اوستا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری، + ویرایش با ماژول ابرابزار با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۶:
گذشته از این پنج کتاب و کتابچه، پارههایی از نوشتهای بنام «[[هیربدستان و نیرنگستان]]» و… موجود است که دربارهٔ برگزاری مراسم مذهبی است.
==
واژهٔ اَوِستا که در خود کتاب نیامده به چمِ ''دانش و شناخت'' است و با واژه «[[ودا]]»، نام کهنترین کتابِ دینی [[هندو|هندوان]] همریشه است. رویهمرفته اوستا را میتوان به چمِ «آگاهینامه» یا «دانشنامه» دانست که آن را ''مرجع نامه'' نیز مینامند.
خط ۴۵:
=== ویرایش پسین ===
طبق «[[دینکرد]]» که یک اثر نیمه مذهبی مربوط به قرن ۹ است، شاه ولخش (گمان میرود که [[ولگاسس چهارم پارت|ولگاسس چهارم]] شاه [[پارت|پارتی]] بوده که در سالهای [[۱۴۷ (میلادی)|۱۴۷]] تا [[۱۹۱ (میلادی)|۱۹۱]] میلادی حکومت میکرده) تلاش کرد که متون مقدس را گرد آوری و تنظیم کند. چیزی از نتایج این کار (در صورت انجام شدن) باقی نماندهاست.
در قرن سوم میلادی شاهنشاه [[سلسله ساسانی|ساسانیان]]، [[اردشیر بابکان|اردشیر اول]] ([[۲۲۶ (میلادی)|۲۲۶]] تا [[۲۴۱ (میلادی)|۲۴۱]] میلادی) به موبد بزرگ خود [[تنسر]] فرمان داد که متون دینی را جمعآوری کند. بنابر [[دینکرد]] نتایج کار تنسر یک مجموعه ۲۱ جلدی به زبان اوستایی (نه به زبان اوستایی گاتایی اصلی) به نام «نسک»
آخرین ویرایش در زمان [[شاپور دوم پارس|شاپوردوم]] ([[۳۰۹]] تا [[۳۷۹]]) انجام شد.
خط ۵۷:
{{لنگر|زند اوستا}}
واژه «زند» یا "Zend" (به معنای «تفسیر» یا «ترجمه») به آخرین متممهای [[متون پهلوی]] به زبان [[پارسی میانه]] و [[پازند]] اطلاق میشود. این تفسیرها که مربوط به اوایل دوره [[سلسله ساسانی|ساسانیان]] هستند، برای استفاده متون مذهبی نوشته نشدند؛ بلکه برای آموزشهای مذهبی به عموم (که به زبان اوستایی تکلم نمیکردند) مورد استفاده قرار گرفتند. در مقابل متون اوستا به عنوان متون مقدس باقیماندند و به زبان اوستایی (که یک زبان [[مقدس]] تلقی میشد) خوانده میشدند.
استفاده از عبارت «زند–اوستا» برای اشاره به اوستا یا
این سرگشتگی در بین متفکران غربی بسیار رایج شد و «زند – اوستا» هنوز هم در مواردی به متون کهن تر اطلاق میشود (هرچند نادرست است).
خط ۶۳:
=== اوستای متاخر ===
اوستای متاخر شامل قسمتی از یسنها، ویسپَرَد، خرده اوستا (نیایش، گاه، سی روزه، آفرینگان)، یشتها، وندیداد، هادّخت نسک، اَوَگَمَدَیچا، وثانسک، آفرین پیغامبر زرتشت و وِشتاسپ (گشتاسب) یشت است و پنج ششم از کتاب دینی زرتشتیان را تشکیل میدهد. در این بخشهای اوستا با دین زرتشتی متاخرتر روبرو هستیم. پس از زرتشت و شاید در همان زمان او، بسیاری از عقاید قدیم ایرانی و هندوایرانی که در نیایشها و آیینها و آیینهای دینی خداهای قدیم منعکس بود، همراه با اسطورهها و افسانههای این خداها یا آئینهای دینی پیش از زرتشت با عقیدههای این پیامبر درآمیخت و از آن متون اوستایی متاخر حاصل شد. ایجاد این تلفیق بر اثر گسترش دین زرتشتی در نواحی مختلف ایران بودهاست. برخی بر آن هستند که پس از زرتشت با گفتههای او آمیخته شد، اصولاً مقبول زرتشت نبودهاست و فقط علاقه و پای بندی به سنت قدیم، روحانیون پیرو او را بر آن داشته تا این فکرها را با عقیدههای او بیامیزد. اما از سوی دیگر، عدم ذکر نام خداهای قدیم هندوایرانی و آئینهای پرستش آنان در گاهان دلیل قطعی برای مخالفت زرتشت با این افکار نیست. زرتشت در گاهان بر آن است که اصول عقاید و نوآوریهای خویش را بیان کند و آنچه در مد نظر داشته، احتمالاً تغییر نظر طرز اندیشه مردم نسبت به عالم الوهیت است، نه خاصه دخالت در آیین پرستش خداها، جز مواردی که پسند او نبودهاست مانند قربانیهای بیدادگرانه و افراطی. در نظر او اَهورَه مَزدا برترین خدا است که در میان شش امشاسپند قرار دارد. خداهایی که زرتشت آنها را طرد کردهاست. دَیوَهها (دیوها) هستند که دستهای از خداهای هندوایرانی بهشمار میروند. پرستش اینها هرگز جایی در آئین زرتشتی پیدا نکرد و «دیوها» به حد قوای اهریمنی و شیاطین نزول کردند. اگر زرتشت با پرستش خداهایی همچون مهر یا با مراسمی همچون فشردن هوم و غیره مخالفت اساسی داشت،
دربارهٔ تاریخ تألیف و تدوین اوستای متاخر نمیتوان به قطعیت اظهار نظر کرد. احتمالاً قدیمیترین بخشهای آن یعنی یشتهای کهن، به صورتی که اکنون در دست است، در قرن نهم یا هشتم پیش از میلاد، حدود یک قرن پس از گاهان، تألیف و تدوین شدهاست.<ref name="ReferenceA">{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=40}}</ref>
خط ۱۰۲:
=== یشت ===
{{اصلی|یشتها}}
[[پرونده:Faravahar.png|بندانگشتی|۲۵۰px|چپ| [[فروهر]]، گمان میرود که توصیف یک «[[فروشی]]» باشد که در «یسنا» «[[یشت]]»
از نظر لغوی، یشت هم ریشه با کلمه یَسن است و معنی تحتاللفظی آن نیز ''پرستش و نیایش'' است. یشتها سرودههایی هستند که عموماً به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند [[مهر (ایزد)|مهر]]، [[ناهید]] و [[تیشتر]] اختصاص دارند. بیست و یک یشت در دست است. به نامهای: ۱-هُرمزد (=اورمَزد) یشت ۲- هفت تن (=امشاسپندان) یشت ۳ اردیبهشت یشت ۴-خرداد یشت ۵- اَردوی سُور (=آبان، ناهید) یشت ۶- خورشید یشت ۷- ماه یشت ۸-تیشتر (=تیر) یشت ۹- درواسپ (گوش) یشت ۱۰- مهر یشت ۱۱- سروش یشت ۱۲- رَشن یسشت ۱۳- فروردین یشت ۱۴- بهرام یشت ۱۵- وَیو (=رام) یشت ۱۶- دین (=چیستا) یشت ۱۷- اَشی (اَرد) یشت ۱۸- اَشتاد یشت ۱۹- خُره (=کیان، زامیاد) یشت ۲۰- هوم یشت ۲۱- وَنَند یشت.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۴۴}}</ref>
خط ۲۷۸:
منظور از جمعآوری اوستا به دستور شاهان در زمانهای گوناگون، ظاهراً گردآوری روایات سینه به سینه بودهاست. در رساله شگفتیهای سیستان آمدهاست که نسکهای اوستا در میان دودمانهای نیکان (=زرتشتیان) پیوسته بر جای ماند… پس از اسکندر، این نسکها نزد زنان بود و یکی از آنها را به نام بَغ نَسک، جوانی سیستانی به خاطر سپرد و بدین گونه دین (=کتاب دینی) به سیستان بازگشت… جز در سیستان، جاهای دیگر آن را در سینه نسپردند. مسعودی نیز به سنت حفظ سینه به سینه اوستا در سیستان اشاره کردهاست. حتی پس از به کتابت درآمدن اوستا نیز موبدان آن را از حفظ میخواندند. در کتاب دینکرد آمدهاست که: «منطقی است که سخن زنده شفاهی را از آنچه مکتوب است، مهمتر بهشمار آوریم.» و در جای دیگر همین کتاب اشاره شدهاست که اثر مکتوب، صورت کامل نیست. در کتابهای پهلوی مکرراً به موبدانی اشاره شدهاست که همه اوستا و ترجمه و تفسیر (=زند) را از حفظ داشتهاند.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۶۸–۶۹}}</ref>
کتاب اوستا تا مدتها اساساً سینه به سینه حفظ میشد. احتمالاً در دوره اشکانی در زمان بلاش اول یا در اوایل ساسانی کوشش شد که آن را به خطی از نوع خطوط مشتق از آرامی متداول در ایران، مانند خط پهلوی بنویسند. در اینگونه خطوط برای مصوتها در خط عامت خاصی وجود ندارد و گاهی از صامتها برای نشان دادن بعضی مصوتها استفاده میشود. مثلاً برای ـُ (کوتاه) و اُو (بلند) در خط علامتی نیست و برای ضبط این دو صدا و خصوصاً اُو (بلند) گاهی از حرف واو استفاده میشود. علاوه بر آن، اینگونه خطوط واحد حروف کافی برای نشان دادن همه صامتهای اوستایی نیستند. نگارش کلمات اوستایی به خط پهلوی، که گاه گاه در کتابهای پهلوی آمدهاست، به خوبی نقص این خط را برای ضبط آواهای کتاب دینی نشان میدهد. از این رو، ضبط کتاب اوستا به خطی از
خط موجود اوستایی دارای ۵۳ حرف است، ولی از مطالعه نسخههای موجود اوستا ۵۸ حرف اوستایی به دست میآید که بعضیها در آنها گونههای خطی یک حرف هستند و این رقم نزدیک به رقم ۶۰ است که مسعودی برای خط اوستا ذکر کردهاست. نام این خط در کتابهای پهلوی دین دبیریه،<ref group="Latin">Dēn dibīrīh</ref> به معنی خط دین است که در کتابهای عربی به صورت دین دفیریه، دین دبیره و دین دویره ضبط شدهاست. دقیقاً معلوم نیست که در چه تاریخی این خط اختراع و اوستا بدان نوشته شدهاست. از فعالیت دو شاه ساسانی در توجه به دین در منابع پهلوی و عربی سخن رفتهاست، یکی شاپور دوم و دیگری انوشیروان است؛ بنابراین، شاید بتوان تاریخی میان قرن چهارم و ششم میلادی را زمان نگارش اوستا به خط کنونی آن دانست. میتوان احتمال داد که این کتاب در قرن چهارم میلادی به کتابت درآمده و در قرن ششم میلادی تدوین نهایی یافته باشد. پس از به کتابت درآمدن اوستا باز هم موبدان آن را از حفظ میکردند و از بر میخواندند و صورت شفاهی را مهمتر از متن مکتوب میدانستند.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۷۰–۷۱}}</ref>
|