی محلی را به دهقانان محلی ایرانی واگذار کرده بودند، بسیاری از قیام‌های کوچک علیه حکومت مسلمانان در واقع قیام علیه حاکمان ستمگر غیرعرب بود، تا علیه اعراب.<ref name="Frye73" /> زرین‌کوب معتقد است که شورش‌ها و قیام‌ها برای بازگشت به دوره ساسانی نبوده، بلکه برای سر فرود نیاوردن در مقابل اعراب و قبول نکردن مالیات سنگین آن‌ها بود. زرین‌کوب همچنین معتقد است که بجز کسانی که بشدت تحت تأثیر تعالیم اسلامی قرار گرفته بودند، بقیه نسبت به اعراب احساس کینه و نفرت داشتند. سربازان و جنگجویان ایران حس تحقیر نسبت به اعراب نیز داشتند و آن‌ها را پست‌ترین مردم می‌دانستند.<ref name="Zarrinkub6872">زرین‌کوب، دو قرن سکوت، صفحه ۶۸، ۷۲</ref>{{تأیید اعتبار}}
خط ۲۳۹:
 
=== سامانه مالیاتی ===
اعراب از واژه‌های [[جزیه]] و [[خراج]] برای مالیات استفاده می‌کردند. متون قدیمی این دو کلمه را به جای هم و برای یک معنا استفاده می‌کنند، اگر چه بعدها استعمال آن‌ها متفاوت شد.<ref name="Moreen">VERA B. MOREEN, JEZYA, Encyclopædia Iranica</ref> تاریخچه و نحوه تکامل مالیات جزیه بسیار پیچیده‌است. اما چیزی که واضح است این است که اعراب از ساکنان شهرهای فتح شده انتظار داشتند به آن‌ها مالیات بپردازند. دریافت مالیات از دیدگاه فاتحان اثباتی مادی بر تسلط بر مناطق فتح شده بود، و از دیدگاه ساکنان ادامه فرایند پرداخت مالیاتی بود که به رژیم‌های قبلی می‌دادند، بود.<ref name="EI-Jizya">Cahen, Cl. ; İnalcık, Halil; Hardy, P. «ḎJ̲izya." Encyclopaedia of Islam, Second Edition</ref> بگفته مورخین مسلمانان تا حد زیادی سامانه مالیاتی ساسانیان و [[امپراتوری روم]] شرقی را حفظ کردند؛ واژه جزیه از واژه پهلوی گزیتک گرفته شده که مالیاتی بود که بر طبقه‌های اجتماعی پایین در زمان ساسانیان اعمال می‌شد و اشراف، روحانیون، دهقانان، و دبیران از آن معاف بودند.<ref name="Moreen" /> کلود کائن معتقد است که این لغت ریشه آرامی دارد.<ref name="EI-Jizya" /> تنها اشاره مبهم قرآن به «خراج» در آیه {{نقل قول قرآن|۲۳|۷۲|سبک=بالا نه|بسط=نه}} است، و تنها اشاره آن به «جزیه» آیه {{نقل قول قرآن|۹|۲۹|سبک=بالا نه|بسط=نه}} است: «با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز بازپسین ایمان نمی‌آورند و آنچه را خدا و فرستاده اش حرام گردانیده‌اند حرام نمی‌دارند و متدین به دین حق نمی‌گردند کارزار کنید تا با [کمال] خواری به دست خود جزیه دهند». بگفته پال هک و کلود کائن این آیه شکل اخذ مالیات بصورتبه صورت جمعی را پیشنهاد می‌کند و نه مالیات بر تک تک افراد (اگرچه روایات از زمان محمد نشان می‌دهد که میزان این مالیات کلی می‌توانست به تعداد افراد جامعه بستگی داشته باشد).<ref name="EI-Jizya" /><ref>Heck, Paul L. «Taxation." Encyclopaedia of the Qurʾān.</ref>
 
پال هک معتقد است که اعمال مالیات بر تک تک افراد، و نه بصورتبه صورت جمعی از تأثیرات سامانه مالیاتی ساسانیان بوده‌است. منطق دریافت جزیه علامت تسلیم بودن غیرمسلمانان و همچنین تعهد فاتحان بر محافظت نظامی از مردم در مقابل حملات گروه‌های دیگر بود.<ref name="PollTax" /> تغییری که اعراب نسبت به دوره ساسانیان ایجاد کردند عدم اجبار اقلیت‌های مذهبی به خدمت در ارتش بود.<ref>Zarrinkub in Cambridge History of Islam, p. 30</ref> همچنین به نظر می‌آید یکه در ابتدا میان پرداخت مالیات جزیه و [[طبقه اجتماعی]] رابطه‌ای بوده و پرداخت آن شخص را در طبقه پایین کشاورزان قرار می‌داده‌است و بنابراین پرداخت این مالیات حالت تحقیرآمیز داشته‌است.<ref name="PollTax">Heck, Paul L. «Poll Tax." Encyclopaedia of the Qurʾān.</ref> در واقع بخش انتهایی آیه ۲۹ [[سوره توبه]] «با خواری به دست خود جزیه دهند» بصورتبه صورت تاریخی بگونه‌های مختلفی تعبیر شده و برخی از مفسرین متاخر روش‌های تحقیرآمیزی را در هنگام دریافت مالیات ذکر کرده‌اند. اما در زمان فتوحات و در اوایل اسلام که حکومت در قدرت بود و خطری آن را تهدید نمی‌کرد، فقها برخوردی انسانی تر داشته و بیشتر به بخش مالی و عملی دریافت مالیات اهمیت می‌دادند. در مورد اینکه معنی آیه ۲۹ سوره توبه برای اولین مخاطبانش چه بوده و به چه گروه افرادی اعمال می‌شده اختلاف نظر است، اما برداشت سنتی مسلمانان آن را به تمامی زرتشتیان، یهودیان و مسیحیان اعمال می‌کرد.<ref>Bernard Lewis, Jews of Islam, p.15-16</ref><ref>به عنوان مثال به دانشنامه قران مقاله war، یا مقاله poll-tax رجوع کنید.</ref> در ابتدای فتوحات مالیات اکثراً از طریق اجناس یا برده پرداخت می‌شد، و نه از طریق پول.<ref>Richard Frye, ''The Golden Age of Persia'', p. 67</ref>
 
به گفته مکدونالد، به علت سرعت فتح ایران مسلمانان اخذ مالیات‌های شخصی و زمین را به دست گرفتند. به عقیده مکدونالد مسلمانان احتمالاً مالیات‌ها را نیز اضافه کردند. مکدونالد به نقل قولی از یک کشیش در مصر رجوع می‌کند که می‌گوید مسلمانان در مصر مالیات را سه برابر کردند.<ref>James Macdonald, ''A Free Nation Deep in Debt: The Financial Roots of Democracy'', Princeton University Press, p. 63</ref> از طرف دیگر ادوارد لوتاک معتقد است که در زمان فتوحات، مالیات‌ها کاهش یافتند هر چند سامانه مالیات تبعیض آمیز بود چون فقط مالیات (کمتر از گذشته) را از غیرمسلمانان می‌گرفتند.<ref>Edward Luttwak, ''The grand strategy of the Byzantine Empire'', Harvard University Press, p. 201</ref> لاپیدوس می‌نویسد که با گذشت زمان مالیات‌ها فشار زیادی بر ساکنان شهرها وارد می‌کرد چنانچه مالیات کشاورزان حالت استعماری پیدا کرده و تا پنجاه درصد محصولشان می‌رسید.<ref name="Ira Marvin Lapidus pp. 34-38" /> به عقیده فرای اگر چه بلاذری و دیگران مقادیری برای مالیات شهرهای مختلف ذکر کرده‌است، اما میزان واقعی آن مشخص نیست و حداکثر اعتمادی که به این گزارش‌ها می‌توانیم به آن بکنیم تشخیص میزان نسبی آبادی و ثروت بخش‌های مختلف نسبت به همدیگر است.<ref>Richard Frye, ''The Golden Age of Persia'', p. 66</ref>
خط ۲۷۳:
<blockquote>بنابراین به هیچ وجه صحیح نیست که گفته شود دو یا سه قرن پس از فتح ایران توسط مسلمانان، صفحه خالی در فعالیت علمی مردم آن بوده‌است. بر عکس، این دوره زمان به هم آمیختن کهنه و نو، دگردیسی قالب‌ها و فرا کوچ نظر گاه‌ها بود؛ ولی مطلقاً دوره رکود و مرگ نبود. از نظر سیاسی، درست است که ایران استقلال ملی خود را برای مدتی از دست داد، و به امپراتوری بزرگ مسلمانان پیوست، ولی در میدان علم بزودی به برتری‌ای رسید که شایسته زیرکی و قابلیت مردم آن بود. اگر نقش ایرانیان را از آنچه که به نام علوم عربی نامیده می‌شود تفریق کنیم بهترین قسمت آن رفته‌است.</blockquote>
[[پرونده:Yazdgardiii.jpg|بندانگشتی|280px|به مدت پانزده سال اعراب ضرب سکه به شیوه ساسانی و با عکس پادشاه ایران در یک سمت سکه را ادامه دادند.]]
* مورخان قدیمی با استناد به منابع عربی بر ناپیوستگی و تحول وضعیت قبل و بعد از ورود اعراب تأکید می‌ورزیدند. اما مورخان امروزی، خصوصاً آنهایی که از منابع غیرعربی نیز استفاده جسته‌اند، بصورتبه صورت کلی متمایل به این بوده که پیوستگی بیشتری در وضعیت مشاهده کنند. به عنوان مثال [[ریچارد ایتون]] می‌نویسد که تعامل و انتظارات جمعیت تحت حکومت اعراب تأثیر زیادی در جهش اعراب از صحرانشینی به حاکمان امپراتوری داشت. به مدت پانزده سال اعراب ضرب سکه به شیوه ساسانی و با عکس پادشاه ایران در یک سمت سکه را ادامه داده؛ خلفای عرب القاب [[پادشاهان ایران]] مانند «سایه خدا در روی زمین» را اخذ کرده و سیاست ساسانیان در حمایت از مذهب حکومتی را (با تغییر زرتشتیت به اسلام) به اجرا گذاشتند. حمایت افراطی خلفای عرب از هنر و [[صنایع دستی]] ادامه سیاست‌های ساسانیان بود. این پیوستگی پیش‌زمینه رشد و شکوفایی سریع شهرهاست که بزودی پس از فتوحات اتفاق افتاد.<ref>Michael Adas, ''Islamic & European Expansion: The Forging of a Global Order'', Temple University Press, 1993, pp.13-14</ref>
* [[پروانه پورشریعتی]] این دیدگاه که تسخیر ایران توسط اعراب نقطه گسستی در [[تاریخ ایران]] است را سفسطه آمیز می‌داند. او معتقد است فتح ایران نباید به عنوان سرنگونی ساختارهای سیاسی ایران تلقی شود. چرا که به گفته او سنت‌های فرهنگی و سیاست‌های اشکانیان تا مدت‌ها پس از افول ساسانیان و تسخیر ایران زنده ماندند.<ref>{{یادکرد کتاب | نشانی=http://www.amazon.com/reader/1845116453?_encoding=UTF8&query=outliving#reader_1845116453 | عنوان=Decline and Fall of the Sasanian Empire: The Sasanian-Parthian Confederacy and the Arab Conquest of Iran, Parvaneh Pourshariati از سری International Library of Iranian Studies | ناشر=I.B.Tauris | نویسنده=Parvaneh Pourshariati | سال=15 آوریل 2008 | صفحات=p. 5 | شابک=978-1845116453 | گفتاورد=شابک 10: 1845116453 | زبان=انگلیسی}}</ref>
* به گفته لاپیداس، علی‌رغم نیت‌های محافظه کارانه، فتوحات اعراب و مهاجرت تعداد زیادی از آن‌ها به سرزمین‌های فتح شده تأثیرات زیادی در بازرگانی، تجارت و کشاورزی داشت. اتحاد سرزمین‌های ساسانی و بخش‌هایی از امپراتوری روم شرقی در یک واحد سیاسی مرزهای تجاری سابق را برداشته و این اتحاد نقش استراتژیکی در رونق تجارت داشت (البته سوریه و [[آناتولی]] که قبلاً به هم پیوسته بودند از هم جدا شدند). ملاحظات تجاری باعث فتوحات بیشتر به سمت [[آسیای مرکزی]]، و همچنین توسعه شهرها شد. در ایران، فتوحات اعراب و مهاجرت‌ها به توسعه شهری و کشاورزی کمک کرد. امنیت، بازرگانی، جمعیت جدید، و سیاست‌های اعراب در مورد اسکان، شهرسازی، و آبیاری باعث تشویق [[رشد اقتصادی]] شد. البته در ایران اعراب شهرهای جدیدی نساختند، اما در محل‌های قبلاً برپا شده ساکن شدند.<ref>Ira Marvin Lapidus, ''A history of Islamic societies'', Cambridge University Press, p. 38-39</ref>
خط ۲۸۷:
<blockquote>گفتمان ناسیونالیستی دانشوران ایرانی در دو نسل گذشته، که برخی از آن‌ها سرسختانه و گاه به صورت متخاصم، سهم ایران در تاریخ قرون وسطای [[خاور میانه]] را دست کم گرفته بودند، بخشی از دلیل این مسئله است که بررسی دانشورانه تاریخ ایران در این دوره مورد کم لطفی قرار بگیرد. در واقع به تلاش‌هایی که در راستای روشن نمودن ابعاد ایرانی در [[پایان تاریخ]] کهن خاور میانه صورت می‌گرفت کما بیش با دیده تردید نگریسته می‌شد. در این فضا کمتر پیش می‌آید که کسی بعدی از تاریخ ایران را به صورت مثبت نشان دهد بدون آنکه از سوی متعصبین میهن‌پرست مورد اتهام واقع نشود.</blockquote>
* در زمان ساسانیان ایرانیان پنج زبان مختلف داشتند: [[زبان پهلوی]]، [[دری]]، [[پارسی]]، [[خوزی]] و [[سریانی]]. از این میان دو [[زبان ایرانی]] نبودند؛ خوزی و سریانی. [[زبان رسمی]] حکومت و مذهب زرتشتی پارسی بود که زبان موبدان و محققان بود. زبان محاوره‌ای مردم عادی «دری» بود. در اواخر دوره ساسانیان، [[زبان دری]] و پارسی دو زبان یا لهجه متفاوت نبودند؛ بلکه دو فرم مختلف از یک زبان یکسان بودند که استفاده‌های متفاوتی داشتند. از میان زبان‌های رایج تنها پارسی بود که نوشته می‌شد؛ دری تنها محاوره‌ای بود. مهمترین تأثیر قرن‌های اول پس از حمله اعراب گسترش قابل ملاحظه زبان محاوره‌ای دری بود. اگر چه احتمالاً در عراق جایگاهش را از دست داد اما در شرق بشدت گسترش یافت، زیرا توسط فاتحان مسلمان در آن منطقه‌ها تحمیل می‌شد. در واقع بخش بزرگی از لشکر «اعراب» در زمانی که به [[ماوراءالنهر]] رسیده بودند، را ایرانیان تشکیل می‌دادند<ref name="Lazard" /><ref name="Lapidus127" /> (حدود یک چهارم لشکر اعراب را در این زمان ایرانیان تشکیل می‌دادند<ref name="Daniel68" />). زبان دری به تدریج در این مناطق جایگزین زبان محلی آن‌ها شد. اما از آنجایی که دری نوشته نمی‌شد، در مناطق مختلف تغییرات و لهجه‌های مختلفی پیدا کرد. زبان عربی برای ایرانیان زبان فرهنگی بود، و جایگزین زبان دری نشد. بگفته لازارد، تأثیر حمله اعراب در ایران متحد شدن زبان محاوره‌ای آن‌ها در مناطق مختلف شد که نقشی مهم در ظهور فارسی جدید بازی کرد.<ref name="Lazard">G. Lazard, The Cambridge History of Iran, pp. 598-602</ref><ref name="Lapidus127">Ira Marvin Lapidus, A history of Islamic societies, p. 127</ref>
* [[ریچارد فرای]] می‌نویسد که در حالی که ایرانیان انرژی خود را صرف جنبه‌های مختلف فرهنگ کرده بودند، اعراب آن را بصورتبه صورت یک جنبه‌ای صرف ادبیات کرده بودند. [[ریچارد فرای]] معتقد است که شکوفایی [[شعر فارسی]] در این سطح و اندازه بدون تأثیرپذیری از [[ادبیات عرب]] احتمالاً نمی‌توانست اتفاق بیفتد بگفته فرای لغت‌های غنی و قواعد شعر عرب، و استفاده ماهرانه آن‌ها از کلمات و تصویرنگاری مشوق خلاقیت در [[ادبیات فارسی]] بوده‌است. مقایسه سطح [[ادبیات فارسی میانه]] و جدید تفاوتی بسیار آشکار را نمایان می‌کند.<ref>Richard Frye, ''The Golden Age of Persia'', p. 168</ref>
 
== تأثیرات حمله بر جامعه مسلمانان ==