سرمایه اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی با استفاده از AWB
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
{{ویکی‌سازی}}
 
'''سرمایه اجتماعی''' مفهومی در [[جامعه‌شناسی]] است که در تجارت، اقتصاد، [[علوم انسانی]] و بهداشت عمومی جهت اشاره به ارتباطات درون و مابین گروهی از آن استفاده می شودمی‌شود. اگرچه تعاریف مختلفی برای این مفهوم وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی به عنوان نوعی “علاج همه مشکلات” جامعه مدرن تلقی شده استشده‌است <ref name="Portes.98">Portes, A. (1998). "Social Capital: Its origins and applications in modern sociology." Annual Review of Sociology 24: 1-24.</ref>. ایده اصلی این است که “شبکه‌های اجتماعی دارای ارزش هستند. همانطور که پیچ‌گوشتی (سرمایه فیزیکی) یا [[تحصیلات دانشگاهی]] (سرمایه انسانی) هم به صورت فردی و هم در شکل جمعی می‌توانند موجب افزایش [[بهره وری]] شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهره وری افراد و گروهها تأثیر می‌گذارند”<ref name="Putnam.00">Putnam, R. D. (2000). Bowling alone: The collapse and revival of American community. New York, Simon and Schuster.</ref>
== سابقه مطلب ==
مقاله [[Wikipedia:L. J. Hanifan|ال جی هانیفان]] در سال 1916 در مورد حمایتهایحمایت‌های محلی از مدارس روستایی یکی از اولین موارد استفاده از عبارت “سرمایه اجتماعی” در اشاره به همبستگی اجتماعی و [[سرمایه گذاری]] فردی در جامعه است <ref>Hanifan, L. J. (1916). "The rural school community center." Annals of the American Academy of Political and Social Science 67: 130-138.</ref>. در تعریف این مفهوم، هانیفان سرمایه اجتماعی را با اقلام مادی مقایسه می‌نماید:
<blockquote>
منظور من املاک، داراییهای شخصی یا پول نیست. منظور من آن چیزی است که باعث می‌شود این اشیاء محسوس در زندگی روزمره مردم بیشتر به حساب بیایند، یعنی حسن نیت، دوستی، حس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد یا خانواده‌ها که یک واحد اجتماعی را تشکیل می‌دهند...
 
اگر شخصی با همسایه‌اش ارتباط برقرار کند و به تعاقب، آن دو با دیگر همسایگان ارتباط برقرار کنند، در این حالت انباشتی از سرمایه اجتماعی به وجود خواهد آمد که فوراً نیازهای شخصی آنهاآن‌ها را برآورده کرده و حتی می‌تواند باعث بهبود چشمگیر [[کیفیت زندگی]] در کل آن اجتماع گردد. در حالیکه کل اجتماع از همکاری اجزاءش منتفع می‌شود، خود افراد نیز از مزایایی [همچون] مساعدت، همدردی و دوستی با همسایگان بهره‌مند خواهند شد (صص 131-130).
</blockquote>
 
در حالیکه زوایای مختلف این مفهوم در عرصه‌های گوناگون [[علوم اجتماعی]] مورد بحث قرار گرفته است،گرفته‌است، بعضی ریشه‌های کاربرد مدرن آن را در تحقیقات [[Wikipedia:Jane Jacobs|جین جاکوبز]] در سال 1960 می دانند. اگرچه وی به طوربه‌طور مستقیم چنین عبارتی را تعریف نکرده، اما از آن در مقاله ایمقاله‌ای با ارجاع به ارزش شبکه‌ها استفاده کرده استکرده‌است. دانشمند علوم سیاسی، رابرت سلیسبری در مقاله ایمقاله‌ای در سال 1969 با عنوان “نظریه داد و ستد در گروههای ذی‌نفع” در نشریه Midwest Journal of Political Science معنی این عبارت را چنین بسط داده است که سرمایه اجتماعی جزئی حیاتی در تشکیل گروههای سودآور است. [[جامعه شناس]] [[Wikipedia:Pierre Bourdieu|پیر بوردیو]] از این عبارت در سال 1972 در کتاب “طرح نظریه عمل” <ref>Bourdieu, P. (1972). Outline of a theory of practice. Cambridge, Cambridge University Press.</ref> استفاده کرد و چند سال بعد آن را از سرمایه فرهنگی، اقتصادی و نمادین متمایز ساخت. [[جامعه شناسان]] [[Wikipedia:James Samuel Coleman|جیمز کلمن]]، [[Wikipedia:Barry Wellman|بری ولمن]] و اسکات ورتلی در بسط و عمومی سازی این مفهوم تعریف [[Wikipedia:Glenn Loury|گلن لوری]] (1977) را پذیرفته‌اند <ref>Coleman, J. S. (1988). "Social capital in the creation of human-capital." American Journal of Sociology 94: S95-S120.</ref> [چ]. در اواخر دهه 1990، این مفهوم عمومیت یافت و موضوع برنامه تحقیقاتی [[بانک جهانی]] و موضوع اصلی چند کتاب مهم از جمله “بولینگ یک نفره”<ref name="Putnam.00"/> اثر [[Wikipedia:Robert Putnam|رابرت پوتنام]] و “با هم بهتر است” نوشته [[Wikipedia:Lewis Feldstein|لوییس فلداشتاین]] شد.
 
مفهوم زیربنایی سرمایه اجتماعی قدمتی بس درازتر دارد. در علوم سیاسی آمریکا، تحت مبحث جمع‌گرایی، متفکران قبل از قرن نوزدهم در تحلیل رابطه بین زندگی مشارکتی و دموکراسی، مکرراً عبارات مشابهی را جهت تجمیع مفاهیم همبستگی و انسجام اجتماعی استفاده می کردهمی‌کرده اند که الهام گرفته از تلاشهای نویسندگانی همچون [[Wikipedia:James Madison|جیمز مدیسون]] ([[Wikipedia:The Federalist Papers|The Federalist Papers]]) و [[Wikipedia:Alexis de Tocqueville|الکسیس دو توکویل]] (دموکراسی در آمریکا) بوده استبوده‌است. [[Wikipedia:John Dewey|جان دیوی]] احتمالاً اولین کسی است که مستقیماً از عبارت “سرمایه اجتماعی” در “مدرسه و جامعه” (1899) استفاده کرده، اما تعریفی برای آن ارائه نداده است.
 
==ارزیابی سرمایه اجتماعی==
اگرچه شاید بوردیو با نظر کلمن موافق باشد که در تعریف، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است. اما او سعی دارد نشان دهد که چگونه سرمایه اجتماعی را می توانمی‌توان در عمل برای ایجاد یا گسترش بی عدالتی به کار برد که در این مورد بطور مثال وی اشاره دارد که چگونه مردم در راه رسیدن به موقعیتهای مهم به طوربه‌طور مستقیم و غیر مستقیم از روابط اجتماعی استفاده می کنندمی‌کنند. رابرت پوتنام نظر مثبتتری دارد اگرچه در ابتدا وی با احتیاط از این واژه به عنوان یک عبارت خنثی استفاده می کندمی‌کند: “این که نتایج تقسیم شده قابل ستایش هستند البته مسئله دیگری است“ <ref name="Foley.97">Foley, M. W. and B. Edwards (1997). "Escape from politics? Social theory and the social capital debate." American Behavioral Scientist 40(5): 550-561.</ref>. با این وجود، او در بررسی جامعه آمریکا سعی دارد سرمایه اجتماعی را به عنوان تولید کنندهتولیدکننده “مشارکت مدنی” و معیاری کلی برای سلامت اجتماعی معرفی کند <ref name="Alessandrini.02">Alessandrini, M. (2002). "Is Civil Society an Adequate Theory?" Third Sector Review 8(2): 105-119</ref>. به علاوه، وی با تمرکز بر هنجارها و اعتماد به عنوان تولیدکنندگان سرمایه اجتماعی، آن را از منبعی دردست افراد به خاصیتی از فعالیتهایفعالیت‌های گروهی و عاملی در انحصار شبکه‌ها تبدیل می کندمی‌کند.
 
مهیار عارفی ایجاد وفاق را نشانه مستقیم سرمایه اجتماعی می داندمی‌داند <ref>Arefi, M. (2003). "Revisiting the Los Angeles Neighborhood Initiative (LANI) - lessons for planners." Journal of Planning Education and Research 22(4): 384-399.</ref>. در اینجا وفاق به معنی “منافع مشترک” و توافق مابین عاملان و افراد ذی‌نفع در جهت تشویق فعالیت جمعی است. بنابراین فعالیت جمعی نشانه سرمایه اجتماعی است.
 
ادواردز و فولی به عنوان ویراستارهای شماره ویژه ایویژه‌ای از نشریه American Behavioral Scientist در مقاله “سرمایه اجتماعی، [[جامعه مدنی]] و دموکراسی در عصر حاضر”، دو مطلب کلیدی را مطرح می کنندمی‌کنند: اول اینکه سرمایه اجتماعی به طوربه‌طور مساوی در اختیار همه نیست، همانطور که سایر انواع سرمایه نیز به طوربه‌طور یکسان در اختیار مردم نیستند. انزوای جغرافیایی و اجتماعی مانع دستیابی به این منبع می شوندمی‌شوند. دوم اینکه ارزش یک منبع سرمایه اجتماعی به طوربه‌طور قابل توجهی وابسته به موقعیت اجتماعی- اقتصادی منبع نسبت به جامعه است. ورای اینها، پورتس چهار پیامد منفی سرمایه اجتماعی را بر شمرده است: محرومیت بیگانگان، توقعات بیش از حد از افراد گروه، محدودیت [[آزادی فردی]] و هنجارهای محدود نگهدارنده <ref name="Portes.98"/>. در اینجا لازم به ذکر است که بین سرمایه اجتماعی “درون گروهی” و “پیوندی” باید تمایز قائل شد. در حال حاضر هیچ تحقیقی در زمینه نتایج منفی نوع پیوندی هنگامی که در تعادل با مقدم خود یعنی نوع درون گروهی باشد، وجود ندارد.
 
در نهایت، سرمایه اجتماعی در اغلب موارد با موفقیت دموکراسی و مشارکت سیاسی ارتباط داده می شودمی‌شود. در بررسی جامعه آمریکا، رابرت پوتنام در مقاله خود، بولینگ یک نفره، معتقد است سرمایه اجتماعی با کاهش اخیر مشارکت سیاسی در ارتباط است <ref>Putnam, R. D. (1995). "Bowling alone: America's declining social capital." Journal of Democracy 6(1): 65-78.</ref>.
 
== تعاریف، اشکال و معیار سنجش ==
سرمایه اجتماعی بر چند تعریف، تفسیر و کاربرد مختلف استوار است. دیوید هالپرن بیان می دارد که محبوبیت سرمایه اجتماعی برای سیاستگذاران به علت حالت دو گانه این مفهوم می‌باشد که خود ناشی از “روح قوی اقتصادی آن در بیان اهمیت گروهها” است. محبوبیت این مفهوم برای محققان تا حدودی به علت طیف وسیع نتایجی است که سرمایه اجتماعی می‌تواند توجیه کند <ref>Halpern, D. (2005). Social capital. Cambridge, Polity Press.</ref>. تعدد کاربردها منجر به تعدد تعاریف شده استشده‌است. سرمایه اجتماعی به دفعات برای تشریح عملکرد مدیریتی برتر <ref>Moran, P. (2005). "Structural vs. Relational embeddedness: Social capital and managerial performance." Strategic Management Journal 26(12): 1129-1151.</ref>، بهبود بازدهی گروههای دارای اعمال مختلف <ref>Evans, W. R. and C. M. Carson (2005). "A social capital explanation of the relationship between functional diversity and group performance." Team Performance Management 11(7/8): 302-315.</ref> ارزش حاصل از پیمانهای مصلحتی <ref>Koka, B. R. and J. E. Prescott (2002). "Strategic alliances as social capital: A multidimensional view." Strategic Management Journal 23(9): 795-816.</ref> و تقویت روابط زنجیره عرضه به کار گرفته شده استشده‌است <ref>McGrath, R. J. and W. L. Sparks (2005). "The Importance of Building Social Capital." Quality Progress 38(2): 45-49</ref>.
 
تلاشهای آغازین برای تعریف سرمایه اجتماعی بر میزان استفاده از آن به عنوان منبعی در اختیار نفع عمومی یا افراد تأکید داشتند. پوتنام <ref>Putnam, R. D. (1993). Making democracy work. Civic traditions in modern italy. Princeton, NJ, Princeton University Press.</ref> می گوید سرمایه اجتماعی می‌تواند موجب تقویت همکاری و بطور همزمانهم‌زمان گسترش روابط حمایتی دو جانبه در اجتماعات و ملتها گردد و بنابراین می‌تواند ابزاری ارزشمند برای مبارزه با بسیاری از نارساییهای اجتماعی در جوامع مدرن، همچون جرائم، که جزء جدایی ناپذیر آنهاآن‌ها هستند، باشد. برخلاف کسانی که بر منافع عمومی ناشی از شبکه [[روابط اجتماعی]] تأکید دارند، اوزی و دانلپ <ref>Uzzi, B. and S. Dunlap (2005). "How to build your network." Harvard Business Review 83(12): 53-60.</ref> سرمایه اجتماعی را ابزاری برای دستیابی به اطلاعات، تخصص و قدرت بیشتر می دانند. براین اساس، افراد می توانندمی‌توانند به جای استفاده از سرمایه اجتماعی در جهت نفع سازمان، از آن برای پیشرفت شغلی خود استفاده کنند.
 
در کتاب “اشکال سرمایه” <ref>Bourdieu, P. (1986). The Forms of Capital. In Handbook of Theory and Research for the Sociology of Education. J. Richardson (eds). New York, Greenwood Press: 241-258.</ref> [[پیر بوردیو]] بین سه نوع سرمایه تمایز قائل می شودمی‌شود: سرمایه اقتصادی، سرمایه فرهنگی و سرمایه اجتماعی. او سرمایه اجتماعی را چنین تعریف می کندمی‌کند: “مجموعه منابع حقیقی یا بالقوه مرتبط با مالکیت شبکه پایداری از روابط کم و بیش نهادینه شده بر اساس آشنایی و پذیرش متقابل” <ref>Bourdieu, P. (1983). Ökonomisches Kapital, Kulturelles Kapital, Soziales Kapital. In Soziale Ungleichheiten (Soziale Welt, Sonderheft 2). R. Kreckel (eds). Goettingen, Otto Schartz & Co.: 183-198.</ref>. نگاه او به این مفهوم، نگاهی ابزاری است و مبتنی بر سود مالکان سرمایه اجتماعی و “ایجاد هدفمند روابط اجتماعی با قصد خلق این منبع” می‌باشد <ref name="Portes.98"/>.
 
جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را از دیدگاه عملی اینچنین تعریف می کندمی‌کند: “تنوعی از موجودات با دو عنصر مشترک: همه آنهاآن‌ها بخشی از ساختارهای اجتماعی را شامل می شوند،می‌شوند، و بعضی از فعالیتهایفعالیت‌های عاملان را... در آن ساختار تسهیل می کنند”می‌کنند” <ref name="Portes.98"/> - یعنی سرمایه اجتماعی هر آن چیزی است ناشی از شبکه روابط، اعتماد، حس عمل متقابل و هنجارهای اجتماعی که موجب تسهیل فعالیت فردی یا اجتماعی شود. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است که هر نوع عملی را تسهیل می کند،می‌کند، اما اینکه جامعه از آن نفع می برد یا خیر کاملاً وابسته به کاربرد آن در یک موقعیت خاص است <ref name="Foley.97"/>.
 
بر اساس گفته رابرت پوتنام، سرمایه اجتماعی “ به ارزش جمعی همه شبکه‌های اجتماعی و تمایلات ناشی از این شبکه‌ها برای کمک به یکدیگر اشاره دارد” . بر اساس نظر او و پیروانش، سرمایه اجتماعی عنصری کلیدی در بنا و برقراری دموکراسی است. پوتنام می گوید که سرمایه اجتماعی در آمریکا در حال کاهش است. این نتیجه گیرینتیجه‌گیری بر اساس کاهش سطح اعتماد به دولت و کاهش مشارکت مدنی بدست آمده استآمده‌است. همچنین وی معتقد است که تلویزیون و پراکندگی شهری باعث شده اند که جامعه آمریکا جامعه ایجامعه‌ای بس غیر منسجم تر باشد. پوتنام می گوید سرمایه اجتماعی را می توانمی‌توان با بررسی میزان اعتماد و حس عمل متقابل در یک اجتماع یا بین مردم سنجید.
 
تعریف نان لین از سرمایه اجتماعی جنبه فردی بیشتری دارد: “سرمایه گذاری در روابط اجتماعی با نیت بازگشت سود در عرصه داد و ستد”. این تعریف تا حدودی در بر گیرنده نظرات دیگران همچون بوردیو، فلپ و اریکسون است <ref>Lin, N. (2001). Social capital: A theory of social structure and action New York, Cambridge University Press.</ref>.
 
[[Wikipedia:Francis Fukuyama|فرانسیس فوکویاما]] در مقاله “سرمایه اجتماعی و توسعه : دستور کار آینده” اشاره دارد که توافقی بر تعریف سرمایه اجتماعی وجود ندارد، وی این مفهوم را اینگونهاین‌گونه تفسیر می کندمی‌کند: سرمایه اجتماعی “هنجارها یا ارزشهای به اشتراک گذاشته شده استشده‌است که موجب تقویت همکاری اجتماعی بر اساس روابط اجتماعی واقعی می شود”می‌شود”. وی از این تعریف در مقاله خود به وفور استفاده کرده استکرده‌است. وی بیان می دارد که سرمایه اجتماعی پیشنیازی ضروری برای توسعه موفق است، اما برقراری نیرومند قانون و نهادهای زیربنایی سیاسی برای ساختن سرمایه اجتماعی ضروری هستند. وی معتقد است دموکراسی و [[رشد اقتصادی]] نیرومند، نیازمند سرمایه اجتماعی توانمند هستند. باندبازی یکی از مشکلات اساسی اعتماد است زیرا که [[تقویت کنندهتقویت‌کننده]] یک [[نظام اخلاقی]] دوگانه است که در آن فرد مجبور است جانب اعضاء خانواده خود را بگیرد. فوکویاما معتقد است که سرمایه اجتماعی پیوندی (عبارتی که پوتنام در بولینگ یکنفره معرفی کرده استکرده‌است) برای سرمایه اجتماعی نیرومند ضروری است چون که وسعت یافتن سطح اعتماد، دایره روابط را به ورای هر مرز و محدودیتی گسترش خواهد داد و نقش بنیادی در بنای سازمان خواهد داشت. اگرچه وی در مقاله اش به بسیاری از مسائل و مشکلات و راه حلهای احتمالی آنهاآن‌ها اشاره دارد، اما در عین حال اعتراف می کندمی‌کند که هنوز راهی طولانی برای ایجاد سرمایه اجتماعی نیرومند در پیش است.
 
بنیاد سرمایه اجتماعی پیشنهاد می کندمی‌کند که این مفهوم نباید با اشکال ظاهری آن اشتباه گرفته شود. در حالیکه به طوربه‌طور مثال درک ما از سرمایه اجتماعی اغلب شبکه هایی است که شخص در اختیار دارد و ممکن است از جهت برقراری روابط اجتماعی از آنهاآن‌ها استفاده کند، این مفهوم [در واقع] بیشتر به معنی تمایل برای ایجاد، برقراری و توسعه چنین شبکه هایی است که سرمایه اجتماعی واقعی را شامل می شوندمی‌شوند. به طوربه‌طور مشابه، مشارکت مدنی یکی از نمودهای سرمایه اجتماعی اما نه خود آن است. در این تعریف، سرمایه اجتماعی تمایل ذهنی جمعی نزدیک به آراء جمع است.
 
ناهاپیت و گوشال در تحقیقات خود پیرامون نقش سرمایه اجتماعی در ایجاد سرمایه معنوی، پیشنهاد می کنندمی‌کنند که سرمایه اجتماعی در سه بخش باید مورد توجه قرار بگیرد: ساختاری، ارتباطی و شناختی <ref>Nahapiet, J. and S. Ghoshal (1998). "Social Capital, Intellectual Capital, and the Organizational Advantage." Academy of Management Review 23(2): 242-266.</ref>. کارلوس گارسیا تیمون می گوید ابعاد ساختاری سرمایه اجتماعی مرتبط با توانایی فرد در برقراری پیوندهای ضعیف و قوی با دیگران در یک سیستم است. این بعد اساساً مربوط به منافع حاصل از ساختار شبکه هایشبکه‌های فردی و جمعی شخص عامل است. تفاوت بین پیوندهای ضعیف و قوی را گرانووتر تشریح کرده استکرده‌است <ref>Granovetter, M. S. (1973). "Strength of Weak Ties." American Journal of Sociology 78(6): 1360-1380.</ref>. بعد ارتباطی بر خصوصیات رابطه بین افراد تمرکز دارد. این بعد را به بهترین نحو با میزان اعتماد، همکاری و کسب هویت فردی در یک شبکه می توانمی‌توان تشریح کرد. هزلتون و کنان <ref>Hazleton, V. and W. Kennan (2000). "Social Capital: Reconceptualizing the Bottom Line." Corporate Communications: An International Journal 5(2): 81 - 87.</ref> بعد سومی یعنی ارتباطات را هم افزوده اندافزوده‌اند. ارتباطات در ترکیب با سرمایه اجتماعی برای دسترسی به اطلاعات، یافتن مشکلات و راه حل آنهاآن‌ها و مدیریت اختلافات ضروری است. بویسوت <ref>Boisot, M. (1995). Information Space: A Framework for Learning in Organizations, Institutions and Culture. London, Routledge.</ref> و بولند و تنکاسی <ref>Boland, R. J. and R. V. Tenkasi (1995). "Perspective Making and Perspective-Taking in Communities of Knowing." Organization Science 6(4): 350-372.</ref> معتقدند ارتباط معنی دار نیازمند حداقلی از زمینه هایزمینه‌های مشترک ما بین افراد دخیل در تبادل اطلاعات است. [و سرانجام]، بعد شناختی راجع به درک و معانی مشترکی است که افراد و گروهها از یکدیگر دارند.
 
از مفاهیم شبکه محور نیز جهت تشریح سرمایه اجتماعی گروهها (همچون سازمانها و بخشهای تجاری) می توانمی‌توان استفاده کرد <ref>Huber, F. (2009). "Social Capital of Economic Clusters: Towards a Network-Based Conception of Social Resources." Tijdschrift Voor Economische En Sociale Geografie 100(2): 160-170.</ref>.
'''سرمایه نمادین اجتماعی:'''http://www.farhangeilam.ir/ سرمایه نمادین اجتماعی آن دسته از سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود که در میان مردم از احترام و منزلت بالایی برخوردار می باشدمی‌باشد و به عنوان نماد از سوی جامعه محسوب می شود،می‌شود، (مانند عضویت و همکاری و مشارکت و ارتباط با اشخاص و گروه هایی که مردم آن را به عنوان نماد به شمار میبه‌شمار آورندمی‌آورند و برای فرد منزلت و احترام به همراه دارد).
(البته باید به این نکته اشاره نمود که سرمایه نمادین اجتماعی به معنای داشتن سرمایه اجتماعی بیشتر نمی باشد و گاهی خلاف آن نیز صدق می کند،می‌کند، یعنی شاید در برخی مناطق و میان افراد خاصی، زندگی بدون رفت و آمد و ساده به عنوان سرمایه نمادین اجتماعی دارای ارزش و احترام باشد). ولی در کل باید چنین بیان نمود ،که سرمایه نمادین اجتماعی،هر گونه از سرمایه اجتماعی محسوب می‌شود که به عنوان نماد و سمبل و پرستیژ استفاده می‌شود و دارنده آن از جانب مردم مورد احترام قرار می گیردمی‌گیرد<ref>.قاسمی و نامدار(1394).بررسی رابطه سرمایه فرهنگی وسرمایه نمادین فرهنگی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام).</ref>
 
== ریشه هاریشه‌ها ==
=== مشکلات تعریف ===
عبارت “سرمایه” در مقایسه با سایر اشکال سرمایه اقتصادی استفاده می‌شود زیرا گفته می‌شود سرمایه اجتماعی منافعی مشابه سایر اشکال سرمایه دارد (اگرچه مانند آنهاآن‌ها قابل [[اندازه گیریاندازه‌گیری]] نیست). اما این قیاس تا حدودی گمراه کنندهگمراه‌کننده است. بر خلاف اشکال مرسوم سرمایه، سرمایه اجتماعی با مصرف نقصان نمی‌یابد. بر عکس در واقع با بلااستفاده ماندن کاهش می یابد. (“استفاده کن یا از دست بده “). بر این اساس، این مفهوم مشابهتی با عبارت معروف و شناخته شده [[سرمایه انسانی]] در مبحث اقتصاد دارد.
 
به علاوه، سرمایه اجتماعی متمایز از تئوری اقتصادی [[سرمایه داری]] اجتماعی است. این تئوری، بحث تمایز کامل سوسیالیسم و سرمایه داری را به چالش می کشد. در سرمایه داری اجتماعی فرض بر این است که پشتیبانی اجتماعی از فقرا، تولید سرمایه را افزایش می دهدمی‌دهد. با کاهش فقر، مشارکت در بازار سرمایه گسترش می یابد.
 
=== زیرگونه هازیرگونه‌ها ===
رابرت پوتنام، دانشمند [[علوم سیاسی]] در هاروارد، در مطالعه راهگشای خود “بولینگ یک نفره: فروپاشی و احیای جامعه آمریکا” در سال 2000 می نویسد: “توصیه [[Wikipedia:Henry Ward Beecher|هنری وارد بیچر]] در یک قرن پیش یعنی “گردشهای دسته جمعی را زیاد کنید!” حتی امروزه هم چندان بی ربط نیست. ما باید چنین رویه ایرویه‌ای را پیش بگیریم نه صرفاً به خاطر آمریکا - اگرچه آن هم بی نصیب نخواهد ماند - بلکه به خاطر اینکه این کار به نفع خودمان است”<ref name="Putnam.00"/>. منظور پوتنام از این بحث این نیست که ما باید شبکه هایشبکه‌های اجتماعی و تعاملات مدنی را که خود از قبل پایدار بوده اند، گسترش دهیم. وی در مطالعات خود بر پنجاه سال اخیر جامعه آمریکا، متوجه روند نزولی در سرمایه اجتماعی شده استشده‌است که می‌تواند عواقب وخیمی برای آن جامعه داشته باشد.
 
پوتنام از دو جزء اساسی این مفهوم سخن به میان آورده است. سرمایه اجتماعی درون گروهی و سرمایه اجتماعی پیوندی که البته وی راس گیتل و آویس ویدال را بنیانگذار این تعاریف می داندمی‌داند. نوع درون گروهی برای بیان ارزش شبکه هایشبکه‌های اجتماعی همگن و نوع پیوندی برای شبکه هایشبکه‌های ناهمگن استفاده می شودمی‌شود. به عنوان نمونه، باندهای تبهکاری سرمایه اجتماعی درون گروهی ایجاد می کنندمی‌کنند در حالی‌که گروههای کر و باشگاههای بولینگ (که پوتنام عنوان کتابش را از آنهاآن‌ها اقتباس کرده و معتقد است در حال کاهش هستند) نوع پیوندی ایجاد می کنندمی‌کنند. چنین ادعا می‌شود که سرمایه اجتماعی پیوندی می‌تواند منافع متعددی برای جوامع، دولتها، اشخاص و گروهها داشته باشد. پوتنام علاقه خاصی دارد که یادآور شود عضو شدن در یک سازمان، احتمال مرگ افراد در سال بعد از عضویت را به نصف کاهش می دهدمی‌دهد.
 
تمایز این دو نوع به ما قدرت بیشتری در درک اثرات احتمالی منفی سرمایه اجتماعی بر کل جامعه می دهد (اگرچه همواره دارایی ارزشمندی برای افراد و گروهها به حساب می آیدمی‌آید). شبکه هایشبکه‌های افقی شهروندان و گروهها که موجب افزایش بهره وری اجتماع و همبستگی هستند، به عنوان سرمایه اجتماعی مثبت تلقی می شوند،می‌شوند، در حالی‌که باندهای انحصارگرای خودمحور و ساختارهای لابی طبقاتی را که در خلاف منافع جمعی عمل می کنند، میمی‌کنند، توانمی‌توان سرمایه اجتماعی منفی و از معضلات جامعه نامید.
 
بنابر یک بررسی، سرمایه اجتماعی اینترنتی گسترش یافته از طریق شبکه هایشبکه‌های اجتماعی همانند فیسبوک و مای اسپیس ظاهراً از نوع پیوندی است اگرچه سرمایه اجتماعی مجازی عرصه جدیدی از تحقیق به شمار میبه‌شمار آیدمی‌آید<ref>Ellison, N., C. Steinfield, et al. (2007). "The Benefits of Facebook "Friends:" Social Capital and College Students' Use of Online Social Network Sites." Journal of Computer-Mediated Communication 12(3).</ref>.
 
=== روش‌های اندازه‌گیری ===
=== روشهای اندازه گیری ===
توافق گسترده‌ای بر نحوه اندازه گیریاندازه‌گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد و این خود به موضوعی برای بحث تبدیل شده است: چرا باید چیزی را که قابل اندازه گیریاندازه‌گیری نیست سرمایه نامید؟ در حالیکه معمولاً به طوربه‌طور حسی می توانمی‌توان سطح/میزان سرمایه اجتماعی را در یک رابطه خاص (سوا از نوع و مقیاس) دریافت، اندازه گیریاندازه‌گیری کمی نسبتاً پیچیده به نظر می آیدمی‌آید. این مشکل منجر به ایجاد معیارهای مختلف برای عملکردهای مختلف شده استشده‌است. برای اندازه گیریاندازه‌گیری سرمایه اجتماعی سیاسی، متداول است که جمع کل عضویت اعضاء یک جامعه در گروهها را به حساب آورند. گروههای با تعداد اعضاء بیشتر (مثل احزاب سیاسی) سهم بیشتری در میزان سرمایه اجتماعی نسبت به گروههای کوچکتر دارند، اگرچه گروههای کوچکتر (همچون اجتماعات) هم در کل نقش قابل توجهی را می توانندمی‌توانند ایفا کنند. در عین حال که در نگاه اول به نظر می آیدمی‌آید تعداد افراد جامعه سقف این میزان باشد، تعدد عضویت مردم در گروههای مختلف می‌تواند این محدودیت را بر طرف کند. در مطالعه ایمطالعه‌ای که به نام پروژه Yankee City معروف شد، مشاهده شد که اجتماعی از 17000 نفر، در 22000 گروه عضو بودند <ref>Warner, W. L., J. O. Low, et al. (1963). Yankee City. New Haven, CT, Yale University Press.</ref>.
 
سطح همبستگی در گروه نیز بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد. اگرچه هیچ روش کمی برای اندازه گیریاندازه‌گیری سطح همبستگی وجود ندارد، در عوض مجموعه ایمجموعه‌ای از مدلهایمدل‌های [[شبکه هایشبکه‌های اجتماعی]] وجود دارد که طی دهها سال محققین جهت کاربردی کردن سرمایه اجتماعی از آنهاآن‌ها استفاده کرده اندکرده‌اند. یکی از روشهایروش‌های برتر، روش اندازه گیریاندازه‌گیری قیود رونالد برت است که بر نقش [[استحکام پیوند]] و همبستگی گروه استوار است. یکی دیگر از مدلهایمدل‌های شبکه محور، مدل سرایت پذیری شبکه می باشدمی‌باشد.
 
ارتباط گروه با جامعه نیز از طریقی دیگر بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد. پیوندهای نیرومند درونی در بعضی موارد سرمایه اجتماعی ظاهری گروه را از دید عموم کاهش می دهد، از جمله در مواردی که گروه درگیر در بزهکاری، بی اعتمادی، تعصب، خشونت یا نفرت نسبت به دیگران باشد. [[کوکلاکس کلان]] و [[مافیا]] نمونه هایی از این نوع سازمانها هستند.
 
سرمایه اجتماعی نه تنها رابطه افراد و اجتماع، بلکه رابطه آنهاآن‌ها و حیوانات همدمشان را نیز می سنجد. پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” ادعا می کندمی‌کند که افزایش معاشرت با حیوانات دست آموز، پیوندهای اجتماعی را تقویت می کندمی‌کند. مراوده با دوستانی که حیوانات دست آموز دارند در پارک سگها در محله یا زمانی که «بهترین دوستتان» را به گردش می برید، می‌تواند شبکه ایشبکه‌ای از روابط پیوندی حول عامل مشترک داشتن جانور دست آموز ایجاد کند. در فصل «سرمایه اجتماعی در پارک سگها»، پوتنام از سگی به نام فیدو و صاحبش جین به عنوان مثالی از رابطه پیوندی بین جین و سگش سخن می گوید. تفاوت در نوع گونه جین و فیدو علت ایجاد نوع پیوندی سرمایه اجتماعی در مقابل نوع درون گروهی است و وجود چنین رابطه ویژه ایویژه‌ای با جانور دست آموز نشان دهنده توانایی سرمایه اجتماعی در بهبود زندگی هر دو گونه انسان و جانور دست آموز است.
 
جامعه شناسان کارل ال بنکستون و مین ژو می گویند یکی از دلایل دشواری اندازه گیریاندازه‌گیری سرمایه اجتماعی این است که این پدیده نه در سطح فردی ظهور می کندمی‌کند و نه در سطح جمعی، بلکه در مابین این سطوح و هنگامی که فرد در گروه مشارکت دارد مشاهده می شودمی‌شود. آنهاآن‌ها می گویند بیان سرمایه اجتماعی به عنوان استعاره ایاستعاره‌ای از سرمایه ممکن است گمراه کنندهگمراه‌کننده باشد زیرا بر خلاف [[سرمایه مالی]] که در دست افراد است، منافع انواع سازمانهای اجتماعی نه در دست عاملان، بلکه ناشی از مشارکت آنهاآن‌ها در گروههایی است که برای منفعت خاصی سازماندهی شده‌اند <ref>Bankston, C. L. and M. Zhou (2002). "Social Capital as Process: The Meanings and Problems of a Theoretical Metaphor." Sociological Inquiry 72(2): 285-317.</ref>.
 
== سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی ==
شماری از نویسندگان <ref name="Alessandrini.02"/><ref>Cox, E. (1995). A Truly Civil Society: The Boyer Lectures. Sydney, ABC Books.</ref><ref>Schmidt In Alessandrini (2002).</ref><ref>Walzer, M. (1992). Civil Society and American Democracy, Rotbuch Verlag.</ref> جامعه مدنی را به صورت مجموعه انجمنها و سازمانهای داوطلبانه خارج از محدوده بازار و دولت تعریف می کنندمی‌کنند. این تعریف قرابت زیادی با تعریف بخش سوم دارد که عبارت است از “سازمانهای خصوصی که توسط گروههایی از مردم شکل گرفته و مدیریت می شوندمی‌شوند که به شکل داوطلبانه و بدون سود شخصی عمل کرده و هدفشان خیر رساندن به خودشان یا دیگران است”. بر طبق نظر نویسندگانی همچون والزر، الساندرینی، نیوتن، استال، و راچن، فولی و ادواردز و والترز، افراد از طریق جامعه مدنی یا به عبارت دقیقتر بخش سوم می توانند شبکهمی‌توانند هایشبکه‌های ارتباطی ایجاد کنند و آنهاآن‌ها را پایدار نگهدارند. همچنین، اینگونهاین‌گونه انجمنهای داوطلبانه هستند که با توسل به ساختاری غیررسمی و انعطاف‌پذیر، مردم را به هم ارتباط می دهند، اعتماد و عمل متقابل را گسترش می دهند و جامعه را با دیگر دوستی بدون اجبار استحکام می بخشند. “چنین گستره ایگستره‌ای از فعالیتها، خدمات و انجمنهای ناشی از ... جامعه مدنی” <ref name="Alessandrini.02"/> منابعی از سرمایه اجتماعی هستند.
 
اگر جامعه مدنی را مترادف با بخش سوم بدانیم، در آن صورت دیگر سؤال این نیست که سرمایه اجتماعی تا چه حد در ایجاد جامعه مدنی سهیم است؟ بلکه سؤال این است که جامعه مدنی تا چه حد در تولید سرمایه اجتماعی دخیل است؟ علاوه بر مؤلفین یادشده که در مورد نقش جامعه مدنی به عنوان منبع تولید سرمایه اجتماعی بحث کرده اند، لیونز نیز در کتاب خود “بخش سوم” <ref>Lyons, M. (2001). Third Sector: The Contribution of Nonprofit and Cooperative Enterprise in Australia. St Leonards, Allen & Unwin.</ref> می گوید سرمایه اجتماعی به هیچ عنوان عامل فعالسازی یا محرک رشد بخش سوم به حساب نمی‌آید. به علاوه، اونیکس <ref>Onyx, J. (2000). "Power, Social Capital and Accountability." Third Sector Review 6(1,2): 59-70.</ref> توضیح می دهد که چگونه سرمایه اجتماعی به اجتماعی از قبل فعال وابسته است.
 
با این وجود، تعریف صحیحتر جامعه مدنی چیزی متفاوت اما نه کاملاً متمایز از بخش سوم است . لیونز دیدگاهی نسبتاً مارکسیستی در این مورد دارد و می گوید جامعه مدنی “جایی است برای روابط آزاد، جایی که مردم می توانندمی‌توانند با یکدیگر ملاقات کرده و گروههایی را برای دنبال کردن علاقه‌مندیهایشان، بیان ارزشهایشان و همچنین کمک به دیگران تشکیل دهند.” این فضا “محیطی است پرشور، مملو از مباحثاتی پیرامون مسائل بسیار مهم شهروندان”. [اما] این تعریف ما را بیشتر به یاد ساختار شهر آتن می اندازد تا بخش سوم. همچنین، این تعریف به طوربه‌طور ضمنی بر “اجزاء روشنفکری تعریف جامعه مدنی” از جمله شرافت، احترام، حسن رفتار و محبت به همنوع دلالت دارد.
 
این ایده که خلق سرمایه اجتماعی (خلق شبکه ها) جامعه مدنی را تقویت خواهد کرد، زیربنای سیاست اجتماعی کنونی در استرالیا در جهت پیوند دادن شکافهای اجتماعی است که روز به روز عمیقتر می شوندمی‌شوند. هدف از این برنامه تجدید پیوند با کسانی است که در اثر سیستم اقتصادی به حاشیه [[رانده شده]] و از مزایای آن محروم مانده اند تا دوباره به اجتماع بازگردند. اما بنابر گفته اونیکس، در عین حال که در صورت ظاهر هدف برقراری پیوند بوده، در عمل نتیجه انحصار و محرومیت بیشتر بوده استبوده‌است.
 
فولی و ادواردز <ref name="Foley.97"/> معتقد هستند” نظامهای سیاسی... نقشی بسیار تأثیر گذار در شکل دهی خصوصیات جامعه مدنی و چگونگی کاربرد سرمایه اجتماعی (در هر سطح و میزانی که باشد) دارند”. الساندرینی با این مطلب موافق است و می گوید “در استرالیا بالأخص، نئولیبرالیسم که به شکل خردگرایی اقتصادی درآمده از دید بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان، به علت نوع کاربردهای سرمایه اجتماعی در کل به عنوان خطری برای جامعه تلقی شده است” <ref name="Alessandrini.02"/>.
 
افزایش علاقه به سرمایه اجتماعی به عنوان درمان مشکلات اجتماعی کنونی، مستقیماً بر این فرض استوار است که چنین مشکلاتی ریشه در تضعیف جامعه مدنی دارند. با این وجود، در این دیدگاه نظر بسیاری از کارشناسان که معتقد هستند سرمایه اجتماعی منجر به انحصار به جای تقویت جامعه مدنی می شود،می‌شود، نادید گرفته شده استشده‌است . در توسعه بین الملل، بن فاین و جان هریس قویا مخالف پذیرش سرمایه اجتماعی به غلط به عنوان چنان درمانی برای بی عدالتی ناشی از توسعه اقتصادی نئولیبرال هستند (در این تفسیر، نقش سرمایه اجتماعی تقویت جامعه مدنی و سازمانهای غیر دولتی به عنوان عوامل توسعه در نظر گرفته شده است) <ref>Fine, B. (2000). Social Capital Versus Social Theory: Political Economy and Social Science at the Turn of the Millennium. London, Routledge.</ref><ref>Harriss, J. (2001). Depoliticizing Development: The World Bank and Social Capital. London, Leftword/Anthem/Stylus.</ref>
این متناقض با نقش مؤسسات دولتی در تقویت سرمایه اجتماعی است.
 
به نظر می آیدمی‌آید فزونی سرمایه اجتماعی کم و بیش شرط لازم [[لیبرال دموکراسی]] مدرن باشد. سطح پایین سرمایه اجتماعی منجر به نظامهای سیاسی غیر منعطف و غیر مسؤول و همچنین سطح بالایی از فساد در [[نظام سیاسی]] و به طوربه‌طور کلی در منطقه می شودمی‌شود. مؤسسات عمومی رسمی برای فعالیت درست به سرمایه اجتماعی نیاز دارند، و در عین حال که فزونی سرمایه اجتماعی می‌تواند منجر به تغییرات شدید و مقررات سختگیرانه شود، زیادی آن از کمبودش بهتر است.
 
کتلین دولی و برایان سیلور در مقاله خود با عنوان “سرمایه اجتماعی، قومیت و حمایت از دموکراسی در کشورهای بعد از کمونیسم” بنا بر یافته هاییافته‌های خود بیان داشته اند که در چنین کشورهایی میزان سرمایه اجتماعی معادل میزان دموکراسی نیست، اگرچه سرمایه اجتماعی بیشتر، منتهی به حمایت بیشتر از دموکراسی می‌شود <ref>Dowley, K. M. and B. D. Silver (2002). "Social Capital, Ethnicity and Support for Democracy in the Post-Communist States." Europe-Asia Studies 54(4): 505-527.</ref>.
 
گروهی از روشنفکران در [[کشورهای در حال توسعه]] متذکر شده اند که سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در کنار هم نقش مهمی در اشکال جدید امپریالیسم دارند. در این اشکال که مبتنی بر اعطا کنندگان و [[سازمانهای غیر دولتی]] هستند، فقرا مقصر وضعیتشان معرفی می شوندمی‌شوند <ref>Moore, D., Ed. (2007). The World Bank: Development, Poverty, Hegemony. Scottsville, University of KwaZulu-Natal Press.</ref>.
 
سرمایه اجتماعی ارتباط مفهومی نزدیکی با [[Wikipedia:Guanxi|گوانشی]] در [[جامعه شناسی]] چینی دارد .
 
یکی از تلاشهای جالب توجه برای اندازه گیریاندازه‌گیری سرمایه اجتماعی توسط Corporate Alliance در بخش [[انگلیسی زبان]] بازار [[ایالات متحده آمریکا]] و Xentrum به مدد اتاق بازرگانی [[آمریکای لاتین]] در یوتا بر جمعیت [[اسپانیایی زبان]] هر کشور انجام شده و شامل کمیت، کیفیت، و استحکام سرمایه اجتماعی فردی است.
 
به کمک نرم‌افزارها و شبکه هایشبکه‌های ارتباطی اینترنتی همچون LinkedIn، انتظار می رودمی‌رود چنین سازمانهایی خدماتی را برای ثبت آمار روابط و جلسات به اعضاء خود ارائه دهند و با استفاده از دینامیک گروهها، پناهگاههای اجرایی، رویدادهایی شبکه ایشبکه‌ای و همچنین آموزش روشهایروش‌های دسترسی به حلقه افراد پرنفوذ، آنهاآن‌ها را در استحکام روابطشان یاری رسانند.
 
== سرمایه اجتماعی و مشارکت زنان در سیاست ==
عوامل زیادی در جذب آراء به صندوقهای رأی تأثیر می گذارند، از جمله آموزش، اشتغال، مهارتهای مدنی و زمان. از مطالعه این عوامل اغلب چنین بر آورد می‌شود که زنان به اندازه مردان در رأی گیریرأی‌گیری شرکت نمی‌کنند. اما اختلاف بین مردان و زنان در این زمینه در حال کاهش است و حتی در بعضی موارد زنان بر سر صندوق رأی از مردان پیشی می گیرندمی‌گیرند. از مطالعات جدید <ref name="Harell.09">Harell, A. (2009). "Equal Participation but Separate Paths?: Women's Social Capital and Turnout." Journal of Women Politics & Policy 30(1): 1-22.</ref> چنین بدست آمده استآمده‌است که سرمایه اجتماعی می‌تواند توجیه کنندهتوجیه‌کننده این تحول باشد.
 
سرمایه اجتماعی گنجینه ایگنجینه‌ای از منابع و [[شبکه ها]] را برای تسهیل مشارکت سیاسی فراهم می کندمی‌کند. زمانی که سرمایه اجتماعی به آسانی در دسترس باشد، بدون توجه به نوع اجتماع، می توانمی‌توان صفهای مشارکت سیاسی (یعنی آموزش، اشتغال، مهارتهای مدنی و غیره) را بر هم زد.
 
زنان روشهایروش‌های منحصربه‌فردی برای سازماندهی دارند. این تفاوتها در مقابل مردان، سرمایه اجتماعی را برای مخاطبان زن تا حد بیشتری جذاب و تأثیر گذار کرده و در نتیجه نقش زنان را در مشارکت سیاسی پررنگ تر می کندمی‌کند. به عنوان مثال تعدای از این مشخصه هامشخصه‌ها عبارتند از:
 
- شبکه هایشبکه‌های رسمی و غیر رسمیغیررسمی زنان که به امور مراقبتی توجه دارند، اغلب غیر سیاسی به شماربه‌شمار می آیند <ref name="Eliasoph.98">Eliasoph, N. (1998). Avoiding Politics : How Americans Produce Apathy in Everyday Life. Cambridge, Cambridge University Press.</ref>.
 
- احتمال مشارکت زنان در امور سیاسی و جنبشهای اجتماعی محلی نسبت به محافل سنتی بحث راجع به امور سیاسی ملی بیشتر است <ref>Vickers, J. (1997). Reinventing Political Science: A Feminist Approach. Halifax, Fernwood.</ref>.
خط ۱۱۱:
- احتمال اینکه زنان خود را در ساختارهای بدون [[رده بندی]] سازماندهی کرده و وفاق ایجاد نمایند بیشتر است <ref name="Eliasoph.98"/>.
 
طبیعت اغلب غیر رسمیغیررسمی سرمایه اجتماعی زنان به آنهاآن‌ها اجازه می دهد تا بدون تطبیق با استانداردهای مردانه، محیط‌های غیر سیاسی را سیاسی کنند و بنابراین چنین فعالیت‌هایی را مخفی نگه دارند. تشخیص این تفاوتها در مبحث مشارکت سیاسی دشوار است و این ممکن است توجیه کند که چرا تا چندی پیش سرمایه اجتماعی ابزاری برای مشارکت سیاسی زنان به حساب نمی آمد <ref name="Harell.09"/>.
 
== سرمایه اجتماعی و سلامتی ==
تحقیقات رو به رشد پیرامون سلامتی نشان می دهد که وجود سرمایه اجتماعی در شبکه هایشبکه‌های اجتماعی و اجتماعات، حافظ سلامتی است. افرادی که در شبکه یا اجتماعی غنی از حمایت، اعتماد عمومی، اطلاعات و هنجارها زندگی می کنندمی‌کنند منابعی در اختیار دارند که بر سلامت آنهاآن‌ها اثر مثبت می گذارد <ref>Lin, N. (2001). Building a Network Theory of Social Capital. In Social Capital : Theory and Research. N. Lin, R. S. Burt and K. S. Cook (eds). New York, Aldine de Gruyter: 3-29.</ref>. به طوربه‌طور مثال، یک بیمار سرطانی می‌تواند بدین طریق اطلاعات، پول یا حمایت روانی را که برای درمان و بهبود نیاز دارد بدست آورد.
 
سرمایه اجتماعی مشوق اعتماد عمومی و عضویت [در گروهها] نیز هست. این عوامل می توانندمی‌توانند افراد را از رفتارهایی همچون کشیدن سیگار و میگساری که برای سلامتی مضر هستند بر حذر دارند <ref>Bolin, K., B. Lindgren, et al. (2003). "Investments in Social Capital - Implications of Social Interactions for the Production of Health." Social Science & Medicine 56(12): 2379-2390.</ref>.
 
از طرف دیگر سرمایه اجتماعی می‌تواند مضر سلامتی هم باشد. اگرچه مطالعات معدودی در زمینه ارزیابی سرمایه اجتماعی در اجتماعات تبهکاران انجام شده است، اما از همین اطلاعات محدود چنین برداشت می‌شود که سرمایه اجتماعی اثر منفی در اجتماعات درهم شکسته دارد. همنشین هایهمنشین‌های منحرف به کمک تعاریف مطلوبشان و فرصتهایی برای یادگیری که هنجارهای شبکه فراهم می کنند،می‌کنند، مشوق رفتارهای انحرافی هستند <ref>Sutherland, E. H. and D. R. Cressey (1978). Criminology. Philadelphia, Lippincott.</ref>. اگرچه در همان اجتماع، اصلاح هنجارها (یعنی جایگزینی همنشینان منحرف با نمونه هاینمونه‌های مثبت) می‌تواند مثمر ثمر باشد.
 
== سرمایه اجتماعی و اینترنت ==
همانند مشاهده اخبار و آگاه شدن از آخرین وقایع، استفاده از اینترنت می‌تواند بر سرمایه اجتماعی هم اثر مثبت داشته باشد <ref>Shah, D. V., N. Kwak, et al. (2001). ""Connecting" And "Disconnecting" With Civic Life: Patterns of Internet Use and the Production of Social Capital." Political Communication 18(2): 141-162.</ref>. رشد سریع سایتهای شبکه هایشبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک و [[مای اسپیس]] نشان دهنده این است که کاربران در حال ایجاد شبکه ایشبکه‌ای مجازی از هر دو نوع سرمایه اجتماعی درون گروهی و پیوندی هستند. بر خلاف روابط رو در رو، به کمک اینترنت، افراد می توانندمی‌توانند به صورت هدفمند با وضع پارامترهایی ویژه به صورت آنی به یکدیگر متصل شوند. این بدین معنی است که افراد به صورت انتخابی بر اساس منافع و پیشینه هایپیشینه‌های کاملاً معین می توانندمی‌توانند با هم ارتباط برقرار کنند.
 
فیسبوک در حال حاضر محبوبترین [[شبکه اجتماعی]] اینترنتی است و مزایای فراوانی برای کاربرانش دارد، از جمله اینکه همچون یک تسهیل کنندهتسهیل‌کننده اجتماعی به افرادی که در ایجاد و برقراری پیوندهای قوی یا ضعیف با دیگران دچار مشکل هستند، خدمت می کندمی‌کند <ref>Ellison, N., R. Heino, et al. (2006). "Managing Impressions Online: Self-Presentation Processes in the Online Dating Environment." Journal of Computer-Mediated Communication 11(2).</ref>.
 
اگرچه بحث در این مورد همچنان ادامه دارد، شواهد به خوبی نشان می دهند که ارتباط مثبتی بین سرمایه اجتماعی و اینترنت وجود دارد. منتقدان اجتماعات مجازی معتقدند اینترنت پیوندهای قوی ما را با «پیوندهای ضعیف» آنلاین <ref name="Cumming.02">Cummings, J. N., B. Butler, et al. (2002). "The Quality of Online Social Relationships." Communications of the Acm 45(7): 103-108.</ref> یا ارتباطات پوشالی با خود تکنولوژی جایگزین کرده استکرده‌است <ref>Nie, N. H. (2001). "Sociability, Interpersonal Relations, and the Internet - Reconciling Conflicting Findings." American Behavioral Scientist 45(3): 420-435.</ref>. برخی دیگر از این واهمه دارند که اینترنت جهانی از علاقه افراطی برای مشابهت ایجاد کند که در آن توانایی ارتباط با اجتماع تا حد محدود کردن مراودات با افراد مشابه از نظر ایدئولوژی، نژاد یا جنسیت نزول کند <ref>Fernback, J. (1997). The Individual within the Collective. In Virtual Culture : Identity and Communication in Cybersociety S. Jones (eds). Thousand Oaks, CA, Sage.</ref>. پاره ایپاره‌ای از تحقیقات نشان می دهد که مرواداتی که با کمک تکنولوژی شکل می گیرندمی‌گیرند رابطه منفی با سرمایه اجتماعی دارند زیرا که زمان صرف شده برای روابط اجتماعی فیزیکی و رو در رو را به خود اختصاص می دهند <ref name="Cumming.02"/>. با این وجود، در تحقیقات به عمل آمده توافق بر این است که هرچه مردم بیشتر آنلاین هستند، روابط فردی بیشتری داشته و بنابراین نقش مثبت در تقویت سرمایه اجتماعی دارند <ref>Boase, J. and B. Wellman. (2005). Personal Relationships: On and Off the Internet. In Handbook of Personal Relationships. A. L. Vangelisti and D. Perlman. (eds). Cambridge, Cambridge University Press.</ref>.
 
== سرمایه اجتماعی و آموزش ==
کلمن و هافر اطلاعات کمی از 28000 [[دانش آموز]] در مجموع 1015 دبیرستان دولتی، کاتولیک و خصوصی در آمریکا در طول دوره هفت ساله بین 1980 و 1987 جمع آوریجمع‌آوری کرده‌اند <ref>Coleman, J. S. and T. Hoffer (1987). High School and Beyond.</ref>. از این تحقیق طولی چنین نتیجهنتیجه‌گیری گیری شده استشده‌است که سرمایه اجتماعی در خانواده دانش آموزان و اجتماعاتشان منجر به کاهش تعداد موارد ترک تحصیل در مدارس کاتولیک نسبت به نرخ بالای آن در مدارس دولتی شده استشده‌است.
 
تیچمن و همکاران <ref>Teachman, J. D., K. Paasch, et al. (1996). "Social Capital and Dropping out of School Early." Journal of Marriage and the Family 58(3): 773-783.</ref> شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پیشنهاد شده بود، بسط داده اندداده‌اند. آنهاآن‌ها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف [[خانواده های]] تک والد مورد نقد قرار داده اندداده‌اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آنهاآن‌ها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده هایخانواده‌های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده اندآورده‌اند. به علاوه آنهاآن‌ها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه گیریاندازه‌گیری سطح روابط والد - فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آنهاآن‌ها در مورد مسائل مربوط به مدرسه بحث می کنند،می‌کنند، انجام داده اندداده‌اند.
 
مورگان و سورنسن <ref name="Morgan.99">Morgan, S. L. and A. B. Sorensen (1999). "Parental Networks, Social Closure, and Mathematics Learning: A Test of Coleman's Social Capital Explanation of School Effects." American Sociological Review 64(5): 661-681.</ref> مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر مدارس کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند <ref>Chen (2002)</ref>. با توجه به عملکرد دانش آموزان در مدارس کاتولیک به عنوان مدارس هنجارگرا و مدارس دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آنهاآن‌ها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده اندکرده‌اند. آنهاآن‌ها مشاهده کرده اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می‌تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در مدارس هنجارگرا شود، در عین حال می‌تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیتهایموفقیت‌های استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته استداشته‌است. این مدارس نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از [[شبکه گسترده]] ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می کنندمی‌کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به مدارس کاتولیک هنجارگرا پیاده می شودمی‌شود. به طوربه‌طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود <ref name="Morgan.99"/>.
 
سمپسون و همکاران در مقاله خود با عنوان “فراتر از سرمایه اجتماعی، دینامیک فضایی بازدهی جمعی برای کودکان” <ref name=autogenerated1>Sampson, R. J., J. D. Morenoff, et al. (1999). "Beyond Social Capital: Spatial Dynamics of Collective Efficacy for Children." American Sociological Review 64(5): 633-660.</ref> بر ابعاد هنجارگرا یا هدف گرای سرمایه اجتماعی تأکید دارند. آنهاآن‌ها مدعی هستند که “منابع و شبکه هاشبکه‌ها (به طوربه‌طور مثال، انجمنهای داوطلبانه، پیوندهای دوستانه، چگالی سازمانی) به تنهایی خنثی هستند. آنهاآن‌ها ممکن است برای کسب اثرات مورد نظر مفید باشند یا نباشند” <ref name=autogenerated1/>.
 
مرجوریبنک و کواک <ref>Marjoribanks, K. and Y. Kwok (1998). "Family Capital and Hong Kong Adolescents Academic Achievement." Psychological Reports 83(1): 99-105.</ref> به کمک سرمایه اجتماعی به عنوان ابزار اصلی تحقیق، مطالعاتی را در مدارس راهنمایی [[هنگ کنگ]] روی 387 دانش آموز 14 ساله با هدف بررسی اختلاف بین موفقیت تحصیلی دختران و پسران انجام داده اندداده‌اند. در این تحقیق اثبات شده استشده‌است که سرمایه اجتماعی تأثیراتی متفاوت بر دو جنس مختلف دارد. هی هانگ هیس تانگ در پایان‌نامه خود با عنوان “دانش آموزان تازه وارد در هنگ کنگ: تطبیق و موفقیت تحصیلی ” می گوید فرایند تطبیق به معنی فعالسازی و انباشت سرمایه هایسرمایه‌های (فرهنگی و اجتماعی) است. نتایج تحقیق نشان می دهند که شبکه هایشبکه‌های حمایتی عامل متمایزمتمایزکننده کننده راههایراه‌های مختلف تطبیق هستند. شبکه هایشبکه‌های حمایتی، به عنوان شکلی از سرمایه اجتماعی، شرط لازم برای فعالسازی سرمایه فرهنگی دانش آموزان تازه وارد هستند. میزان سرمایه انباشته شده نیز بستگی به میزان پیشرفت در فرایند تطبیق دارد <ref>Tang, H.-h. (2003). New Arrival Students in Hong Kong : Adaptation and School Performance. Hong Kong, University of Hong Kong.</ref>.
 
مین ژو و کارل ال بنکستون <ref>Zhou, M. and C. Bankston (1998). Growing up American: The Adaptation of Vietnamese Children to American Society. New York, : Russell Sage Foundation Press.</ref> در بررسی جمع ویتنامی هایویتنامی‌های مقیم نیواورلئان دریافتند که حفظ ارزشهای سنتی، مهاجران را در برقراری پیوند و حفظ اتحاد در اجتماع قومی یاری می رساند. اتحاد قومی به خصوص زمانی مهم است که مهاجران به تازگی به جامعه میزبان وارد شده اندشده‌اند. ژو در مقاله خود “سرمایه اجتماعی در محله چینی ها” آثار روابط محسوس اجتماعی را بر فرایند تطبیق چینی - آمریکایی هایآمریکایی‌های جوان در اجتماع، در خانواده مهاجران و ما بین نسل جوان مورد بررسی قرار داده است <ref>Zhou (2000).</ref>. [[محله چینی ها]] به عنوان مبنای سرمایه اجتماعی، اسکان کودکان مهاجر را در جهات مطلوب تسهیل می کندمی‌کند. حمایت قومی محرک موفقیت تحصیلی است. علاوه بر این، حفظ [[زبان مادری]] نیز نوعی سرمایه اجتماعی ایجاد می کندکهمی‌کندکه نقش مثبتی در موفقیت تحصیلی دارد. استانتون-سالازار و دورن بوش <ref>Stanton-Salazar, R. and S. M. Dornbusch (1995). "Social Capital and the Reproduction of Inequality: Information Networks among Mexican-Origin High School Students." Sociology of Education 68: 116-135.</ref> دریافته اند که دانش آموزان دو زبانه شانس بیشتری برای کسب حمایتهایحمایت‌های نهادی مورد نیاز برای بهبود وضعیت تحصیل و زندگی دارند.
 
پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده استشده‌است “رشد کودک به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است” <ref name="Putnam.00"/>. بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است <ref name="Putnam.00"/>. وجه مشترک این ایالات در این است که در آنهاآن‌ها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به طوربه‌طور کلی بی تفاوتیبی‌تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کرده‌اند <ref name="Putnam.00"/>. با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک رابطه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و مدرسه و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده استشده‌است که ما نباید “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آنهاآن‌ها - یعنی در رده اول و مهمتر از همه اعضاء خانواده- و سپس سایر افراد اجتماع را کم اهمیت بدانیم” <ref name="Putnam.00"/>.
 
== سرمایه اجتماعی و امنیت ==
 
سرمایه اجتماعی به صورت نیروی محرکه و پتانسیل تعامل بین پلیس و شهروندان عمل می نماید . سرمایه اجتماعی را می توانمی‌توان به دو دسته پیشینی و پسینی تقسیم نمود که سرمایه اجتماعی پیشینی به امنیت مضیق می انجامد و سرمایه اجتماعی پسینی موجب تحقق امنیت موسع است. سرمایه اجتماعی پیشینی حکایت از منافع، فرصت هافرصت‌ها و امکاناتی دارد که گروه بدون تلاش، مبتنی بر کارکردهای اعضای پیشین از آن بهره مند شده استشده‌است. سرمایه اجتماعی پسینی نیازمند تلاش و کوشش اعضای گروه برای برقراری تعاملات بهینه جهت دریافت اطلاعات و امکانات لازم است. در واقع، سرمایه اجتماعی پیشینی، ارث و میراث گروهی است که به اعضای جدید می رسد، ولی سرمایه اجتماعی پسینی از قبال اَعمال و مناسبات افراد حاضر فراهم می شودمی‌شود<ref>نویدنیا، منیژه، پلیس؛ امنیت و سرمایه اجتماعی، تهران: فصلنامه مطالعات راهبری، سال دوازدهم، شماره دو، تابستان1388.</ref>
 
== اثرات احتمالی منفی سرمایه اجتماعی ==
بعضی معتقدند سرمایه اجتماعی لزوماً نتایج مثبت به دنبال ندارد. به عنوان مثالی از این پیچیدگیپیچیدگی‌ها ها می توانمی‌توان به فعالیت باندهای خشن و تبهکار که توسط روابط درون گروهی (سرمایه اجتماعی درون گروهی) تقویت شده اند، اشاره کرد. این مثال اهمیت تمایز بین سرمایه اجتماعی پیوندی و درون گروهی را (که آسانتر حاصل می شودمی‌شود) آشکارتر می سازد. در موارد وجود نتایج منفی، میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی در مقایسه با نوع پیوندی به مراتب بیشتر است.
 
بدون سرمایه اجتماعی پیوندی، گروههای باندی ممکن است به انزوا و محرومیت از مابقی جامعه کشانده شوند. اما نکته مهمتر این است که ارتباط پیوندی آنهاآن‌ها با دیگر گروهها، رابطه ایرابطه‌ای که نشان دهنده افزایش سرمایه اجتماعی است، ممکن است قطع شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی شرط لازم توسعه نوع قدرتمندتر یعنی سرمایه اجتماعی پیوندی است <ref>Larsen, L., S. L. Harlan, et al. (2004). "Bonding and Bridging - Understanding the Relationship between Social Capital and Civic Action." Journal of Planning Education and Research 24(1): 64-77.</ref>. انواع درون گروهی و پیوندی در صورتی که با هم در تعادل باشند می توانندمی‌توانند سودمند باشند، در غیر این صورت ممکن است بر ضد هم عمل کنند. در حالیکه سرمایه اجتماعی می بالد و گروههای همگن توانمندتری به وجود می آیند، احتمال ایجاد سرمایه اجتماعی پیوندی کمتر می شودمی‌شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی می‌تواند از عقاید یک گروه نیز در گذر زمان محافظت کند و باعث جذب افراد حول یک آرمان افراطی گردد. تقویت روابط تنگ نظرانه می‌تواند به مسائل عدیده ایعدیده‌ای همچون به حاشیه رانده شدن قومیتها و انزوا بینجامد. در موارد حاد، [[پاکسازی قومی]] هم ممکن است اتفاق بیفتد اگر رابطه بین دو گروه فوق العاده منفی باشد. در موارد خفیفتر، نتیجه انزوای بعضی اجتماعات در نقاطی مثل حومه شهرها در اثر وجود سرمایه اجتماعی درون گروهی و دور ماندن از مراکز تولید نوع پیوندی خواهد بود.
 
سرمایه اجتماعی از دیدگاه سازمانی پوتنام نیز ممکن است عواقب منفی داشته باشد اگر نهادهای سیاسی و دموکراسی در کشور به میزان کافی استحکام نداشته و بنابراین گروههای صاحب سرمایه اجتماعی بر آنهاآن‌ها غلبه کنند. در “جامعه مدنی و سقوط جمهوری وایمار” <ref>Berman, S. (1997). "Civil Society and the Collapse of the Weimar Republic." World Politics 49(3).</ref> چنین آمده استآمده‌است که “مشکل اصلی آلمان در دوران ویلهمی و وایمر نه ضعف جامعه مدنی بلکه ضعف زیربنای سیاسی بود”. زیرا که نهادهای سیاسی آنقدر ضعیف بودند که مردم به راههایراه‌های دیگر متوسل شدند. “آلمانها خود را به کلوپها، انجمنهای داوطلبانه، و سازمانهای حرفه ایحرفه‌ای مشغول کردند تا از سرخوردگی ناشی از شکستهای دولت مرکزی و [[احزاب سیاسی]] خلاص شوند. در نتیجه ستونهای [[جمهوری وایمار]] را سست کرده و راه رسیدن هیتلر به قدرت را هموار کردند”. در این مقاله، نویسنده مدعی است که هیتلر از آن جهت به سرعت به قدرت رسید که توانست گروههای جامعه را برای رسیدن به یک هدف مشترک به حرکت در آورد. اگرچه در آن زمان جامعه آلمان یک جامعه “متحد” به حساب می آمد، گروههای مردم متفرق بوده و اعضاء آنهاآن‌ها از مهارتهایی که در گروه کسب کرده بودند، برای پیشبرد جامعه استفاده نمی‌کردند. مردم در جمهوری وایمر به شدت درونگرا شده بودند. هیتلر توانست با توسل به هدف اعتلای آلمان به صدر قدرتهای سیاسی جهان، بر این خصوصیت مردم سرمایه گذاری کرده و گروههای منفصل را با هم متحد کند. نظم قدیمی [[جهان در جنگ]] جهانی اول نابود شده بود و هیتلر معتقد بود که آلمان هم محق است و هم اراده آن را دارد تا به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شود.
 
مطالعات بعدی پوتنام نشان دادند که مهاجرت و تنوع نژادی مانع رشد سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی مرتبط با آن می شوندمی‌شوند <ref>Putnam, R. D. (2007). "E Pluribus Unum: Diversity and Community in the Twenty-First Century the 2006 Johan Skytte Prize Lecture." Scandinavian Political Studies 30(2): 137-174.</ref>. در این مطالعات نشان داده شده استشده‌است که در مناطق ناهمگون آمریکا، پاره ایپاره‌ای از افراد سهمی در هیچ یک از انواع سرمایه اجتماعی درون گروهی و پیوندی ندارند. در جوامعی که مهاجرت به آنهاآن‌ها زیاد است (همچون ایالات متحده) یا ناهمگونی قومی بالاست (همچون اروپای شرقی) شهروندان در هر دو نوع سرمایه اجتماعی کمبود دارند و در کل سطح اعتماد در خارج از اجتماعات همگون بسیار پایین است. عدم تجانس باعث شده استشده‌است که مردم حتی از نزدیکترین گروهها و روابطشان دوری کنند و به جمعی از افراد شدیداً منفرد تبدیل شوند، نقطه مقابل اجتماع همبسته ایهمبسته‌ای که قبلاً در آن بودند. این نتایج بر خلاف باورهای قبلی هستند که می گفتند تماس با تنوع [اجتماعی] سرمایه اجتماعی را چه از طریق پیوند زدن شکافهای اجتماعی مابین اقوام و چه از طریق تحکیم پیوندهای درون گروهی تقویت می کندمی‌کند.
 
== جستارهای وابسته ==