حمیر: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←دولت حمیر دوم: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←دولت حمیر دوم: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۶۱:
کتب جغرافیون اسلامی، ریدان را قلعه و قصری در ظفار شمالی یمن «در علو یحضب» شمرده و ظفار را هم پایتخت حمیریان میدانند و نیز در کتابی رومی به نام «دریا نوردی دریای اریتره» که مولفش معلوم نیست و درقرن اول میلادی تألیف شده چنین گوید که حمیریها (هومریت) درقسمت اعظم [[شبه جزیره عربستان|عربستان]] تسلط داشته و علاوه بر داخل یمن و سواحل غربی و جنوبی آن تا حدود حضرموت ساحل شرقی [[آفریقا]] را نیز در تصرف داشته و پادشاه آنها کریبائل پادشاه مشروع حمیریها و سبائیها در ظفار مقیم بوده و با رومیها روابط دوستانه داشت و این کریبائل ظاهراً همان کریبائل وتر ینعم (یا یُهنم) است که پادشاه سبأ وریدان بوده و در کتیبهها ذکر شدهاست.
بلین نویسنده رومی نیز ضمن حکایت لشکرکشی رومیان به یمن میگوید که شمار حمیریها از همه طوائف یمنی بیشتر بوده
و چون سبأ و قتبان یک مملکت شد و حمیریها بزرگترین طوائف این مملکت واحد بودند در نزد ملل دیگر چون رومیها و همچنین عربها شمالی، مملکت حمیریها نامیده شد که ایرانیان نیز آن خطه را «هاماوران» خواندند که در واقع همان کلمه «حِمیران» است ولی خود دولت آن مملکت به خود اسم سبأ و ذوریدان و به پادشاهان خود «ملوک سبأ وریدان» میدادهاست.
خط ۱۰۴:
ذونواس پیرو دیانت [[یهودی]] شد و [[مسیحیان]] یمن در اخدود [[نجران]] را سوزاند که داستان آن در قرآن به نام «[[اصحاب اخدود]]» ذکر شدهاست.
دایره اقتدار دولت یمن در این دوره بسط زیادی گرفته و برحسب بعضی قرائن از یثرب یا[[مدینه]] تا اقیانوس هند
طبق روایات عربی یکی از پادشاهان حمیری (ظاهراً ابوکریب اسعد کتیبهها و اسعد کامل روایات عرب) در حدود اواخر قرن چهارم میلادی به یثرب (مدینه) رفته و از آنجا علمای یهودی را برای تعلیم دین یهودی به یمن آورد و نظر به کتابهای تاریخی رومی، قیصر روم سخصی به نام تئوفیل را برای تبلیغ مسیحیت به عربستان و حبشه فرستاد و وی از پادشاه یمن اجازه تأسیس سه کلیسا در ظفار و عدن و هرمز گرفت.
خط ۱۱۲:
در کتیبهای که از پادشاه سوم شرحبیل یعفور بدست آمده علاوه برلقب دراز سابقالذکر یعنی «پادشاه سبأ وریدان وحضرموت ویمنت» عبارت «و عربهای آنها درجبال و [[تهامه]]» اضافه شده وظاهراً اولین دفعه ذکر اسم عرب در اینجا پیش میآید که گویا بمعنی اعراب بدوی است و نیز در این کتیبه از شکست سد مأرب در سال ۴۴۹ و ۴۵۰ میلادی و تعمیر آن سخن میرود.
دنباله این سلاطین یمن بعد از کشته شدن «ذونواس» و تسلط حبشه به یمن به کلی قطع نشد
ممالک یمن (یمن، عمانات، حضرموت) نزدیک پنجاه سال در دست حبشیها ماند و سمیفع واریاط وبعد ابرهه اشرم وپسرش یکسوم وبعد برادر وی مسروق بن ابرهه در آنجا سلطنت داشتند که از هرحیث جز عنوان تحتالحمایگی یا تابعیت پادشاه حبشه آفریقا مستقل بودند.
|