نقد ادبی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) ←top: تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۷:
[[دیون]] در مبحث ۵۳ خود میگوید [[ارسطو]] را باید نقطه آغاز نقد ادبی دانست.<ref>{{Harvsp|Pellegrin|2014|p=2824}}</ref> و بر این اساس تاریخ این پدیده دست کم تا سده چهارم پیش از میلاد به عقب مینشیند. ارسطو در بوطیقا در مورد بسیاری از آثار هنری دوران صحبت میکند و مفاهیم [[میمزیس]] و [[کاتارسیس]] را مطرح میکند که امروزه نیز در نقد اهمیت بسیاری دارند. [[افلاطون]] در همان دوران به شعر حمله میکند و آن را هنری دست دوم، تقلیدی و نادرست میداند. [[بهاراتا مونی]] در همین دوران در [[ناتیاشاسترا]] در مورد نمایشهای سانسکریت و ادبیات کهن هند اظهار نظر میکند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وبگاه=|نشانی=https://en.wikipedia.org/wiki/Literary_criticism|عنوان=ویکیپدیای انگلیسی}}</ref> [[فلیسین مارسو]] معتقد است استقبال (پاستیش) بهترین نوع نقد ادبی است و با توجه به اهمیتی که گذشتگان به تقلید میدادند این نظر غریبی نیست.
سنت تفسیری مرسوم در [[ادیان ابراهیمی]] در سدههای میانه را میتوان از عناصر شکل دهنده مطالعات نقد ادبی دانست. از سده نهم میلادی نیز در [[ادبیات عربی]] آثاری برای نخستین بار مشخصاً در زمینه نقد نگاشته
نقد ادبی در [[دوران مدرن]] بیشتر به سمت نظریه ادبی به معنای بحث و بررسی فلسفی در مورد ادبیات و موضوعات آن پیش
== نقد غربی در دوران متاخر ==
در سالهای باززایی مفاهیمی چون یگانگی فرم و محتوی در ادبیات کلاسیک مطرح شد که از چشمگیرترین دستمایههای نقد است. بازیابی و بازخوانی متون قدیمی از جمله ترجمه بوتیقای ارسطو در سال ۱۴۹۸ به زبان لاتین به دست [[جورجو والا]] یکی از مهمترین دلایل
در سده نوزدهم ضمن رمانتیسم انگلیسی ایدههای تازهای در زیباشناسی مطرح شد که به
در سده بیستم پیدایش فرمالیسم روسی و نقد نوی آمریکایی-انگلیسی باعث تحول عظیمی در موجودیت نقد در جهان شد و آن این که دغدغه اصلی نقد را از دو مسئله کشف نیت نویسنده و پاسخ خواننده به اثر ادبی دور کرد و پالود حال آن که تا پیش از آن این دو مسئله اصلیترین ره آورد بررسیهای منتقدان ادبی بودند. با وجود این که مدتها از افول این دو مکتب جهانی میگذرد، هنوز توجهی که به خوانش دقیق متن داشتند و اهمیتی که به کشف کیفیات خود واژگان میدادند در خاطر منتقدان مانده و به نظر نمیرسد به مرور زمان کهنه شود.
== فرای ==
در سال ۱۹۷ [[نورترپ فرای]] در کتابی به نام [[آناتومی نقد]] به این مسئله مهم اشاره میکند که منتقدین بر اساس ایدئولوژی خود به موضوعات مختلف در آثار ادبی نظر میکنند و نظام اعتقادی آنان در این مسیر نقش کلیدی دارد. از کسانی که این اندیشه را بسط دادهاند میتوان [[مایکل جونز]] را نام برد که در کتاب مدرنهای فاسد (Degenerate Moderns) میگوید [[استنلی فیش]] به جهت زندگی فعال جنسی که خود
== ویژگیهای نقد ادبی ضعیف ==
|