روبرتو روسلینی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۸۸:
و بزودی پس از نوشتن فیلمنامه برای نخستین فیلم خویش : «پیش درآمد برای پس از نیمروز فاون(ایزد کشت، نیمه بز، نیمه مرد)» Prélude à l'aprés-midi d'un faune ساختن آن را آغاز نمود. ولی فرمانروایی فاشیسم به رهبری [[بنیتو موسولینی]] به بهانهٔ آنکه این فیلمی بی شرمانه است از پخش آن جلوگیری نمود. وگرچه هنگامیکه ویتوریو موسولینی پسر رهبر، که در کار سینما بود، او را به همکاری فراخواند او آن پذیرفت.
=== فیلمهای دورهٔ فاشیسم ۱۹۴۴ -۱۹۴۰ ===
روسلینی چهارده ساله بود که فاشیستها در ایتالیا فرمانروایی را بدست گرفتند.
نخستین باوردار پرده یی screen credit روسلینی در فیلم گزافه پیامی propaganda
دراین چرخه روسلینی سه فیلم گزافه پیامی فاشیست را خود کارگردانی نمود که درآینده به هنگام نبشتن کارنامهٔ خویش برای [[کایه دو سینما]] در سال ۱۹۵۵ از شناسایی آنها به آوند کارهای خویش سرباز زد.نخستین از این سه «ناو سپید» La Nave Bianca نام داشت. این فیلم به گونهٔ فیلمی گواه دار documentary آغاز شد ولی به فیلمی داستانی دگرگونی گرفت. روسلینی در این فیلم از هنرپیشههای دگرپیشه amateur actors سودجسته و این نشان بارز کارهای آینده او شد. «ناو سپید» بیش از آنکه فیلمی سیاسی یا اندیشارگرا باشد فیلمی بود انسانی که با دیدی مهرانگیز به ملوانان و کارکنان بیمارستان نگاه میانداخت. دو دیگر از این سهگانه فیلم «خلبانی بازمی گردد» Un pilota ritorna در ۱۹۴۲ و "مردی بر چلیپاً L'umomo della croce در ۱۹۴۳ بودند.
=== سه گانههای پس از جنگ ۱۹۴۷ -۱۹۴۵ ===
تنها دو سال پس از فرجامین فیلم چرخهٔ فاشیستی خویش روسلینی «[[رم شهر بی دفاع]]» Roma, Citta Aperta -- شاید که پر ارجترین فیلم خویش و نماد برجستهٔ فیلمهای نئورئالیستی neorealism -- را ساخت. او فیلمنامهٔ این فیلم را در ۱۹۴۳ نوشت همان هنگامیکه نازیها ایتالیا را درگرفت خود داشتند.این فیلم گردآورده ایست از داستانهای مردم رم در دورهٔ درگرفت و موضوعٔ فیلم داستان دستگیری یکی از رهبران پایداری در برابر نازی هاست. این فیلم در هنگامی ساخته شد که پول وسرمایه کمیاب بود و فیلم خام بسختی یافت میشد . از دگر سوی در پیرامون او همه چشم اندازهای خرابی و روینی و آسیبهای جنگ بود و چنین بود که فیلمبرداری در خود جای رویدادها انجام گرفت و نیازی به
همانگونه که بازکاو فیلم [[آندره بازن]] André Bazin میگوید. سبک نئورئالیستی تنها یک داستان را با اندکی از هوای شدایی نمیآمیزد تا که زرق وبرقی بیافریند. که بل برآنست تا همهٔ تکه پارههای شدایی رابا همه رمز و راز آن پیش نهد تا تماشاگر خود آن پارهها را پهلوی هم بگذارد و آن رمز وراز بگشاید. روسلینی خود میگفت درآن گاهان که فیلم «رم شهر بی پناه» را میساخت «نیاز شگرفی به یافتن راستی» در هوا موج میزد و آنچه که او و دیگر کارگردانان نوشداگر کردند «بیش از آنکه پیروی از یک سبک باشد پشتیبانی از جایگاهی درست وای بود»<ref> نگاه کنید به: The Elusive Realism of Rossellini By MANOHLA DARGIS New York Times November 10, 2006</ref>
روسلینی برای آنکه این فیلم را در آمریکا نشان دهد آن را به بهایی ناچیز به سربازی آمریکایی فروخت. آن سرباز فیلم را به جوزف باستین Joseph Bustyn فروخت که او آن را برای دو سال در [[نیو یورک]] بپرده نمایش گذاشت. دو دیگر فیلمهای این چرخه «[[از خودیها]]» Paisà در ۱۹۴۶ شش داستان از آفند [[نیروهای متفقین]] به ایتالیا از ماه ژوئیه ۱۹۴۳ تا زمستان ۱۹۴۴ و از ونیز تا سیسیلی است. وسه دیگر«[[آلمان، سال صفر]]» Germania, anno zero ۱۹۴۷ زندگی پسر جوانی را در برلین دنبال میکند که پیش آمدهای جنگ و نازیها زندگیش را به مرز نابودی کشاندهاند. در «آلمان، سال صفر» روسلینی برخی ازارتههای فیلمهای هالیوود را بکار گرفت و این مایهٔ آن شد که بازکاوان [[چپ گرا]] و مارکسیست فیلم بر او خرده گیرند که او به بنیانهای شدایی realism وفادار نماندهاست و این آغاز پادایی چپ با او بود از آن پس.
فرا از سه گانههایش، در ۱۹۴۸ روسلینی فیلم «شیدایی» L'Amore را در دو بخش کارگردانی نمود. بخش یکم بر پایهٔ نمایشنامهای از [[ژان کوکتو]]
=== فیلمهای نوین ۱۹۶۲ - ۱۹۵۷ ===
در ۱۹۴۸ روسلینی نامهٔ زیر را از [[اینگرید برگمن]] دریافت کرد که برای همیشه زندگی هنریش را دگرگون نمود.
:: ''آقای روسلینی گرامی، من فیلمهای «رم» و «از خودی ها» ی شما را دیده
''
روسلینی برای او وبا او فیلم «استرامبولی، سرزمین خدا» Stromboli, terra de Dio را ساخت. این داستان«کارین» زنی فراری از لیتوانی است که همسر ماهیگیر ایتالیایی بی نوایی میشود تا از زندانی شدن در یک اردوگاه بگریزد ولی خود را در تلهٔ استرامبولی یک جزیرهٔ دورافتادهٔ آتش فشانی مییابد.
خط ۱۱۸:
ISBN 0-520-24228-9, ۹۷۸۰۵۲۰۲۴۲۲۸۹</ref>
بازن سپس به بررسی یک یک این فیلمها میپردازد و ثابت میکند که همهٔ این کارها مدرن و ارزنده هستند.در فیلم «اروپا ۵۱» (۱۹۵۲) برگمن در رل «ایرنه» زنی ثروتمند بازی میکند که پس از خودکشی پسرش از شیوهٔ زندگی خویش دل افسرده و پشیمان است . پس ازآن که «آندریا» دوست کمونیستش او را با محلههای فقیر نشین رم آشنایی میدهد ایرنه همهٔ وقت خودرا به کمک به بینوایان میگذراند و این بد گمانی شوهرش را بر میانگیزد که شاید او با آندریا سروسری دارد
روسلینی در ۱۹۵۹ پس از جدایی از برگمن یکی از پیچیدهترین و زیباترین کارهای سینمایی خویش را
=== چرخهٔ تاریخ فرهنگ ۱۹۷۷ - ۱۹۶۴ ===
خط ۱۲۷:
br>/>
اگرچه باید گفت که در سالهای پایانی این چرخه روسلینی دو فیلم «سال یکم» Anno uno و «مسیحا» Il messiah رانیز ساخت.
در «سال یکم»، ۱۹۷۴ روسلینی زندگینامهٔ آلچید دو گاسپری Alcide de Gasperi را باز مینمایاند که [[نخست وزیری]] ایتالیا را در هشت فرمانروایی در سالهای ۱۹۴۸ تا سال درگذشت اش در ۱۹۵۴ دردست داشت. او پیش از آن رانشمدار و سردبیر روزنامه بود که نام و ارجی بسزا در پادمندی با موسولینی یافته بود. گاسپری(با بازی لویجی وانوچی Luigi Vannucchi) از سوی فرمان واری فاشیسم زندانی شده و پس از رهایی در۱۹۲۹ در واتیکان خموشانه به کار پرداخت. در هنگامهٔ [[جنگ دوم جهانی]] او که اینک شصت ساله بود به جنبش پایداری پیوست. گاسپری در سالهای نخست وزیریش توانست از پیوند نزدیکش با واتیکان سود برد تا از یازش کلیسا در رانش کشور بکاهد. و در «مسیحا» ، ۱۹۷۵ او با دیدی انسان گرایانه زندگی [[عیسی مسیح]] را به پرده میآورد. عیسی او انسانی آشاوند است که نیکنودی او انگیزانندهٔ رهبری او ست و نه ازاین که [[پسر خدا]] باشد.
=== داوری ===
فیلمهای روسلینی از همان آغاز با ستایش باز کاوان روبرو شدند اگرچه خرده گیران چپ از بی وفایی او به «نئورئالیستی» ناب و پالوده گلایه داشتند و خرده گیران راست آنها را گزافه نمایی کمونیستی میخواندند. «رم شهر بی پناه» به آوند نمادی برای سینمای ایتالیا شناخته شد. برای نمون « انیو فلایانو »Ennio Flaiano از شمار ستایندگان او در بارهٔ این فیلم نوشت: « کارگردانی روسلینی بسوی بنیادینها پی جویی میکند.
facts را، که فیلم از آنها سرشار است، خونسردانه و موشکافانه باز میگشاید.«ماسیمو میدا» Massimo Mida در همین باره نوشت:«آن کار بازتازه، بی همگون و راستین که هنر ایتالیا برای سالها چشم براهش بود... فیلمی که پیشینه و آیین ولنگاری را نابود میکند و با نیروی ترکیدنی سهمگین راهی در دل کوهساران گذر ناپذیر باز میگشاید.» از سوی دیگر «جیمز اگی» James Agee در پاته با آن در نشریهٔ Nation نوشت:«یک گزافه نمایی کمونیستی... کلاهبرداری از سر تماشاگران». واتیکان در روزنامهٔ اوسرواتوره رومانو Osservatore Romano خردهگیری تیز تری داشت و«گزینش غریب و در خور پرسش» روسلینی را «دورانداختنی» بر میشمرد.
خط ۱۴۳:
London: BFI Publishing, 2001. ISBN 0-85170-795-5</ref>،
«ساندرو برناردی» Sandro Bernardi از سوی دیگر پژوهش تیز و باریک بینانهٔ مزدایش the sacred را در چشم اندازهای او نشان میکند. و به پندار برناردی «در چشم اندازه است که کس گانهها، در آزمودن بینش خویش، از خود فرا میشوند و جهانی را که در پیرامون شان گستردهاست باز میشناسند. پیوند تک تنها با همگان، آیین وری مردگان، شیدایی و بازگشایی و تماشای جهان پدیدارهایی هستند که [[چشم انداز]] را به افسانه وست میدهند به نشانشی از مزدایش» <ref>نگاه کنید به بخش «Rossellini's Landscapes: Nature, Myth, History» در نسک پیشین </ref>
فراتر آنکه، ارزش بسیاری از ارتههای روسلینی در آزمونهایش با گذشت سالیان آشکارتر میَ شود. برای نمون
== فیلمشناسی ==
|