سیاوش کسرایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
MammothBot (بحث | مشارکت‌ها)
←‏پیوند به بیرون: افزودن پیوند به ویکی‌گفتاورد با ویرایشگر خودکار فارسی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۶۴:
۹ از دانشکده حقوق [[دانشگاه تهران]] فارغ‌التحصیل می‌شود و برای خدمت سربازی به دانشکده افسری می‌رود.<ref name="ReferenceA">عابدی، کامیار. ۱۳۷۹. ''شبان بزرگ امید: بررسی زندگی و آثار سیاوش کسرائی''. تهران: کتاب نادر.</ref><ref name="ReferenceB">کسرائی، سیاوش. بدون تاریخ، احتمالاً اواسط دهه ۱۳۶۰. شرح زندگی. اسناد خصوصی کسرائی.</ref>
 
در ۱۳۳۱ کسرائی در سازمان همکاری بهداشت، وابسته به [[برنامه اصل چهار]] [[ترومن]]، شروع به کار می‌کند، و در نشریه‌های ''بهداشت همگانی در ناحیه دریای خزر'' و ''زندگی و بهداشت'' نقش دارد. از اواسط دهه ۱۳۳۰ تا اواخر دهه ۱۳۵۰ کسرائی در سازمانهای مربوط به مسکن عمومی (بانک ساختمانی، وزارت آبادانی و مسکن، وزارت مسکن و شهرسازی) تقریباً بی وقفهبی‌وقفه مشغول است. در اوائل تا اواسط دهه ۱۳۵۰ در حالت تعلیق خدمت اداری، کسرائی در بخش تبلیغات گروه صنعتی بهشهر کار می‌کند. در کنار مشاغل دائمی، در مقاطع مختلف، کسرائی به تدریس ادبیات در دانشگاه‌های تهران و [[زاهدان]] می‌پردازد.<ref name="ReferenceA"/><ref name="ReferenceB"/>
 
=== سیر سیاسی ===
خط ۸۴:
سیاوش کسرائی پس از خروج از ایران و در طول اقامت‌اش در افغانستان، در [[رادیو زحمت‌کشان]] که از شهر [[کابل]] پخش می‌شد، مشغول به فعالیت شد. ابوالفضل محققی از همکاران سابق سیاوش کسرائی در رادیو زحمت‌کشان، ادعا می‌کند که در زمان تصدی وی به عنوان «مسئول بخش ادبی رادیو»، هیچ‌گاه شعری از [[احمد شاملو]]، [[مهدی اخوان ثالث]] یا [[فروغ فرخزاد]] خوانده و پخش نشد.<ref name="bbc.co.uk">[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/02/120126_nk_toudeh_party_khatereh_.shtml سیاوش کسرائی و صلیبی که خود بر دوش نهاد]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
سیاوش کسرائی از «نسل چهارم» و از آخرین نسل مهاجران ایرانی به [[اتحاد جماهیر شوروی]] بود. او از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۵ در شوروی زندگی کرد.<ref>[http://www.roozonline.com/persian/honarerooz/honare-rooz-2-item/archive/2013/april/10/article/-aefb42a6ef.html سیاوش کسرایی: یک دور تمام ...]، روز آنلاین</ref> سیاوش کسرایی از زندگی در شوروی رنج می‌کشید و تجربه درونی و رنج روحی خود را در سروده «''دلم هوای آفتاب می‌کند''» وصف کرده استکرده‌است.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/01/120130_l44_tudeh_party_soviet_socialist_immigrant.shtml سرنوشت تلخ ایرانیان مهاجر در شوروی]، ''بی‌بی‌سی فارسی''</ref> وی در سن ۶۹ سالگی پس از عمل جراحی قلب و ابتلاء به [[ذات‌الریه]] در وین، پایتخت اتریش درگذشت و در «بخش هنرمندان»<ref name="dw-world.de"/> گورستان مرکزی شهر [[وین]]، پایتخت اتریش، به خاک سپرده شد.<ref name="چیستا">{{یادکرد ژورنال | تاریخ بازبینی=۱۷ سپتامبر ۲۰۱۵| سال=دی ۱۳۷۹ | شماره=۱۷۴ | صفحه=۲۹۸ | عنوان=سیاوش کسرایی خاموش اما نه فراموش: خاطره سفر اتریش | نام=مهرنوش | نام خانوادگی=ابو (رییسی) | پیوند=http://fakhredinblog.blogspot.nl/2012/02/blog-post.html | ژورنال=چیستا}}</ref>
 
در ۲۰مین سالمرگ سیاوش کسرایی، آرامگاه او در نزدیکی بخش هنرمندان<ref>[http://www.dw.com/fa-ir/ثبت-خانه-ابدی-کسرایی-به-عنوان-مزار-افتخاری-شهر-وین/a-19183903 ثبت خانه ابدی کسرایی به عنوان «مزار افتخاری شهر وین»]، ''دویچه‌وله''</ref> [[گورستان مرکزی وین]] در زمره آرامگاه مشاهیر و نام‌آوران قرار گرفت.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی = http://www.radiofarda.com/content/f4_siavash_kasraei_register_name_eminent_vienna/27688866.html |عنوان = ثبت آرامگاه سیاوش کسرایی در وین در زمره آرامگاه مشاهیر و نام‌آوران | ناشر = وب‌سایت رادیو فردا |تاریخ = ۲ اردیبهشت ۱۳۹۵ |تاریخ بازدید = ۲۶ آوریل ۲۰۱۶}}</ref>
خط ۹۲:
 
=== وصیت ===
سیاوش کسرایی، بر طبق وصیتش [[هوشنگ ابتهاج]] را متولی آثارش کرده استکرده‌است.<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2012/01/120130_l44_tudeh_party_kasraei_bibi.shtml من، «بی‌بی‌کسرائی» ۱۴ سال داشتم]، بی‌بی‌سی فارسی</ref>
 
== فیلم مستند ==
خط ۱۲۹:
* ۱۳۸۲ ب. ''هوای آفتاب: واپسین سروده‌ها''. تهران: کتاب نادر.
 
تمامی این آثار شعر هستند، به استثنای ۱۳۶۴ (داستان برای کودکان)، ۱۳۵۴ (نقد ادبی)، و ۱۳۸۲ الف (نقد ادبی، گفتگو، و داستان). مجموعه کامل اشعار کسرائی در ۱۳۸۴، زیر عنوان از آوا تا هوای آفتاب، در ۷۷۳ صفحه به قطع رقعی، توسط کتاب نادر منتشر شده استشده‌است.
 
=== آرش کمانگیر ===
دومین کتاب کسرائی، ''آرش کمانگیر''، او را به شهرت می‌رساند. این اثر، که دربارهٔ چهره‌ای افسانه‌ای است که با پرتاب جانفرسای یک تیر میهن را از تحقیر و تیره‌بختی نجات می‌دهد، اولین نمونه شعر نوی حماسی به سبک [[نیما یوشیج]] است. آرش کمانگیر از طرف شاعر به [[خسرو روزبه]]، فعال تندروی حزب توده، پس از اعدام وی در اوائل ۱۳۳۷، تقدیم شده استشده‌است. علی‌رغم ضعف فنی از نظر برخی منتقدین، و با وجود اشاره سیاسی مؤلف، ''آرش کمانگیر'' از نادر اشعار معاصری است که به کتابهایکتاب‌های مدرسه راه پیدا کرده استکرده‌است.<ref name="ReferenceA"/>
 
شاهکار او منظومهٔ «''[[آرش کمانگیر (منظومه)|آرش کمانگیر]]''» است. وی از جمله شاگردان [[نیما یوشیج|نیما]] بود که به او وفادار ماند. بنا به تاریخی که در پایان این شعر بلند آمده، این منظومه در روز شنبه، ۲۳ اسفند ماه ۱۳۳۷ سروده شده استشده‌است. در میان اشعار وی شعر آرش کمانگیر که در کتاب درسی دوره دبستان در زمان حکومت [[محمدرضا شاه پهلوی]] تدریس می‌شد؛ از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند. «آرش کمانگیر» در سال ۱۳۵۰ از سوی «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منتشر شد.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده=راوی حکایت باقی| عنوان=Ravi - شبنه ۲۳ اسفند ماه، «آرش کمانگیر» از «سیاوش کسرائی»... | وب‌گاه=Facebook | تاریخ=2015-03-15 | سال=2015 | پیوند=https://www.facebook.com/parand.ravi/posts/1579461095628980 | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2015-03-16}}</ref> بخشی از شعر آرش:
 
{{نقل قول بزرگ}}
خط ۱۴۳:
{{پایان نقل قول بزرگ}}
 
برخوانی ''[[آرش (برخوانی)|آرش]]'' به قلم [[بهرام بیضایی]] تا حدودی همچون واکنشی به این شعر نگاشته شده استشده‌است.
 
=== مهره سرخ ===
''مهره سرخ''، آخرین کتابی که کسرائی در دوران حیاتش به چاپ می‌رساند، از نظری صورت عکس آرش کمانگیر می‌باشد. مانند ''آرش کمانگیر''، ''مهره سرخ'' نمونه‌ای از شعر نوی حماسی است، ادامه معاصر آثار [[فردوسی]] (این بار به دنبال ''[[رستم و سهراب]]'')، و اشاره‌ای سیاسی است؛ ولی در حالی که آرش کمانگیر از ایثار و رهایی می‌گوید، موضوع ''مهره سرخ'' اغفال است و اتلاف. بعد از کناره گیریکناره‌گیری از رهبری حزب توده، و مهاجرت از مسکو به وین، ''مهره سرخ'' ابراز تاسف و پشیمانی کسرائی از مسیر کمونیسم است. چنانچه کسرائی در مقدمه می‌نویسد: "... سخن از خطاهای خطیر نیکخواهانی است که شیفتگی را به جای شناخت در کار می‌گیرند و شتابزده و با دانشی اندک تا مرزهای تباهی می‌رانند؛ و اینک تاوان سنگینی که بایدشان پرداخت. از کی باید نالید؟! پراکندگی میوه آن تلخ دانه‌هایی است که خود بر زمین افشانده‌ایم …"<ref>کسرائی، سیاوش. ۱۳۸۲ ج. مهره سرخ. وین: کارا، ۱۳۷۴. چاپ مجدد، تهران: کتاب نادر.</ref>
 
{{ویکی‌نبشته|سیاوش کسرایی}}