دین الهی: تفاوت میان نسخه‌ها

[نسخهٔ بررسی‌نشده][نسخهٔ بررسی‌نشده]
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ابرابزار
خط ۷۵:
اکبر شاه خود را جانشین و خلیفهٔ خداوند بر روی زمین می‌خواند، که می‌تواند تحت تأثیر این باور هندوها باشد که شاه تصویری از خداوند است. برای سنجش درجهٔ اخلاص پیروان دین الهی مراتبی به نام «چهارگانه اخلاص» وجود داشت: «کسانی که اموال خود را به شاه می‌بخشیدند، کسانی که مال و جان خود را به شاه می‌بخشیدند، کسانی که جان و شرف خود را به شاه می‌بخشیدند و کسانی که شرف و دین خود را به شاه می‌سپردند.» گروه آخر بهترین دسته در این میان بودند.<ref name="note">{{Citation | last = Ghaznavi | first =A Waheed | date =1 Oct 1988 | orig-year = | title =A note on Din-i-ilahi | location = | publisher =Journal of the Pakistan Historical Society | pp =377-380}}</ref>
 
اکبر در ماه [[رمضان]]، [[روزه (اسلام)|روزه]] می‌گرفت و [[زکات]]ش را به فقرا می‌پرداخت و حامی مراسم [[حج]] بود. او همچنین یک بار مسیر آگرا-عجمراجمیر را دو ماه پیاده پیمود تا به [[:en:Ajmer Sharif Dargah|زیارتگاه یک صوفی]] رود.<ref name="note" /> ''بدائونی'' از آداب دیگری در دین الهی نام برده‌است: تراشیدن ریش، نواخته‌شدن ناقوس کلیساها، نصب علنی نقاشی‌های حاوی مضمون [[تثلیث]]، آوازخوانی و نواختن موسیقی، ورود سگ و خوک به غذاخوری دربار، رفع وجوب [[غسل]]، رفع تحریم خوردن گوشت شیر و گراز، جواز [[مشروب|شرب خمر]]، منع اطعام عمومی در مجالس ختم و جایگزینی آن با «آش حیات» که در سال‌روز تولد شخص پخت و توزیع می‌شد، ممنوعیت ازدواج با فرزندان عمو، دایی، خاله و عمه، ممنوعیت ازدواج دختران پیش از چهارده‌سالگی و پسران پیش از شانزده سالگی، رفع تحریم پوشیدن لباس زربافت و ابریشمی برای مردان مسلمان، رفع وجوب [[نماز (اسلام)|نماز]]، [[روزه (اسلام)|روزه]] و [[حج]]، منع فراگیری [[زبان عربی]]، فقه، تفسیر و حدیث و به جای آن تدریس نجوم، طب، ریاضیات و تاریخ.<ref name="دلایل" /><ref group="یادداشت‌ها">بدائونی از منتقدان معاصر اکبر شاه بوده و برخی موارد گفته شده توسط او مشکوک هستند. به‌طور مثال مجوز خوردن گراز و شیر با گیاهخواری و ممنوعیت کشتن حیوانات در تعارض است.</ref>
 
اکبر شاه خواهان [[برابری اجتماعی|برابری]] تمامی اهالی قلمروش بود و معتقد بود که لازم نیست همگی مسلمان باشند تا از حقوق برابر برخوردار شوند. هنگامی که او به وزیران هندوی خود اجازه داد با مال خود معابد دینشان را تعمیر کنند، یکی از پسرانش به نام «سلیم» از او انتقاد کرده و علت چنین دستوری را جویا شد. اکبر در پاسخ به او گفت: «پسرم، من دین خودم را دوست دارم… وزیر هندو نیز دین خود را دوست دارد. اگر او بخواهد پول خود را در راه دین خود بپردازد، چرا من باید جلویش را بگیرم؟ … آیا او حق ندارد عاشق چیزهایی باشد که کاملاً از آن اوست؟»<ref name="هاف" />