ضحاک: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۱۰۵:
== ضحاک در شاهنامه فردوسی ==
{{اصلی|پادشاهی ضحاک}}
دوران ضحاک هزارسال بود. رفته رفته خردمندی و راستی نهان گشت و خرافات و گزند آشکارا. [[شهرناز]] و [[ارنواز]] (دختران جمشید) را به نزد ضحاک بردند. در آن زمان هرشب دو مرد را میگرفتند و از مغز سرآنان خوارک برای ماران ضحاک فراهم میآوردند. روزی دو تن بنامهای [[ارمایل]] و [[گرمایل]] چاره اندیشیدند تا به آشپزخانه ضحاک راه یابند تا روزی یک نفر که خونشان را میریزند، رها سازند. چون دژخیمان دو مرد جوان را برای کشتن آورده و بر زمین افکندند، یکی را کشتند و مغزش را با مغز سر گوسفند آمیخته و به دیگری گفتند که در کوه و بیابان پنهان شود. بدین سان هرماه سی جوان را آزاد میساختند و چندین بُز و میش بدیشان دادند تا راه دشتها را پیش گیرند. به گزارش
== ضحاک در اوستا ==
خط ۱۶۲:
... آن که «'''''اژی دهاک'''''» را فرو کوفت؛ [ اژی دهاک ] ''سه پوزه سه کله شش چشم'' را، آن ''دارنده هزار [ گونه ] چالاکی'' را،
آن دیو بسیار زورمند [[دروج]] را، آن ''دروند''
همچنین داستان خواستار شدن فریدون از [[اهورامزدا]] پیروزی بر ضحاک را، در [[آبان یشت،]] کردهٔ ۸ چنین میخوانیم:
خط ۱۸۰:
(۳۵)
اَرِدویسوَر اَناهیتا - که همیشه خواستار زَور
ولی پس از چیرگی فریدون بر ضحاک، اهورمزدا فریدون را از کشتن ضحاک بازداشت و گفت: «اگر تو ضحاک را بکشی زمین از باشندگان موذی و زیان آور پر خواهد شد.» پس فریدون ضحاک را به بند کشید و در غاری به چکاد دماوند بیاویخت.
|