آیین کهن آریایی‌ها: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۶:
اَئیریه یا [[آریایی]] نام یکی از اقوام [[هندواروپایی]] است. در اینجا باید یادآور شویم که تنها مورد کاربرد مجاز اصطلاح آریایی دربارهٔ اقوامی است که در ازمنه باستانی خود، خویشتن را آریا می‌نامیدند. '''هندیان''' و '''ایرانیان''' ([[پارس‌ها]]، [[مادها]] و [[الان‌ها]] و [[سکاها]] و اقوام ایرانی زبان آسیای میانه) خود را آریا می‌خواندند.<ref>(ا.م. [[ایگور دیاکونوف|دیاکونوف]]: تاریخ [[ماد]]، ترجمه [[کریم کشاورز]]، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰، ص ۱۴۲</ref>
 
آریایی فقط به ایرانیان و هندوان اطلاق می‌شود نه به اقوام دیگر معروف به هندواروپایی، آنهاآن‌ها هر یک با نام قومی خودشان چون [[ژرمن]]، [[لاتین‌ها|لاتین]]، [[اسلاو]] و جز اینها از همدیگر باز شناخته می‌شوند. در قرن گذشته چند تن از دانشمندان به اشتباه کلمه [[آریایی]] را به همهٔ اقوام هندواروپایی اطلاق کردند اما این خطا دیری نپائید. در کشور [[آلمان]] نیز در زمان قدرت گرفتن [[حزب نازی]]ها کلمهٔ آریایی بار دیگر رنگ و رویی دیگر گرفت و همهٔ اقوام هندواروپایی را در مقابل اقوام [[سامی]] و [[مغول|مغول‌نژاد]] آریایی خواندند. امروزه آریایی فقط به اقوام دو نژاد هندوایرانی اختصاص دارد.<ref>آناهیتا، پورداوود، ص ۱۱۲</ref>
 
{{آغاز شجره‌نامه}}
خط ۴۷:
ما اطلاع چندانی دربارهٔ تمدن قوم هند و ایرانی در دوران دور تاریخ نداریم به سبب اینکه قوم هند و ایرانی و اسلاف آنان یعنی طایفهٔ هند و اروپایی هیچ نوع اسناد مکتوب، یادگار و اثری که حاکی از طرز زندگانی، درجهٔ تکامل قوای مادی و معنوی، معتقدات آنان دربارهٔ محیطی که می‌زیستند، باقی نگذاشته‌اند.<ref name="مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۴" />
 
کهن‌ترین دوره‌ای که بدان دسترسی داریم و معتقدات روحانی در بین آریاییان مشاهده می‌شود، زمانی است که آنهاآن‌ها قوای طبیعت را پرستش می‌کردند. آنچه قوم هند و ایرانی را از دیگر اقوام جهان باستان متمایز می‌سازد آنست که این قوم نه عقاید [[بت‌پرستی|بت‌پرستانه]] داشتند و نه [[نیاپرستی|نیاپرستانه]]، بلکه خدایانشان عموماً تظاهرات سودمند طبیعت بودند. هر کدام از این خدایان بنابر تأثیری که بر طبیعت پیرامون و زندگی انسان داشت، مورد پرستش واقع می‌شد. خورشید و آسمان مقام نخست را داشتند، چنان‌که در کتاب [[ریگ ودا|ریگ ودای]] آریاییان مهاجر به هند معمولاً نام این دو در نیایش‌ها به همراه هم می‌آید.<ref name="مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۶">مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۶</ref>
 
آریاییان از دیرباز به دو مبدأ خیر و شر قایل بودند.<ref>مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۴۳</ref> در برابر قوای نیک و سودمند، قوای زیان‌بخش طبیعت قرار داشتند. مظاهر آنهاآن‌ها تاریکی و خشکی (کم بارانی) می‌باشد که آریاییان آنهاآن‌ها را در اشکال اهریمنان و ارواح مضر در نظر خود مجسم می‌کردند. آنان از این ارواح مضر متنفر بودند. آنان هیچ وقت درصدد برنمی‌آمدند که رضایت خاطر این ارواح مضر را بواسطهٔ قربانی‌ها و عبادت‌های مختلف فراهم کنند و غضب ایشانرا بدین وسیله مبدل به رحمت سازند. همین خود یکی از مهمترین وجوه اختلاف اساسی معتقدات اقوام آریایی با اقوام [[مردمان ترک|ترک]] و [[مغول]] می‌باشد. چه مطابق عقیدهٔ اینان باید قوای مضر را بوسیلهٔ عبادت و قربانی‌ها ارضا کرد یا به عبارت دیگر باید مرحمت و دفع مضرت آنان را خرید و با ایشان ساخت. آریاییان عقیده داشتند که باید با ایشان جنگید و بر آنان غلبه کرد و نخستین وظیفهٔ قوای سودمند طبیعت یاری کردن انسان در این پیکار است. درین مبارزه کارِ روشنایی مبارزه با تاریکی و وظیفهٔ باد و رعد جمع کردن ابرهایی که توسط اهریمنان خشکی متفرق می‌شود و نیز جهاندن برق و ریختن بارانست.<ref name="مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۶" />
مقدس بودن عنصر آتش میان اقوام قدیم مانند عدد هفت مشترک بود.<ref>مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۴۱</ref> ایزدان آریاییان به صورت مذکر و مؤنث شناخته می‌شدند.<ref>مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۵۵</ref> بدیهی است که آریاییان نیز مانند پیروان دیگر ادیان به فدیه بودند ولی در این اعمال ابراز ذلت و فروتنی را در برابر الهه روا نمی‌دانستند. آنهاآن‌ها مستمندانه طلب استمداد و یاری نمی‌کردند بلکه خود در حدودی معین به خدایان خویش مساعدت و یاری می‌نمودند. آنان تصور می‌کردند که در کشمکش خدایان نیک با اهریمنان انسان نیز باید شرکت و معاضدت کند. علاوه بر این آریاییان تصور می‌کردند که با دعاهای خود توانایی یاری رساندن به خدایان را دارند. در ضیافت‌های مذهبی روحانیان از گیاه مقدس سومه (سانسکریت) یا [[هوم]] (اوستا) می‌نوشیدند. این نوشابه نه تنها مقدس و گرامی بود بلکه از غرایب معتقدات آریایی اینست که برای این گیاه درجهٔ خدایی قایل بودند. استخلاص از خیالات و فراموشی موقت زحمات و غصه‌ها، زیاد شدن قوهٔ فعاله و نیرومند شدن روح، آزادی بیان، پیدایش احساسات شاعرانه که به واسطهٔ نوشیدن هوم حاصل می‌شد، این حس را در آریاییان تولید می‌کرد که گویا یک قوهٔ خارجی فوق بشری در وجود آنهاآن‌ها حلول می‌کند. این قوهٔ ربانی که برایشان مسلط می‌گردد و در میان گیاه مقدس به ودیعت نهاده شده، خدایی است موسوم به سومه که دوست و مطلوب خدایان و افراد بشر است.<ref>مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۴۹ تا ۵۱</ref>
 
=== مقایسهٔ اوستا و ریگ ودا ===
[[ودا]] کتاب مقدس هندوان به معنی دانستن است و به چهار مجموعهٔ بزرگ تقسیم شده‌است نخست [[ریگ ودا]] که کهن‌ترین قسمت آن است و بیش از ۱۵۰۰ سال پیش از مسیح سروده شده‌است. مجموعهٔ دوم ''یجورودا''، سوم ''سامه‌ودا'' و چهارم ''اتروودا'' نامیده می‌شود. زبان سانسکریتی که در نوشتن وداها بکار رفته‌است خویشی و بستگی بسیاری با [[زبان اوستایی]] دارد. از زمینهٔ زبان که بگذریم، در زمینهٔ عقیده و فکر نیز وجوع اشتراک بسیاری میان آنان موجوداست.<ref name="آناهیتا، پورداوود، ص ۱۲۲ تا ۱۲۸">آناهیتا، پورداوود، ص ۱۲۲ تا ۱۲۸</ref>
 
ارتباط نزدیک اساطیر ریگ‌ودایی و اساطیر پیش از زرتشت با یکدیگر و پیوستگی نزدیک‌تر زبان اوستا و زبان این اثر هندی مسلم می‌دارد که ایرانیان و هندوان آریایی‌تبار نه تنها زمان درازی را با یکدیگر سپری کرده‌بودند بلکه زمان جدایی‌شان از یکدیگر چندان کهن‌تر از ادبیات موجودشان در آن دوره نبوده‌است. وضع فعلی اساطیر اوستایی که تفاوت‌های محسوسی با ادبیات ریگ ودایی دارد به طوربه‌طور عمده معرف تغییری کیفی است که به دست زرتشت انجام یافته‌است.<ref>جستاری چند در فرهنگ ایران، مهرداد بهار، ص ۱۶</ref>
 
==== اهورامزدا و ورونه ====
خط ۶۱:
 
==== [[ارته]] ====
در بین پاره‌ای از عقاید بنیادی که نزد هر دو قوم دیده می‌شود می‌توان مفهوم '''رته''' یا '''ارته''' را ذکر کرد که عبارت از اعتقاد به وجود نظم طبیعی و قاعدهٔ کلی در کارهای جهان است و ظاهراً سرچشمهٔ واقعی اخلاق هم در نزد این دو قوم همین تصور نظم و انضباط گیهانی است. اینکه تعداد زیادی از نام‌های ایرانی و [[میتانی]] و جز آنهاآن‌ها با لفظ ''رته'' و ''ارته'' ترکیب یافته‌است، نشان قدمت و اشتراک این مفهوم در نزد آریاهاست.<ref>تاریخ مردم ایران، زرینکوب، ص ۱۹</ref> ارته نه تنها در میان دو قوم هند و ایرانی بلکه در میان اقوام [[میتانی]] نیز یافته می‌شود و این خود قدمت آن را اثبات می‌کند.<ref name="ReferenceC">جستاری چند در فرهنگ ایران، مهرداد بهار، ص ۱۹</ref>
 
==== هفت کشور ====
نزد ایرانیان آنچنانکه در اوستا آمده، زمین به [[هفت کشور (اوستا)|هفت کشور]] یا اقلیم بخش شده‌است و آب این اقلیم‌ها را از هم جدا ساخته در [[گاتها]] که کهن‌ترین بخش اوستاست این هفت کشور ''هپته‌بومی'' نامیده شده‌است. نزد هندوان نیز روی زمین به هفت پاره یا کشور بخش شده و آن را ''سپته‌دوپیه'' خوانده‌اند. ''دوپیه'' بجایبه جای واژهٔ کشور بکار رفته‌است.<ref name="آناهیتا، پورداوود، ص ۱۲۲ تا ۱۲۸" />
 
==== طبقات چهارگانه ====
خط ۷۰:
 
==== کستی ====
در آیین ایرانیان هر یک از مرد و زن بایستی یک بند دینی به کمر و یک پیراهن پنبه‌ای سفید و ساده که [[سدره]] خوانند بتن داشته باشد. این کمربند مقدس در اوستا ائیویانگهن و در پهلوی به آن [[کستی|کستیک]] نام دارد. این بند همان رشتهٔ دینی است و از آیین بسیار دیرین دو گروه آریایی است. امروزه زرتشتیان ایران و [[پارسیان]] هند آیین کستی‌بندی را در حدود سن هفت سالگی بچه بجایبه جای می‌آورند. در هندوستان نیز همین بند را نیاکان هندوان به کمر فرزندان خود می‌بستند، هنوز هم این رسم از هم نگسسته‌است. امروزه سه گروه از پیروان [[آیین ودا]] باید این بند را داشته باشند که برهمنان، رزمیان و برزیگران باشند و از آنان یاد کردیم.<ref name="آناهیتا، پورداوود، ص ۱۲۲ تا ۱۲۸" />
 
==== هوم و سومه ====
دیگر اینکه نیاکان هر دو گروه یک گونه [[می]] را در مراسم دینی‌شان بکار می‌بردند. این می را ایرانیان [[هوم|هومه]] و هندوان [[سومه]] می‌نامیدند و از بهم فشردن ساقهٔ نوعی گیاهی همنام تهیه می‌شده‌است. این گیاه امروزه نزد زرتشتیان و هندوان فقط جنبهٔ آیینی دارد و مشخص نیست گیاهی که در مراسم بکار می‌رود همان هوم یا سومهٔ قدیم است یا نه و اصل این گیاه تا چه اندازه مسکر بوده‌است.<ref name="آناهیتا، پورداوود، ص ۱۲۲ تا ۱۲۸" /> گیاه هوم یا سومه گیاهی بود مقدس که افشرهٔ آن را از صافی می‌گذراندند و با شیر می‌آمیختند. بنا بر منابع هر دو گیاه هوم و سومه بر کوه می‌رویند و بارانی بهشتی آنهاآن‌ها را آبیاری می‌کند و هر دو را مرغی می‌آورد.<ref name="ReferenceC" />
 
==== مشابهت اساطیر ====
در بین اساطیر مشترک مخصوصاً نام [[یمه]] پسر [[ویوسونت]] که نخستین مرد و فرمانروای جهان مردگان در هند است با داستان [[ییمه]] پسر [[ویوهونت]] هماهنگی‌هایی دارد. اینکه در ریگ‌ودا و همچنین بعضی روایات زرتشتی از ''یمه'' همچون نخستین انسان یاد کرده‌اند، ارتباط او را با دوران زندگی مشترک هندوان و ایرانیان می‌رساند. اما این اولین انسان بعدها در اساطیر هندی پادشاه دنیای مردگان شده‌است. در صورتیکهصورتی‌که در اساطیر ایرانی غالباً از وی همچون فرمانروای بی‌مرگ سخن می‌رود. اختلاف دربارهٔ داستان یمه، در مورد افسانهٔ [[ورثرغنه]] یا [[بهرام]]، یک خدای قهار اژدهاکش و خدایان دیگر نیز دیده می‌شود. وجود اختلاف، در جزئیات اساطیر، دو قوم را از هم جدا می‌کند و در عین حال نشان از وجود توافق و اتحاد در دوره‌های قبل دارد.<ref>تاریخ مردم ایران، زرینکوب، ص ۲۰</ref>
 
==== مشابهت‌های دیگر ====
خط ۸۴:
[[وارونا]] (آسمان)، [[آتر]] (آتش، نور)، [[میترا]] (مهر یا خورشید)، ماه و ستارگان، [[آناهیتا]] (زهره)، وَرَهران (بهرام یا مریخ)، خشتریَه (تیر یا عطارد)، [[ایندرا]] (آذرخش)، [[وایو (باد)]]، گواتَه (نسیم) و زمین خدایان قوم آریا بودند.<ref name="مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۶" />
 
بر فراز این خدایان که جایگاهشان در زیر آسمان بود و گردانندگان امور جهان و انسان بودند، دو آفریدگار بنام [[اهورا]] و [[دیو]] نیز وجود داشتند که برادر بودند و جایگاهشان فراز آسمان بود. اهورا خدای اداره کنندهٔاداره‌کنندهٔ امور کلی جهان در روز بود و ذاتش در خورشید تجلی می‌یافت و دیو خدای اداره کنندهٔاداره‌کنندهٔ جهان در شب بود و ذاتش در ماه و ستارگان تجلی می‌یافت.<ref>پیدایش ایران، امیر حسین خنجی، ص ۶۶</ref> خدایان آریایی به دو گروه تعلق داشتند. [[اسوراها]] (در ایران اهوراها) و گروه دیگر [[دیوها]] که در کنار آنهاآن‌ها قرار داشتند. در تاریخ دینی آریاییان هر دوی این گروه خدایان بر سر تفوق و برتری خود می‌جنگیدند.<ref>دین‌های ایران باستان، نیبرگ، ص ۹۶</ref>
 
=== وارونا ===
مردم [[هندوایرانی]] مسلماً به ایزدان بسیاری اعتقاد داشتند ولی ظاهراً برای آسمان تفوق مقامی قایل بودند. از این رو به کلمهٔ [[وارونه]] به معنی آسمان اغلب کلمهٔ آسوره یعنی بزرگ و ولینعمت را می‌افزودند. آفتاب چشم وارونه محسوب می‌گردید. همچنین گاهی برای وارونه صفت همه‌دان استعمال می‌شده‌است. وارونه تنها مظهر قوای مادی طبیعت نبود بلکه از نظر قوای معنوی نیز وارونه دارای صفات اخلاقی عالیست. او برقرار کنندهٔبرقرارکنندهٔ آسمان و زمین است. او ایجاد کنندهایجادکننده و حافظ نظم سعادت دنیاست و انحراف از این قوانین گناه و نخستین مرحلهٔ هر نوع کژی و کاستی است. به همین جهت از گناه‌ها به درگاه وارونه توبه کرده و عفو می‌طلبیدند، زیرا که وارونه همان‌طور که رحیم است، جبار نیز هست و از همهٔ گناهان بزرگترین تقصیر، در نظر او [[دروغ]] است.<ref>مزدیسنا و ادب فارسی، ص ۳۸ و ۵۵</ref>
 
=== میترا ===
خط ۱۰۷:
* آریاییان ایزدانی که مظاهر نیروی طبیعت به‌شمار می‌رفتند '''دئوا''' یا [[دیو]]ها می‌خواندند. در کنار دئواها، [[اسوراها]] قرار داشتند. ''اسورا'' تلفظ دیگر برای ''اهور'' است. این دو پروردگار در دورهٔ [[هندوایرانی]] کمال رابطه را با یکدیگر داشته‌اند.<ref>جهان بینی هخامنشیان، ناصرالدین شاه حسینی، مجموعهٔ سخنرانی‌های دومین کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، ص ۲۹۶</ref> عقاید دینی [[هندوها]] در [[ریگ ودا]]، جمع‌آوری شده‌است. در بخش‌هایی از ریگ ودا بارها از اهور با تلفظ اسور به عنوان دشمن نام برده شده‌است که در خور نابود شدن است و از [[ایندرا]] خدای تندر و رعد و برق تقاضا شده که لشکر اهور را درهم شکند و اهورپرستان را تارومار کند. از سوی دیگر خاطرهٔ زمان هم زیستی مسالمت‌آمیز پیروان اهور و دیو در متون باستانی هندوان از جمله ریگ ودا باقی مانده‌است. در کتاب دینی دیگر هندوان به نام [[مهابهاراته]] تصریح شده‌است که دیو و اهور دو برادر بودند و در کنار هم می‌زیستند. اهور برادر بزرگتر بود و دیو برادر کوچکتر اما بعدها اختلاف یافتند و به جنگ یکدیگر برخاستند.<ref>پیدایش ایران، امیرحسین خنجی ص ۶۶ تا ۶۹</ref>
پس از جدائی ایرانیان از هندوها ارواح نیکوی ودای هندوها یعنی '''دوا''' را ایرانیان دیوا یا [[دیو]] یعنی ارواح پلید دانستند و از این زمان با هندوها اختلاف عقیده پیدا کردند.<ref>منابع آریائی دین یهود و زرتشت، عباس آریانپور کاشانی، مجموعهٔ سخنرانی‌های دومین کنگرهٔ تحقیقات ایرانی، ص ۲۲۴</ref>
* دو یزدان جفت باستانی میترا و وارونا از یکدیگر جدا می‌شوند. هر کدام از آنهاآن‌ها به تنهایی گرایش پیدا کرد به اینکه همه یا بخشی از وظائف دیگری را برعهده بگیرد و به صورت ایزد آسمان فراگیرندهٔ همه چیز تکامل پیدا کند. پاره‌ای از محافل میترا را به عنوان بالاترین ایزد پذیرفتند و برخی محفل‌های ایرانی دیگر گرد سرور دانا، اهورامزدا متمرکز شدند. یک چنین محفلی انجمن گاهانی است که در آن [[زرتشت]] پدید آمد و اثر گذاشت. اهورامزدا در این زمان به عنوان خدای آسمانی کلی پذیرفته می‌شود.<ref name="دین‌های ایران باستان، نیبرگ، ص ۹۹" />
* [[وارونا]] در سنت ایرانی یکسره ناپدید می‌شود و بجایبه جای آن اهورامزدا نمایندهٔ بالاترین یزدان است.<ref>دین‌های ایران باستان، نیبرگ، ص ۹۷</ref>
* در ایران [[میترا]] ویژگی خود را به عنوان ایزد آسمان شب نگهداشته در عین حال رب‌النوع آسمان روز نیز به‌شمار می‌آید.<ref name="دین‌های ایران باستان، نیبرگ، ص ۹۹" />