اوژن دولاکروا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۷:
| وب‌گاه =
}}
'''فردیناند ویکتور اوژن دولاکروا''' {{به فرانسوی|Ferdinand-Victor-Eugène Delacroix}} {{رچ}} (۲۶ آوریل [[۱۷۹۸ (میلادی)|۱۷۹۸]] - ۱۳ اوت [[۱۸۶۳ (میلادی)|۱۸۶۳]]) مهم‌ترین [[نقاش]] [[رمانتیسیسم]] [[فرانسه]] است.وی در شیوه ی رنگ پردازی و موضوع هایموضوع‌های برگرفته از ادبیات انگلیسی و ضرب قلم خاص خود از سایر رمانتیسیسم هارمانتیسیسم‌ها (چون ژریکو)متفاوت است<ref>{{یادکرد|فصل=|کتاب=|ناشر= |چاپ= |شهر= |کوشش= |ویرایش= |سال=|شابک=|نویسنده= Encyclopædia Britannica|نویسندگان سایر بخش‌ها=|ترجمه=|صفحه= |زبان=en |مقاله= [http://www.britannica.com/eb/article-9029782 Delacroix, Eugène] |ژورنال= |نشریه=Encyclopædia Britannica Online |تاریخ=2007 |دوره= |شماره= |شاپا=}} Retrieved on 2007-06-14.</ref>
 
[[پرونده:Eugene delacroix.jpg|بندانگشتی|چپ|خودنگاره اوژن دولاکروا ([[۱۸۳۷ (میلادی)|۱۸۳۷]]).]]
خط ۴۴:
 
[[پرونده:Eugène Delacroix - Le Massacre de Scio.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|قتل‌عام در خیوس.۱۸۲۴میلادی. رنگ روغن روی بوم.۴/۱۷×۳/۵۴متر. موزه لوور پاریس]]
دولاکروا صحنه‌هایی از قتل‌عام در خیوس را در نمایشگاه سال ۱۸۲۴ عرضه کرد که در پیش زمینهٔ آن تصویر فشرده‌ای از مصیبت و رنج نشان داده شده استشده‌است که آشکارا از گروه مردگان یا در حال مرگ‌های بیمارستان در حیفای گرو و کلک مدوز ژریکو الهام گرفته شده استشده‌است. در سال ۱۸۲۰، یونانی‌ها علیه [[امپراتوری عثمانی]] حاکم شورش کردند و در سال بعد ترک‌ها به جزیرهٔ یونانی خیوس حمله کردند، روستاها را ویران کردند و جمعیتی عظیم معادل ۲۰ هزار نفر را قتل‌عام کردند. نقاشی دولاکروا بر اساس این حادثه است و تا حدودی برای حمایت از استقلال یونان و همچنین بیان احساسات رومانتیک به [[آزادی فردی]] و دموکراسی کشیده شد.
در نقاشی دولاکروا، آتش‌سوزی و آدم کشی در تصویر ماتی از دود و آشفتگی در مرکز و پس زمینه به تصویر کشیده شده‌اند، در حالی که در پس زمینه تعدادی از یونانیان دیده می‌شوند که برای اعدام یا به بردگی بردن جمع شده‌اند که به طرز چشمگیری عاری از خشونت است. در عوض، تسلیم و درماندگی در از دست دادن قریب‌الوقوع کسی که دوستش داری و ناامیدی بر تصویر حاکم است. این بدبینی به واسطهٔ تصویر سایه نما و پیشگویانهٔ نگهبان مسلح عثمانی نمادگرایی شده استشده‌است. دولاکروا هرج و مرج ناشی از خشونت را در پس زمینه از طریق پیچاندن و چرخاندن شخصیت‌های پیش زمینه و نمادهای کرانی مواج آنهاآن‌ها و همچنین تودهٔ بدن‌های درهم و برهم تقویت کرده استکرده‌است. رنگ‌های شدید نقاشی به مرور زمان به طرز قابل توجهی تیره تر شده‌اند، به ویژه آبی هاو قرمزها که در اصل بخشی بصری را ایجاد می‌کردند که از طریق قلم کاری‌های پر آب و تاب و تمایزهای ارزشی تند تقویت می‌شدند. آشکارا، پشت این کیفیت‌ها و دو هرم ترکیبی نامتقارن روبنس قرار دارد. این دو هرم گروه را در پس زمینه و پس روی اریب در عمق فضا را سازماندهی می‌کنند.(هرچند دولاکروا، ابزار سنتی قرار دادن قهرمان در اوج هرم را با قرار دادن شخصیت‌های شرور در اوج، نگهبانان ترک، فرو پاشیده است.) همچنین، دولاکروا تحت تأثیر رنگ و قلم کاری کانستبل است که در نمایشگاهی یکسان سه منظره، از جمله هی وین را به نمایش گذاشت. دولاکروا، با دیدن آن‌ها در آخرین لحظه آسمان را دوباره نقاشی کرد و به آن درخشندگی خیره کنندهخیره‌کننده داد و همچنین در لباس‌های رنگ‌های پرشور کار کرد.<ref>{{پک|نام خانوادگی فرزان سجودی|سال1388|ک=کتاب تاریخ هنر جنسن|ص=صفحه831}}</ref>
 
== نقد اثر از دیدگاه شارل بودلر(۱۸۶۷-۱۸۲۱)، شاعر و منتقد ==
[[پرونده:Eugène_Delacroix_-_Christ_Endormi_pendant_la_Tempête.jpg|thumb|left|300px|تابلوی ''آرام‌کردن طوفان در دریا''، نام اثری از اوژن دولاکروا است که حوالی سال [[۱۸۵۳ (میلادی)|۱۸۵۳]] میلادی ترسیم شد. تابلو یکی از [[معجزات منسوب به عیسی]] به نام «آرام‌کردن طوفان» را به تصویر کشیده‌است.{{سخ}}این اثر به‌همراه حدود ۲۰۰۰ تابلوی باارزش دیگر در سال [[۱۹۲۹ (میلادی)|۱۹۲۹]] میلادی از سوی [[لوئیزین هاومایر]]، مجموعه‌دار بزرگ و فعال [[حقوق زنان]] به [[نگارخانه ملی هنر (آمریکا)|نگارخانه ملی هنر]] در [[واشینگتن دی. سی]] اهدا شد.]]
 
این«سرود وحشت آور به افتخار رنج کشیدن لا علاج و ابدی» آنگونه که شارل بودلر(۱۸۶۷-۱۸۲۱)، شاعر و منتقد، این نقاشی را توصیف می‌کند، دولاکروا را به عنوان مشهورترین نقاش رمانتیک تثبیت کرد. این، اولین باری بود که واژهٔ رمانتیک برای یک هنرمند بصری بکار گرفته شد و او را همتراز هنری موسیقیدان، [[هکتور برلیوز]] موسیقیدان(۱۹۲۹-۱۸۰۳) و ویکتور هوگوی نویسنده(۱۸۸۵-۱۸۰۲)قرار دارد. قطعاً، دولاکروا این روحیهٔ رمانتیک را به اشتراک گذاشت. بنابراین، سال ۱۸۲۴، سالی حیاتی بود. در این سال، ژریکو از دنیا رفت، کانستبل به پاریس معرفی شد و اگنر، بی اطلاعبی‌اطلاع از انتسابش به عنوان حافظ سنت کالسیک از ایتالیا بازگشت.<ref>{{پک|نام خانوادگی فرزان سجودی|سال1388|ک=کتاب تاریخ هنر جنسن|ص=صفحه831}}</ref>
 
== سفر دولاکروا به انگلیس و تأثیرات آن ==
 
[[پرونده:Eugène Delacroix - La Mort de Sardanapale.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|مرگ ساردانا پالوس.۳٫۹۲ × ۴٫۹۶ متر.۱۸۲۷]]
در سال ۱۸۲۵، دولاکروا به انگلیس رفت و مانند ژریکو دانش خود از ادبیات و مناظر انگلیسی، به ویژه نمایش نامه‌های شکسپیر، اشعار [[لرد بایرون]](جورج گوردن؛۱۸۲۴-۱۷۸۸) و رمان‌های [[والتر اسکات]](۱۸۳۲-۱۷۷۱)، افزایش داد. دولاکروا به تخیل آن‌ها و به تخیل [[دانته]]و [[گوته]] بازگشت تا قدرت تخیل خودش را برانگیزد و حال و حوایش را بهتر کند. یکی از محصولات این خوانش او، مرگ [[ساردانا پالوس]] در سال ۱۸۲۷ بود که مبتنی بر شعر بی قافیه [[بایرون]]، سارداناپالوس بود که در سال ۱۸۲۱ سروده شده بود. سارداناپالوس آخرین پادشاه آشوری را به دلیل بی بند و باری و بی توجهی اش شورشیان سرنگون کردند. به جای جنگیدن یا فرار کردن، او خودکشی کرد. دولاکروا تحت تأثیر ذهنیت شاهی که بایرون ایجاد کرده بود، مرگ او را به تصویر کشید: او به خواجه‌های حرمسرایش دستور می‌دهد تا تختش را بیاورند، که بروی تلی از هیزم بود و کلیهٔ دارایی‌های با ارزش او، از جمله همسران، پیش خدمتان، اسب و سگش نیز آنجا هستند. رد پای روبنس را که در قتل‌عام در خیوس در پیش زمینه تشخیص دادیم، در این ترکیب آشفته و خفقان آور تشدید شده استشده‌است. تنها عنصر پیوند دهنده، تخت قرمز است که پرسپکتیو کج آن باعث می‌شود تا مانند یک قیف عمل کند و همهٔ انرژی درون و این آمیختگی غنی و بیگانه را به سمت مرکز ترکیب تصویر، شاه ساکن و بی تفاوت، سوق دهد. او تجلی بیهودگی و پوچی است. مانند قتل‌عام در خیوس، دولاکروا فشار و حجم کلاسیک را نادیده گرفته استگرفته‌است برای انعکاس همزمانهم‌زمان حال و هوای متفاوت نابودی، ترس، خشونت، قدرت، نومیدی، شهوت و بی تفاوتیبی‌تفاوتی به نماهای کرانی مواج، رنگ پردازی لگام گسیخته و فضای پر جوش و خروش ترکیبی روی آورده است. با استفاده از این بوم عظیم که نابودی ای پر هرج و مرج و بی بند و بار را نشان می‌دهد، دولاکروا در نمایشگاه سال ۱۸۲۷، مانند خیلی‌های دیگر، رنجیده شد، چرا که در تصویر او دیگر نشانی از قواعد کلاسیک داوید و اخلاق گرایی تسکین گرا نبود و در عوض، آکنده از وحشتی خیره کنندهخیره‌کننده بود. برای مخاطبین امروزی، این اثر شدیداً زن گریز است و خشونت مردانه و سر افکندگی و حقارت زنانه را نشان می‌دهد. سبک دولاکروا پس از سفرش به [[آفریقای جنوبی]] در دههٔ ۱۸۳۰ تغییر کرد؛ انتخاب رنگ او درخشان تر و مهار نقاشی‌هایش آزادانه تر شد.<ref>{{پک|نام خانوادگی فرزان سجودی|سال1388|ک=کتاب تاریخ هنر جنسن|ص=صفحه831}}</ref>
 
== مأموریت دولاکروا و تأثیرات آن ==
[[پرونده:WomenofAlgiers.JPG|230px|بندانگشتی|چپ| زنی از الجزیره.۱۸۳۴میلادی. رنگ روغن روی بوم.۱۸۰×۲۲۹سانتی‌متر. موزه لوور. پاریس]]
در ۱۸۳۳-۱۸۳۲ میلادی، از دولاکروا خواسته شد تا مأموریت دیپلماتیک [[دوک مورنای]] را به مراکش به صورت تصویری مستند کند. او با اشتیاق زیاد صدها نقاشی آب رنگ خلق کرد که بن مایه‌های شرق گرایانهٔ جالبی را باقی‌ماندهٔ عمرش در اختیار او قرار دادند. در مراکش، دولاکروا وارد دنیایی از معماری، لباس‌ها و مناظر عجیب و غریب شد که در پارچه، کاشی و [[طراحی داخلی]] شان پر از نورهای تند و رنگ‌های درخشان تصور نکردنی بودند. انتخاب رنک دولاکروا متنوع تر و رنگین تر شد که در زنی از الجزیره که در سال ۱۸۳۴ در پاریس کشیده شد، به خوبی به چشم می‌خورد. برای ورود به دنیای دست نیافتنی حرمسرا، دولاکروا باید مجوزهای ویژه‌ای را کسب می‌کرد. حال و هوای این نقاشی، حس خلوت جویانه و پرشور این خلوتگاه شهوانی را تجسم کرده استکرده‌است. همینطور می‌توانیم هاله‌ای از بوی خوش، بوی گل و دود قلیان را حس کنیم. رنگ‌های دولاکروا مانند موضوعش پر احساس انداحساس‌اند. رنگ‌های لکه لکه‌اند و نمادهای کرانی اغلب ممتد نیستند یا کشیده نشده‌اند بلکه فقط از طریق ایجاد نشان هاس کناری مادی گرایی شده‌اند. دریایی از نقاشی و رنگ که کل سطح تصویر را پوشش داده است، فضا و هم سطح بودن نئوکلاسیک را محو کرده استکرده‌است. این تکنیک آغاز نقاشی آزادانه از آن چیزی بود که به نظر بازنمایی یا استقرار یک سبک جدید هنری است، امپرسیونیسم.<ref>{{پک|فرزان سجودی|1386|ک=تاریخ هنر جنسن|ص=832}}</ref>
{{-}}