نظریه تلنگر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: موثر⟸مؤثر، پیشنهادات⟸پیشنهادهای، الکترسیته⟸الکتریسیته، رابیشتر⟸را بیشتر، مستعدپذیرش⟸مستعد پذیرش، هرفمند⟸هدفمند
خط ۱:
'''تلنگر''' یک مفهوم در [[علوم رفتاری]]، [[فلسفه سیاسی|نظریه سیاسی]] و [[علم اقتصاد|اقتصاد]] است که تقویت مثبت و پیشنهاداتپیشنهادهای غیر مستقیم خود را برای تلاش درجهت رسیدن به انطباق غیر اجباری و [[نفوذ اجتماعی|تاثیر]] بر انگیزه‌ها، مشوق‌ها و تصمیم‌گیری گروهی فردی را مطرح می‌کند. ادعای '''تئوری تلنگر''' است که اشاره دارد حداقل به عنوان موثر،مؤثر، اگر نه بیشتر و مؤثر تر از آموزش مستقیم قانون یا اجرای. این مفهوم تحت تأثیر قرار، و سیاستمداران آمریکایی است. چند سقلمه واحد در سراسر جهان وجود دارد در سطح فدرال (انگلستان و آلمان و ژاپن و دیگران) و همچنین در سطح بین‌المللی (سازمان همکاری اقتصادی و توسعه، بانک جهانی، سازمان ملل متحد).
 
== تعریف تلنگر ==
[[پرونده:Nudge_Toilet_1.jpg|بندانگشتی|مثالی از تلنگر: مگس پلاستیکی مصنوعی در توالت سرپایی مردانه]]
تدوین این اصطلاح و اصول مرتبط با آن اولین بار در [[سایبرنتیک]]، قبل از سال ۱۹۹۵ توسط جیمز ویلک بیان شد. همچنین توسط دکتر استوارت، عضو هیئت علمی دانشگاه برونل به عنوان «هنر تلنگر» منتشر شد. (گاهی اوقات به عنوان ریزتلنگرها گزارش شده‌است). این اصطلاح همچنین به تأثیرات متدولوژیک [[روان درمانی]] به دنبال کارهای [[گرگوری بیتسون]]، [[میلتون اریکسون]]، [[پاول واتسلاویک]]، [[جان ویکلند]]، [[فیسچ]]، [[بیل اُ هانلون]]، متصل است. در این گونه، تلنگر یک وسیلهٔ طراحی شدهٔ هرفمندهدفمند برای گروه مشخصی از مردم، قطع نظر از مقیاس مداخلهٔ مورد نظر، در نظر گرفته شده‌است.
 
در سال ۲۰۰۸، کتاب [[سقلمه]] ی [[ریچارد تیلر|ریچارد تالر]] و [[کس سانستاین]]، تئوری تلنگر را به سرزبان‌ها آورد. این کتاب همچنین پیروانی میان سیاستمداران آمریکایی و بریتانیایی چه در بخش بخش خصوصی و بخش سلامت عمومی بدست آورد. نویسندگان تأثیر گذاری بر رفتار بدون اجبار را [[پدرسالاری آزادی خواهانه]] و نفوذگران را به عنوان معماران انتخاب نامیدند. تالر و سانستاین تعریف مفهوم خود را به به صورت زیر بیان کردند:{{گفتاورد|تلنگر، به آن تلقی که ما از آن داریم، هر جنبه ای از معماری رفتار است که رفتار مردم را در راه پیش بینی پذیری، بدون ممنوع کردن هیچ گزینه ای یا تغییر محسوسی در انگیزه‌های اقتصادی شان، اصلاح می‌کند. برای اینکه یک تلنگر خالص محسوب شود، مداخلات، برای اجتناب کننده باید آسان و ارزان باشد. تلنگرها یک فرمان نیستند. قرار دادن میوه در برابر چشم یک تلنگر محسوب می‌شود. ممنوع کردن غذای ناسالم یک تلنگر نیست.{{سخ}}</blockquote>}}در این غالب، در اقتصاد رفتاری، تلنگر به‌طور کلی برای نفوذ بر رفتارها کاربرد دارد.
خط ۱۲:
رفتار فردی همیشه در هماهنگی با اهداف نیست (شکاف ارزش-عمل نامیده می‌شود). این یک شناخت عمومی است که انسان‌ها موجودات کاملاً [[عقلایی]] نیستند. به این معنی که مردم گاهی کارهایی می‌کنند که در دایرهٔ خودخواهی‌هایشان نیست، حتی زمانی که می‌دانند که اینکار بهینه نیست. به عنوان مثال، هنگام گرسنگی، اغلب افراد رژیمی توانایی کاهش وزنشان را دست کم می‌گیرند و عزم شان برای سالم خواری فوراً ضعیف می‌شود تا زمانی که سیر شوند.
 
چرا مردم گاهی خلاف منافع خود عمل می‌کنند؟ تالر و سانستاین دو سامانهٔ مجزا برای پردازش اطلاعات توصیف می‌کنند: سیستم اول که سریع، خودکار و به شدت مستعدپذیرشمستعد پذیرش تأثیرات محیطی است، سیستم دوم پردازش؛ آرام، فکری، با احتساب اهداف صریح و برنامه‌ریزی شده. هنگامی که شرایط بیش از حد پیچیده یا غافلگیر کننده برای یک ظرفیت شناختی فردی باشد، یا زمانی که فرد با محدودیت زمانی یا فشارهای دیگر مواجه باشد، سامانهٔ اول در فرایند تصمیم‌گیری عمل می‌کند. سامانهٔ اول در نتیجهٔ تصمیم‌گیری سریع تر به قضاوت‌های گوناگون تجربی متکی است. متأسفانه این موضوع می‌تواند منجر به تصمیم‌گیری غیربهینه شود. در حقیقت تالر و سانستاین رفتارهای ناسازگار با موقعیت‌هایی که در آن سامانهٔ اول موجب پایمال کردن اهداف و ارزش‌های صریح می‌شود را ردگیری کردند. این به خوبی مستند شده‌است که رفتارهای عادت گونه، بدون قطع دلیل محیطی که منشأ آن رفتار است، مقاوم به تغییر هستند.
 
تکنیک تلنگر کمک می‌کند که قضاوت‌های تجربی به نفع ما شود. به عبارت دیگر، تلنگر محیط را اصلاح می‌کند بنابراین سامانهٔ اول تصمیم‌گیری درگیر می‌شود، در نتیجه خروجی تصمیم بهترین نتیجهٔ ممکن خواهد بود. یک مثال از چنین تلنگرهایی، تعویض مواد غذایی ناسالم در فروشگاه به نحوی که میوه‌ها و دیگر گزینه‌های سالم در نزدیکی صندوقدار، و غذاهای سالم در مکان‌های دیگری از فروشگاه جانمایی شود.
خط ۱۹:
تلنگرها تغییرات کوچک در محیط هستند که به آسانی و با هزینهٔ کم قابل پیاده‌سازی اند. چند روش مختلف برای تلنگر زدن وجود دارد، شامل پیش فرض‌ها، عقل تجربی جمعی و افزایش برجستگی گزینهٔ مورد نظر.
 
گزینهٔ پیش فرض گزینه ای است که اگر فرد منفعلانه عمل کند، به‌طور خودکار برای او انتخاب می‌شود. مردم معمولاً اگر تمایل کم تری به تغییر گزینهٔ پیش فرض دارند. به‌طور مثال، پیچارت و کتیسکوپولوس دریافتند که شمار بیشتری از مردم، انرژی تجدید پذیر را برای الکترسیتهالکتریسیته انتخاب می‌کنند وقتی که به عنوان گزینهٔ پیش فرض در نظر گرفته شده باشد.
 
عقل تجربی جمعی به معنی تمایل افراد به نگاه در رفتار سایرین به منظور کمک گرفتن در اصلاح رفتار خود است. مطالعات، موفقیت‌هایی در استفاده از عقل تجربی جمعی به منظور تلنگر زدن به افراد برای انتخاب غذای سالم‌تر را نشان می‌دهد.
 
هنگامی که توجه فردی به سمت گزینهٔ مشخصی کشیده شود، آن گزینه در نظر فرد برجسته تر خواه بود؛ بنابراین احتمال بیشتری وجود دارد که فرد آن گزینه را انتخاب کند. به عنوان مثال، در یک مفازهٔ اسنک فروشی در هلند، وقتی غذاهای سالم در نزدیکی صندوق دار جانمایی شد، مردم آن گزینه‌ها رابیشتررا بیشتر انتخاب می‌کردند.
 
== کاربرد تئوری ==