ولتر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۱۶:
== زندگی ==
[[پرونده:Voltaire - Elémens de la philosophie de Neuton, 1738 - 4270772.tif|بندانگشتی|''Elémens de la philosophie de Neuton'', 1738]]
'''فرانسوا-ماری آروئه''' {{به فرانسوی|François Marie Arouet}} که بعدها نام ولتر {{به فرانسوی|Voltaire}} را بر خود نهاد به سال [[۱۶۹۴ (میلادی)|۱۶۹۴]] در پاریس متولد گردید. وی در هفت سالگی مادر خود را از دست داد و در یک خانواده مذهبی بزرگ شد. او در مدرسه لوئی کبیر توسط عیسویان آموزش دید و در آنجا زبان لاتین و یونانی فرا گرفت، و بعدها در طول زندگی نیز ایتالیایی، اسپانیایی و انگلیسی بطور سلیس و روان یادگرفت. فرانسوا که از دوران کودکی، روح عصیانگری در نهادش نمایان بود، بر خلاف میل پدر، که میل داشت حقوقدان شود، نویسندگی را پیش گرفت. به انجمنی به نام تمپل پیوست و سپس به شاگردی یکی از قضات دادگستری فرانسه درآمد. در سال ۱۷۱۸ اولین تراژدی خود را منتشر ساخت و پس از چندی جایزۀجایزهٔ آکادمی فرانسه به وی تعلق گرفت.
 
== زندان و تبعید ==
در سال ۱۷۱۵ اشعاری بر ضد [[فیلیپ دوم]] از خاندان اورلئان سرود که باعث زندانی شدن او در [[باستیل]] شد. در ایام زندان نام مستعار ولتر را برای خود برگزید. مدت یازده ماه در زندان بود اما با تلاش دوستان و هوادارانش رهایی یافت. در زندان به قدری ضعیف شده بود، که دیگر به آدم شباهت نداشت، در عین حال از استحکام و مقاومت روحی برخوردار بود. پس از مدتی سلامت خود را بازیافت و بی‌پرواتر از گذشته به جنگ مخالفان آزادی و بیداری حرکت کرد. حکام فرانسه نیز به او اهانت کردند و حتی تا آنجا پیشروی کردند که به وی تهمت بدبینی زدند و اوباش را به جان وی انداختند. در همین زمان، آدریان لوکورور - هنرپیشۀهنرپیشهٔ معروف تئاتر - در بستر مرگ آرمید. به سنت مسیحیان، کشیشی را به بالین وی آوردند، اما کشیش برخلاف آئین عیسی مسیح با این‌که خود را نماینده خدای رحمان و رحیم تصور می‌کرد، نه‌تنها از این بانوی هنرمند دلجویی نکرد، بلکه با غرور خشونت‌آمیزی، هنرپیشگی را حرفه‌ای ننگین شمرد و از او استغفار خواست. وقتی با افکار او مواجه شد، با خشم او را ترک کرد و به تحریک کلیسا، پلیس از دفن او خوداری کرد و جسدش را با آهک و زباله سوزاندند و بر گرمی بازار کلیسا افزودند. ولتر که خود شاهد این رویداد بود، چون یکباره آتش شد. بر حکومت و کلیسا این دو متحد قدیمی حمله‌ور شد و خطاب به مردم گفت: «کسی که می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه خدا تو را لعن خواهد کرد، به کسی می‌ماند که به من می‌گوید: با من هم‌عقیده شو وگرنه تو را خواهم کشت.» حکمرانان فرانسه که نتوانستند گفتار نیش‌دار ولتر را تحمل کنند، او را برای بار دوم زندانی کردند و سپس از خاک فرانسه بیرون راندند. ولتر در سال ۱۷۲۶ م. رهسپار انگلیس شد.
 
== در تبعید ==
جامعۀجامعهٔ انگلیس به‌دلیل انقلاب صنعتی بر مردم‌سالاری دست یافته و از سایر جوامع اروپائی جلوتر بود و ولتر را سخت تحت تأثیر قرار داده و او را مجذوب ساخت. اقتدار پارلمان، استقلال دستگاه دادگستری، محدودیت قدرت پادشاه، حرمت دانشمندان و هنرمندان و فلاسفه او را به شگفتی و وجد آورد. مراسم تدفین [[نیوتون|نیوتن]] و تشریفات ویژه او را هیچ‌گاه از یاد نبرد.
 
== نمایشنامه‌ها ==
خط ۳۷:
 
== غائلهٔ ژان کالاس ==
در سال ۱۷۶۲م، کاتولیک‌های متعصب شهر فرانسوی تولوز، به‌مناسبت قتل ۴۰۰۰ نفر به‌نام مرتد، جشن گرفتند و شایعه شد در این روز یک جوان پروتستان به‌دلیل کاتولیک شدن به‌وسیله پدر خود (ژان کالاس) کشته شده و کلیسا و حکومت مداخله کردند و پدر او را کشته و خانواده او را هم مورد آزار و اذیت قرار داده بودند. خبر این فاجعه دردناک، ولتر عدالت‌پرست را آنچنان برآشفته کرد که با تمام قدرت به کلیسا و دربار فرانسه حمله کرد، به‌راستی وجدان اروپا را بیدار کرد. بر اثر مبارزۀمبارزهٔ خستگی‌ناپذیر او و به دستور پادشاه فرانسه، پرونده قتل جوان بار دیگر به جریان افتاد و بی‌گناهی خانواده را اعلام کردند. پس از این حادثه، ولتر جان‌پناه ستمدیدگان اروپای خرافات‌زده شد و همواره در پاسداری حقوق انسانی اروپائیان تلاش می‌کرد. ولتر در سال ۱۷۷۷م راهی فرانسه شد. در مرز فرانسه از بیم اینکه نوشته‌های ولتر به فرانسه نرسد، همه کالسکه‌ها و وسائل او را از جمله کالسکه خود او را مورد بازرسی قرار دادند، اما ولتر به‌طور مختصر توضیح داد که: «غیر از خود من چیز دیگری که قاچاق به‌حساب بیاید، وجود ندارد!» حرمت بین‌المللی ولتر مانع شد که حکومت فرانسه او را تعقیب کند، بنابراین مردم فرانسه توانستند آزادانه از ولتر استقبال کنند.
 
== تاریخ‌نگاری ==
خط ۴۴:
 
== کاندید ==
بی‌شک مهمترین اثری که در دنیای امروز، ولتر را بدان می‌شناسند رمان «کاندید» (ساده دل) است. این کتاب که یک رمان کوتاه فلسفی است درواقع دیدگاه خوشبینانۀخوشبینانهٔ بشر به جهان را که توسط کسانی چون الکساندر پوپ و [[گوتفرید لایبنیتس|لایبنیتس]] تبلیغ می‌شد (مبنی بر اینکه دنیا بهترین جهانِ ممکن برای زندگی کردن است که خداوند می‌توانسته بیافریند) به تمسخر می‌گیرد. زیرکی او در این بود که نام خود را از عناوین کتاب حذف کرد، والّا قطعاً بار دیگر به دلیل تمسخر باورهای دینی زندانی می‌شد.
 
== فیلسوف ثروتمند ==
خط ۵۰:
 
== دیانت از نگاه ولتر ==
نظیر بیشتر اندیشمندان عصر روشنگری، ولتر، با دلایل عقلائی، و نه دیانت مبتنی بر تعالیم مسیح که اجرای آن بر دوش کلیسا بود، به خدا باور داشت، از این رو، وی [[دادارباوری|دئیست]] به‌حساب می‌آمد. وی بر آن نبود که ایمان مطلق برای اعتقاد به خداوند، ضروریست. ولتر چنین می‌نگارد: «ایمان چیست؟ باور بدان است که کدامیک، بدیهی است؟ خیر. در ذهن من کاملاً بدیهی است که هستی‌ای ضروری، ذاتی، ابدی و هوشمندی موجود است. این موضوع ایمان نیست؛ بلکه موضوع عقل است.» اما بیشتر او را به دلیل مخالفت با کلیسای کاتولیک [[خداناباوری|آته‌ایست]]، یعنی ناباور به خدا قلمداد کرده‌اند. قائلان به این باور گفته‌ای از ولتر را که «اگر خدایی هم نمی‌بود، می‌بایست او را ساخت» مبنای کار قرار داده‌اند، اما با اندکی التفات به نامه‌ها و نوشته‌های ولتر می‌توان احساسات راستین وی را در باب خدا مشاهده کرد. نقل است که او گفته: تنها مشاهدۀمشاهدهٔ آسمان بالای سرم و ستارگان در شب برای من کافیست تا بدانم خدایی هست.<ref>تاریخچه کوتاهی از فلسفه، نایجل واربرتون،انتشارات ققنوس٩٣</ref>
 
== بیماری ==
خط ۱۲۴:
[[رده:نمایشنامه‌نویسان مرد اهل فرانسه]]
[[رده:نمایش‌نامه‌نویسان اهل فرانسه]]
[[رده:نمایش‌نامه‌نویسان سده ۱۸ (میلادی) اهل فرانسه]]
[[رده:نویسندگان اهل پاریس]]
[[رده:نویسندگان اهل فرانسه]]