تاریخ گیلان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) جز ←جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباهیاب]]: افتصادی⟸اقتصادی، استرآیاد⟸استرآباد، جکومت⟸حکومت، جندماه⟸چند ماه، حکومتداری⟸حکومتداری، دیکر... |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۶۰:
گفته میشود که کادوسیها توسط شاه افسانهای آشوری، نینوس مطیع گشتند. آشکار است که آنها قادر بودند که استقلالشان را در دوران حکومت مادها، نگه دارند؛ و حتی گفته میشود که آنها، مادها را تحت پادشاهی آرتائوس را شکست دهند؛ زمانی که پاسونداس نامی، که یک پارسی و برادرزن آرتائوس بود، او را مجبور ساخت تا با آنها وارد جنگ شود، گرچه خود قبل از جنگ گریخت. کادوسیها هرگز مطیع مادها نشدند، و تنها در زمان [[کوروش بزرگ]] بود که گفته شد که آنها داوطلبانه، تابعیت او را پذیرفتند. بنابر گزارش گزنفون، کوروش هنگام مرگ، پسرش بردیا (تناخارس) را ساتراپ ماد، ارمنستان و کادوسی کرد.<ref name="EIr cadussii" />
[[اردشیر دوم (هخامنشی)|اردشیر دوم]] کارزاری بیفایده را علیه مردم جنگجوی جنوب این دریا از جمله کادوسیان ترتیب داد، کارزاری که از پدرش به ارث برده بود و به پسرش سپرد تا یک قرن بعد
|پیوند=http://books.google.com/books?id=kMLKgzj5afMC&lpg=PP1&ots=F_07gziSz3&dq=cambridge%20history%20of%20iran%20achaemenids&pg=PA255#v=onepage&q&f=false |جلد=۲ |ناشر=Cambridge University Press |سال=۱۹۸۵| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJgbZDa5 | تاریخ بایگانی = ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲}}</ref>
[[اقرار علیف|اقرار علی اف]]، کادوسیان را در زمرهٔ ساتراپ یازدهم میداند که بیست هزار سرباز سبک اسلحه و چهار هزار سواره نظام داشتند. به نوشتهٔ استرابون آنها در پرتاب نیزه مهارت خاصی داشتند.<ref name="اق">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=علی اف |نام=اقرار |کتاب=تاریخ آتورپاتکان | ناشر=بلخ |سال=1378 |شابک=964-6337-19-8}}</ref>
خط ۱۰۳:
=== ظهور کیاییان ===
پس از ۱۳۶۷–۶۸ [[امیر کیای ملاطی|علی کیا بن امیرکیای ملطی]]، یک رهبر علوی کنترل شرق گیلان را با پشتیبانی سادات [[مرعشیان|مرعشی]] حاکم در [[مازندران]] به دست گرفت. او و جانشینانش خود را در لاهیجان مستقر ساختند و بر همه شرق گیلان تا اوایل عصر [[صفویان|صفوی]] حکم راندند. [[آل کیا]] در بین حکومتهای محلی گیلان پس از ورود اسلام طولانیترین حکومت را دارد.<ref name="شیعه شناسی">{{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی=کناررودی|نام=قربانعلی |پیوند نویسنده=|عنوان=علل تداوم حکومت سادات آل کیا در گیلان|ژورنال=فصلنامه علمی پژوهشی
== دوره صفویه ==
خط ۱۲۲:
=== حکمرانی خان احمد خان ===
[[پرونده:Chahar Padeshah.jpg|بندانگشتی|200px|[[مسجد چهار پادشاهان]] در لاهیجان بقعه چهار تن از شاهان کیایی بیه پیش است.]]
پس از مرگ کارکیا حسن در ۹۴۴، [[کیا خور کیای طالقانی]] وکیل سابق او شاه تهماسب را متقاعد کرد برادرش [[بهرام میرزا]] را در راس ارتشی بزرگ به حکومت گیلان بفرستد. بهرام میرزا در دیلمان استقرار یافت و چند ماه بعد کیا خور کیا را، که بسیار مورد احترام مردم گیلان بود زندانی کرد. مردم شوریدند و شاهزاده را شکست دادند و او به قزوین فرار کرد. در ۹۴۵ خان احمد خان فرمانروای خردسال بیه پیش، فرمانی سلطنتی دریافت کرد که بیه پس را هم به قلمروش ضمیمه میکرد، نتیجتاً او را تنها فرمانروای گیلان میکرد. قساوتهای سپاه بیه پیش و وضع بحرانی پیش آمده در پی اشغالگری آنان منجر به دعوت مردم بیه پس از [[امیره شاهرخ]]، فامیل دور مظفرسلطان مقیم در خلخال برای به دستگیری حکومت بیه پس شد. او در شوال ۹۵۰ وارد گیلان شد و به نام شاه تهماسب سکه ضرب کرد. او که قبلاً هفت سال حکومت کرده بود به دلیل شکایتهای خان احمد خان به دربار فرستاده شده بود. امیره شاهرخ که با توطئههای خان احمد خان که میخواست باز حکومت بیه پس را بر عهده بگیرد مواجه بود و یارای برآوری نیازهای مالی قزلباشان را نداشت بهطور سری گیلان را ترک کرد؛ ولی توسط قشون تعقیبکنندهاش دستگیر و در [[تبریز]] به همراه همه وکلایش اعدام شد. سپس در بیه پس آشوب کامل حکمفرما شد و کودکان دزدیده میشدند و به بردگی فروخته میشدند. نهایتاً شاه تهماسب حکومت بیه پس را به سلطان محمود از پسران مقیم خلخال مظفرسلطان گرفت و کارکیا سلطان به عنوان وکیلش سپرد. آنها در ۹۶۵ به رشت رسیدند ولی اندکی بعد کارکیا احمد به امید تضمین کردن حکومت بیه پس برای خود به دربار شکایت برد که سلطان محمود مناسب حکومت نیست. شاه تهماسب هر دو را به دادگاه فرستاد؛ محمود به تبعید به [[شیراز]] فرستاده شد که به تحریک خان احمد خان توسط [[محمد بن غیاث الدین منصور شیرازی]] که به عنوان مربیش گماشته شده بود مسموم شد. حالا دیگر خان احمدخان فرمانروای بزرگ بیه پس علاوه بر بیه پیش بود. شاه تهماسب برای کاهش قدرت او که نشانههایی از نافرمانی نشان داده بود و برای بیست سال به دربار نرفته بود حکومت را به [[جمشید خان]] پسر مظفرسلطان و نوه خودش داد. همزمان به خان احمد خان فرمان داده شد که [[گسکر]] را به ارباب سابقش [[امیره ساسان]] که خان احمد خان آنجا را از چنگش درآورده بود واگذار کند. خان احمد خان بیه پس را واگذار کرد ولی با ادعای این که [[کوچصفهان]] همواره جزء بیه پیش بوده از واگذاری آن امتناع کرد (کوچصفهان در ۸۸۲ در دوره حکومت [[سلطان محمد بیهپس|سلطان محمد]] بیه پس به آن ملحق شد و در ۹۰۷ باز بدان پیوست) شاه برای سرکوب شورش او یکی از معتمدینش [[یولقلی بیک |یولقلی بیک ذوالقدر]] را به مأموریت صلح به گیلان فرستاد. در ذوالحجه ۹۷۴ امیره ساسان در یک حمله غافلگیرکننده در نزدیکی [[سیاه رودبار]] توسط [[شاه منصور لاهیجی]] فرمانده نظامی لاهیجان و حاکم کوچصفهان تار و مار شد. یولقلی بیک ذوالقدر نماینده شاه، که در رشت بود با عدهای از وکلایش کشته شد و سرش برای خان احمد خان که پیروزمندانه وارد رشت شد فرستاده شد. شاه تهماسب که هنوز به امید راه حلی صلح آمیز بود نامهای تهدیدآمیز برای خان احمدخان فرستاد و در آن جرایم او و اقدامات آشوبگرانهاش را برشمرد ولی به او در صورت رفتن به دربار قول بخشش داد. خان احمد خان در پاسخ از نرفتن به دربار به مدت ۲۰ سال عذر خواست ولی اجابت نکرد. او دلیل غیبتش را خواستههای گزاف امرای قزلباش و دبیران دیوان دانست. سپس شاه که از قبل از نقش منفی او در مسموم کردن سلطان محمود و این که چندین فرستاده سلطنتی برای دستگیری غیاث الدین منصور که در پناه خان احمد بود دست خالی از پیش او برگشته بودند، عصبانی بود به امرایش دستور داد به گیلان بروند و او را دستگیر کنند. خان احمد سپاهش را منظم کرد و برای نبرد آماده شد ولی سپاهش تحت هدایت [[کیا رستم]] حاکم نظامی رشت شکست خورد و او متواری شد. ارتش صفوی قساوتهای بسیاری در گیلان مرتکب شد، یکسره اموال را غارت و تخریب کرد و مردم را در جستجوی خان احمد کشت. او نهایتاً دستگیر و در [[دژ قهقهه|قلعه قهقهه]] آذربایجان زندانی شد. او در آنجا با شاهزاده اسماعیل، [[شاه اسماعیل دوم]] بعدی دوست شد، که در نتیجه آن شاه تهماسب هراسان از شورش در قلعه، خان احمد خان را به [[قلعه استخر]] در فارس فرستاد که در آنجا ده سال ماند. پس از برکناری خان احمد خان، بیه پس در دوره جمشید خان که وارد فومن شد و با دختر شاه تهماسب بعداً ازدواج کرد از یک دوره صلح برخوردار شد. [[الله قلی بیگ سلطان |الله قلی بیگ سلطان استاجلو]] که خان احمد را دستگیر کرده بود به عنوان للهٔ شاهزاده [[محمود میرزا]] با حکومت لاهیجان پاداش گرفت و بقیه بیه پیش بین دیگر امرای قزلباش تقسیم شد. حکمرانی سختگیرانه امرا که نیازهای زیاد آنان انگار به پایان نمیرسید نهایتاً منجر به خیزش مردمی در ۹۷۹ در لاهیجان شد. مردم قلعه لاهیجان را در نبود الله قلی سلطان مورد حمله قرار داده همه از جمله زنان و کودکان را کشتند و همچنین امیره ساسان حاکم گسکر را شکست دادند. قیام با کشته شدن رهبرش که یک دوباج بود، در نبرد با سپاه اعزامی از سوی شاه تهماسب پایان یافت. در ۹۸۵ که شاه جدید [[سلطان محمد خدابنده]] به پیشنهاد ملکهاش که خویش نزدیک خان احمد و قدرت اصلی بود او را از استخر آزاد کرد و قلمروی سابقش در بیه پیش را بدو داد. فرمان قبلی آزادی خان احمد خان را [[شاه اسماعیل دوم]] شاه قبل از خدابنده صادر کرده بود ولی مشخصاً مورد اجرا قرار نگرفته بود. بازگشت خان احمد خان، که هدف تنها حاکم گیلان شدن را از کف نداده بود آغازی بر دوره جدیدی از نزاعهای بیرحمانه به مدت چهارده سال بود و حاکم [[شیروان (قفقاز)|شیروان]] را هم درگیر کرد. گیلان از قحطی شدید رنج میبرد. خان احمد اندک مدتی پس از رسیدن به گیلان به بیه پس حمله کرد. قوای جمشید خان همه سربازان خان احمد را تارومار کردند و از سر آنها مناره ساختند. این موجب اتمام تلاشهای مکرر او برای فتح یا اقلاً کنترل بیه پس نشد. در همین زمان جمشید خان برکنار و دو ماه بعد در توطئهای به طراحی سردارانش کشته شد. [[میرزا کامران]] کهدم رهبر کودتا که تلاش میکرد حکومت بیه پس را برای خود تضمین کند خزانه جمشیدخان را به عنوان هدیه به همراه نامهای که جمشیدخان را متهم به پناه دادن به امیال شورشگرایانه میکرد به دربار فرستاد. او به مسئولین دربار رشوه هم داد و تقاضای فرمان سلطنتی برای انتصاب به حکومت بیه پس را کرد. سلطان محمد خدابندهٔ بی خاصیت که مشکلات بزرگتری در قلمروی خودش داشت او را به عنوان حاکم موقت بیه پس گمارد و به خان احمد که در صدد
=== فتح گیلان توسط شاه عباس ===
شاه بعدی [[شاه عباس یکم|عباس یکم]] که مصمم به تشکیل یک دولت مرکزی قوی برای همه ایران بود منتظر فرصت مناسب برای مقهور کردن خان احمد مستقل اندیش بود که با خواهر شاه ازدواج کرده بود. وقتی خان احمد از تسلیم کردن امرای خائن قزلباش که در گیلان به او پناه آورده بودند سرباز زد و در عوض ۱۵۰ تومان پول نقد فرستاد که خشم شاه عباس را برانگیخت فرصت مناسب فراهم آمد. مشغولیت قبلی شاه عباس با [[عثمانی]] و [[ازبکان]] در آن زمان موقتاً او را از برکنار کردن خان احمد بازداشت. عثمانیها که آذربایجان و بخش بزرگی از ساحل غربی دریای خزر را در کنترل داشتند، ناوگان بزرگی در آنجا سازمان داده بودند که بهشان امکان برقراری یک خط ارتباطی مستقیم با خان احمد و حاکم ازبک بخارا را که به اشغال خراسان تشویقش میکردند، میداد. خان احمد هنگام رد پیشنهاد شاه عباس برای یک اتحاد جدید مبتنی بر ازدواج نمیتوانسته بیخبر از حضور عثمانی در آن نزدیکی بوده باشد. پس از این که سلطان عثمانی که با جنگی با [[هابسبورگ]]ها مواجه بود پیمان صلحی با شاه عباس منعقد کرد (خان احمد از شاه بابت این پیمان در نامهای که به او فرستاد انتقاد کرد) این وضعیت پایدار نماند ولی آذربایجان همچنان در دست عثمانیان بود و ازبکان به خراسان یورش میبردند. در ۹۹۹ شاه عباس پیشنهاد جدیدی برای اتحاد مبتنی بر ازدواج با خواستگاری از دختر جوان او برای پسرش [[شاه صفی|صفی میرزا]] ارائه کرد که خان احمد ردش کرد. در سال بعد، وقتی شاه عباس فهمید خان احمد وزیرش را برای سازماندهی یک حمله مشترک همزمان علیه خود به دربار عثمانی فرستاده تصمیم گرفت کار بنده سابقش را یک بار و برای همیشه یکسره کند. خان احمد نومیدانه، از [[تزار]] [[روسیه]] تقاضای حفاظت کرد، ولی پاسخ تزار نتوانست به موقع برسد و [[فرهاد خان قهرمانلو]] فرمانده سپاه آذربایجان دستور یافت گیلان را فتح کند. فرهاد خان از راه گسکر و آستارا وارد گیلان شد و به پشتیبانی قوای گسکر و بیه پس در ۵ شوال ۱۰۰۰/ ۱۵ ژوئیه ۱۵۹۲ قوای خان احمد را تار و مار کرد. سپاه صفوی در نمایش عادی بی رحمیش زیاده روی کرد. بنا به روایت شاهد عینی [[اروج بیگ بیات]] حدود ۱۰۰۰۰ نفر که نصف آنها زنان و کودکان بودند در یک شهر قتلعام شدند و همسر حاکم شهر زنده زنده سوزانده شد. شاه عباس سعی کرد با اعطای عفو و حکومت بیه پیش به خان احمد، او را در ایران نگه دارد ولی او که آشکارا رفتار شاه عباس را با امیران خائن که به او روی آورده بودند به یاد میآورد با محمد امین به [[شیروان (قفقاز)|شیروان]] و از آنجا به امید استفاده از دربار عثمانی برای
=== قیامهای مردم گیلان ===
خط ۱۵۴:
=== فرمانروایان گیلان ===
در بیشتر قرن هیجدهم گیلان بهطور مستقل یا شبه مستقل توسط فرمانروایانی از بازماندگان اسحاقیه و خصوصاً امیره دوباج فومن و بیه پس با کمک حکام شهرها و بخشها که آنها هم از خاندانهای محلی بودند اداره میشد. در این دوره تعدادی فرماندار کل هم توسط نادرشاه، [[کریم خان]] و [[آغا محمد خان]] برای گیلان منصوب شدند ولی دوره آنها عمدتاً کوتاه بود. طی دوره نادرشاه، فرمانروایان گیلان خراج اختصاص یافته به ولایت را به فرمانداران کل یا خزانه مرکزی میفرستادند. به هرحال
یک حرکت مهم در این دوره تلاش نادرشاه برای تشکیل [[نیروی دریایی]] ایرانی در دریای خزر بود. او [[جان التون]] بازرگان انگلیسی منصوب نادر موفق شد کشتی با ظرفیت ۲۰ توپ بسازد که گزارش شده بهتر از کشتیهای روسی در خزر بود.<ref name="EIr18">{{یادکرد دانشنامه |نام خانوادگی=Rezazadeh Langaroudi|نام= Reza|پیوند نویسنده=رضا رضازاده لنگرودی|مقاله={{unicode|GĪLĀN vi. History in the 18th century}} |نشانی=http://www.iranicaonline.org/articles/gilan-vi|دانشنامه=[[دانشنامه ایرانیکا|Encyclopædia Iranica]] |ویرایش=|ویراستاران= |ناشر=|سال=۲۰۱۲ |زبان=en| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJgnmriH | تاریخ بایگانی = 31 December 2012}}</ref>
خط ۲۱۱:
[[پرونده:Doostdar Ehsanullah1.jpg|بندانگشتی|200px|راست|[[احسان الله خان دوستدار]]]]
نیروهای رادیکال با پوپولیسم انجمن همراهی میکردند. اشغال ایران و تمایلات ضد امپریالیستی انقلابیون آنها را متحد نگاه میداشت. در این سال یک کمیته اجرایی روسی در رشت تشکیل شد و هیئتی از آن در فومن با میرزا کوچک ملاقات کرد و او را ستود و گفت که لایق فرمانداری کل گیلان است. آنها موافقت کردند خروج روسها به منظور پیشگیری از اشغال گیلان توسط بریتانیا و تثبیت نهضت به تأخیر بیفتد.<ref name="EIjangali" /> در آغاز ۱۹۱۸، آنان ارتشی انقلابی شامل ۳ تا ۸ هزار نفر داشتند. کوچک خان که کمال گرا بود در حرکت به سوی تهران شک داشت و با وجود فشار جناح چپ و مأموران ترک در تهران قدمی برنداشت. اصرار
در این زمان شکاف در نهضت عمیق شد. در اوایل فوریه ۱۹۱۹ پس از تلاشهای حاج احمد برای تسلیم شدن، جناح چپ کمیتهای به نام کمیته بلشویک را ایجاد کرد. اعضای شناختهشدهتر کمیته شامل دکتر حشمت، [[اسکندر خان]]، [[میرزا اسماعیل جنگلی]]، [[میرزا محمد]] و [[احسان الله خان دوستدار]] بود. کوچک خان عضو کمیته نشد و در عوض پیشنهاد ایجاد کمیته سوسیالیست تحت تأثیر [[ضد تشکیلی]]، جناح چپ [[حزب دمکرات ایران|حزب دمکرات]] را داد. او که وفاداری خود را به اعضای ضد تشکیلی ابراز کرده بود، نشان داد که یک بار و برای همیشه با اسلامش خداحافظی کردهاست. او از گذشته مذهبیش عذر خواست ولی به خاطر اتحاد اسلام عذرخواهی نکرد. او به عنوان رهبری مردمی مجموعه کاملی از عناصر سیاسی و طبقات ناراضی را پشت خود بسیج کرده بود. جنبهای [[پوپولیسم]] او مدارای محتاطانه با تعصبات مذهبی و شبه ناسیونالیستی توده مردم تا پایان جمهوری شورایی بود که او در ژوئن ۱۹۲۰ تأسیس کرد. او موفق شد انقلاب را از آنتی امپریالیسم به جمهوریخواهی سوسیالیستی تغییر مسیر دهد. با وجود تغییر ترکیب سازمان سیاسی جنگلی جبهه ضد امپریالیستی مستحکم نشد. کوچک خان به ایده احیای [[انجمن ولایتی|انجمنهای ولایتی]] زمان مشروطه رسید. او برگزاری انتخابات را تأیید کرد گرچه محبوبیتش در کمترین مقدار خود در همه زمانها بود. تهران سریعاً به حاکم دستور جلوگیری داد. بریتانیاییها به آنان در این زمان اولتیماتوم دادند که موفق از آب درآمد و آنها که تسلیم نشدند هم توان جنگیدن نداشتند. چپها و راستها به نزاع با هم پرداختند و ارتش پارتیزانی به حاشیه رفت.<ref name="EIjangali" />
خط ۲۴۲:
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی = میرمیران| نام =مجتبی | پیوند نویسنده = | عنوان = مروری بر جغرافیای تاریخی گیلان- قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم- | ژورنال = مجلّهٔ جغرافیا و توسعهٔ ناحیهای |صفحات= | شماره = ۶ | مکان = | ناشر =دانشگاه فردوسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی | تاریخ = بهار و تابستان ۱۳۸۵ |http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/79713850610.pdf| پینوشت =}}
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی=عادل|نام=پرویز |پیوند نویسنده=|عنوان=سیاست آل کیا در قبال آق قوینلوها (درآمدی بر تشکیل حکومت صفوی) |ژورنال=رشد آموزش تاریخ |صفحات=|شماره= ۲۹|مکان=تهران |ناشر=انتشارات مدرسه |تاریخ= زمستان ۱۳۸۶ |پیوند=http://www.noormags.ir/View/fa/articlepage/198686|پینوشت=| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJgkyxk9 | تاریخ بایگانی = ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲}}
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی=کناررودی|نام=قربانعلی |پیوند نویسنده=|عنوان=علل تداوم حکومت سادات آل کیا در گیلان|ژورنال=فصلنامه علمی پژوهشی
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی=ثواقب|نام=جهانبخش|پیوند نویسنده=|عنوان=زمینهها و علل شکلگیری قیام غریب شاه گیلانی |ژورنال=نشریه زبان و ادبیات دانشکده ادبیات و علوم انسانی |صفحات=۷۱ تا ۹۸|شماره=۱۸ و ۱۹ |مکان=|ناشر=دانشگاه اصفهان |تاریخ=پاییز و زمستان ۱۳۷۸ |پیوند=http://www.ensani.ir/storage/Files/20110209102746- %20(162).pdf|پینوشت=| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJglWrUZ | تاریخ بایگانی = ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲}}
* {{یادکرد ژورنال |نام خانوادگی=آفاری|نام=ژانت|پیوند نویسنده=ژانت آفاری|عنوان=سوسیال دموکراسی و انقلاب مشروطیت |ژورنال=ایران نامه |صفحات=|شماره=۴۳|مکان=|ناشر= |تاریخ=تابستان ۱۳۷۲|پیوند=http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/363736|پینوشت=| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJguR8lP | تاریخ بایگانی = ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲}}
خط ۲۴۹:
{{پایان چپچین}}
===
* {{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=سنگسری|نام=چراغعلی اعظمی |پیوند نویسنده=چراغعلی اعظمی سنگسری|عنوان=گاوبارگان پادوسبانی|سال=۱۳۵۴ |ناشر=شرکت افست |نشانی=http://www.tabarestan.info/gmg/gmg26g/gavbargan.pdf|شابک=|ref=harv| پیوند بایگانی = http://www.webcitation.org/6DJh0YZzk | تاریخ بایگانی = ۳۱ دسامبر ۲۰۱۲}}
* {{یادکرد|فصل=|کتاب=جنبش حقوق زنان در ایران (طغیان، افول و سرکوب از ۱۲۸۰ تا انقلاب ۱۳۵۷)|نویسنده =[[الیز ساناساریان|ساناساریان، الیز]] |ترجمه=[[نوشین احمدی خراسانی]]|ناشر =نشر اختران |چاپ=اول |شهر=تهران |صفحه=ص۷۴|سال=۱۳۸۴ |شابک=ISBN 964-7514-78-6}}
|