اسطوره واژهای [[معرَّب]] است که از واژهٔ [[زبان یونانی|یونانی]] ''هیستوریا'' (historia) به معنی «جستجو، [[آگاهی]]، [[داستان]]» گرفته شدهاست. [[نجف دریابندری]] در کتاب ''افسانهٔ اسطوره'' توضیح داده استدادهاست که این واژه در زبان فارسی پیشینهٔ چندانی ندارد و معادل فارسی دقیقتر برای لفظ myth و mytos («شرح، خبر، قصه») در [[زبانهای اروپایی]]، در فارسی «افسانه» میباشد.میباشد؛ ولی برخی نویسندگان دیگر مانند [[ژاله آموزگار]] و [[جلال ستّاری]] همچنان واژهٔ «اسطوره» را بسنده دانسته و به کار میبرند.
ارائهٔ تعریف کاملی از اسطوره که در برگیرندهٔ همهٔ مفاهیم آن باشد کار آسانی نیست. در فهم عامه و در برخی فرهنگها، اسطوره معنی «آنچه خیالی و غیر واقعی است و جنبهٔ افسانهایِ محض دارد» یافته است،یافتهاست، اما اسطوره را باید داستان و سرگذشتی «مینوی» دانست که معمولاً اصل آن معلوم نیست و شرحِ عمل، عقیده، نهاد یا پدیدهای طبیعی است، یعنی به صورت فراسویی که دستکم بخشی از آن از سنتها و روایتها گرفته شده و با آیینها و عقاید دینی پیوندی ناگسستنی دارد. در اسطوره وقایع از دوران اولیه نقل میشود. به سخنِ دیگر، سخن از این است که چگونه هر چیزی پدید میآید و به هستی خود ادامه میدهد. شخصیتهای اسطوره را موجودات مافوق طبیعی تشکیل میدهند و همواره هالهای از تقدس قهرمانهای مثبت آن را فراگرفته است. حوادثی که در اسطوره نقل میشود داستانِ واقعی تلقی میگردد، زیرا به واقعیتها برگشت داده میشود و همیشه منطقی را دنبال میکند. اسطوره گاهی به ظاهر حوادث تاریخی را روایت میکند، اما آنچه در این روایتها مهم است صحت تاریخیِ آنها نیست بلکه مفهومی است که شرح این داستانها برای معتقدان آنها در بر دارند،دربردارند، و همچنین از این جهت که دیدگاههای آدمی را نسبت به خویشتن و جهان و آفریدگار بیان میکند دارای اهمیت است.<ref>{{یادکرد|نویسنده=محمود حریریان|کتاب= تاریخ ایران باستان| ناشر =سمت|صفحه= ۵۴–۵۳ |تاریخ =۱۳۸۵}}</ref>