راوی غیرقابل اعتماد: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱:
'''راوی غیرقابل اعتماد'''، [[شیوه روایت|راوی]] ای در اثر ادبی یا تئاتر یا سینما است که سخنش فاقد اعتبار است. این اصطلاح اولین بار توسط [[:en:Wayne C. Booth|وین سی بوث]] ابداع شد. در حالی که راوی غیرقابل اعتماد بر اساس تعریف مرسوم، [[شیوه روایت|راوی اول شخص]] است بعضی استدلال می‌کنند که راوی غیرقابل اعتماد مخصوصاً در سینما و تلویزیون می‌تواند علاوه بر اول [[شیوه روایت|شخص]]، [[شیوه روایت|دوم شخص]] یا [[شیوه روایت|سوم شخص]] نیز باشد.
 
گاهی غیرقابل اعتماد بودن راوی بلافاصله از شروع داستان آشکار می‌شود. به عنوان مثال ممکن است در شروع داستان راوی ادعایی نادرست یا موهومی کند، یا اینکه اذعان به داشتن بیماری روانی کند یا ممکن است داستان یک [[:en:Frame story|فریم]] داشته باشد که در آن راوی به صورت یک کاراکتر ظاهر می‌شود و سرنخ‌هایی از غیرقابل اعتماد بودن او نشان داده می‌شود. در کاربرد دراماتیک‌تر این تکنیک، غیرقابل اعتماد بودن روای در اواخر داستان فاش می‌شود. این [[پیچش داستانی]] موجب آن می‌شود تا خواننده در [[شیوه روایت|زاویهٔ دید]] خود و تجربهٔ حاصل از داستان تجدید نظر کند. در بعضی از موارد غیرقابل اعتماد بودن راوی به طوربه‌طور کامل افشا نمی‌شود ولی به آن اشاره می‌شود و بدین ترتیب اینکه چه قدر می‌توان به راوی اعتماد کرد و اینکه داستان چگونه باید تفسیر شود به عهدهٔ خوانندهٔ داستان گذاشته می‌شود.
 
== بررسی اجمالی ==
=== دسته‌بندی ===
تلاش‌هایی در جهت دسته‌بندی روای‌های غیرقابل اعتماد شده استشده‌است. ویلیام ریگان در تحقیق خود در این باره انواع مختلف راوی‌های غیرقابل اعتماد را تشریح کرد (این تحقیق با تمرکز روی روای اول شخص بود چرا که رایج‌ترین این نوع روایت، روایت اول شخص است). لیست زیر برگرفته از یافته‌های اوست:
* راوی خودستا: اغراق و لاف زدن از مشخصات اینگونهاین‌گونه راوی است. به عنوان مثال شخصیت سرباز در کتاب [[:en:Miles Gloriosus (play)|مایلز گلوریوسوس]] [[پلوتس]]
* راوی دیوانه: راوی‌ای که یا در حال تجربهٔ یک [[سازوکار دفاعی|مکانیسم دفاعی]] روانی است مانند [[گسستگی]] پس از ضایعهٔ روانی یا از خود بیگانگی است، یا دچار بیماری روانی شدید مانند اسکیزوفرنی یا پارانویا است. به عنوان مثال می‌توان به راوی‌های از خود بیگانهٔ داستان‌های [[فرانتس کافکا]] یا راوی‌های بدبین و «خشن» داستان‌های ژانر [[:en:Noir fiction|نوآر]]، که به طرز غیرقابل اطمینانی احساسات خود را بیان می‌کنند، اشاره کرد.
* راوی دلقک: راوی‌ای که روایت را جدی نمی‌گیرد و آگاهانه قواعد، حقایق و انتظارات خواننده را به بازی می‌گیرد. به عنوان مثال می‌توان به رمان [[زندگی و عقاید آقای تریسترام شندی|تریسترام شندی]] اشاره کرد.
خط ۲۰:
== مثال‌های شایان ذکر ==
=== رویدادهای تاریخی ===
یکی از اولین موارد استفاده از روایت غیرقابل اعتماد در ادبیات در نمایشنامهٔ [[غوکان]] اثر [[آریستوفان]] است. پس از اینکه [[دیونیسوس]] (ایزد یونانی) مدعی غرق کردن ۱۲ یا ۱۳ کشتی دشمن به کمک [[:en:Cleisthenes (son of Sibyrtius)|سلستین]] می‌شود. بردهٔ او [[:en:Xanthias|زانتیاس]] به تمسخر می‌گوید: «پس از آن من از خواب پریدم». مثال آشنا تر، نمایشنامه کمدی پلوتوس با نام مایلز گلوریوسوس است که سربازی را به تصویر می‌کشد که دستاوردهای خود را به رخ دیگران می‌کشد در حالی که برده‌اش آرتگروس، از طریق [[کنارگویی]]، ادعا می‌کند که داستان‌هایی که اربابش تعریف می‌کند غیر واقعیغیرواقعی هستند و آرتگروس مجبور است آن‌ها را تأیید کند تا از نان خوردن نیفتد این شیوهٔ (تکنیک) ادبی یعنی «راوی غیرقابل اعتماد» در بسیاری از حکایات [[هزار و یک شب]]، که به شب‌های عربی نیز معروف است، استفاده شده استشده‌است. در یکی از حکایات آن، با نام «هفت وزیر»، یک روسپی، پسر یک پادشاه را به تعرض به خود متهم می‌کند، حال آنکه که حقیقت ماجرا این است که تلاش آن روسپی برای اغوا کردن او نافرجام مانده استمانده‌است (ملهم از داستان قرآنی یوسف و زلیخا) هفت وزیر برای نجات جان شاهزاده تلاش می‌کنند و در این راستا هر یک داستانی برای اثبات نامعتبر بودن داستان روسپی بیان می‌کنند و روسپی برای اثبات نامعتبر بودن داستان وزرا، پاسخ هر یک را با داستانی می‌دهد. از تکنیک راوی غیرقابل اعتماد برای ایجاد تعلیق در حکایت دیگری از هزار و یک شب به نام «سه سیب» ،که یک داستان قتل می‌باشد، استفاده شده استشده‌است. در قسمتی از داستان دو مرد ادعا می‌کنند که قاتل هستند و مشخص می‌شود که یکی از آن‌ها دروغ می‌گوید در قسمت دیگری از داستان دلیل قتل به صورت [[فلاش‌بک|فلاش بک]] بیان می‌شود، و مشخص می‌شود که یک راوی غیرقابل اعتماد مرد را متقاعد کرده استکرده‌است که زنش به او خیانت کرده و این موجب قتل زن شده استشده‌است. نمونهٔ دیگری از روایت غیرقابل اعتماد [[حکایت‌های کنتربری|حکایات کانتری بری]] اثر [[جفری چاسر]] است. برای مثال در حکایت تاجر راوی که زندگی زناشویی ناگواری دارد، غرض‌ورزی و کینه‌اش باعث می‌شود تا مقدار زیادی از حکایتش را تحریف کند و رعایت بی‌طرفی را نکند.
 
=== رمان ===
یک نمونهٔ بحث برانگیزبحث‌برانگیز از راوی غیرقابل اعتماد را می‌توان در کتاب [[قتل راجر آکروید]] اثر [[آگاتا کریستی]] یافت. در این داستان راوی یک سری حقایق اصلی و اساسی در متن پنهان می‌کند (از طریق طفره رفتن از بیان حقیقت یا حذف حقیقت و فروگذاری در بیان حقیقت یا بیان پرابهام حقیقت) بدون اینکه راوی در روایت خود به طوربه‌طور آشکار دروغی گفته باشد. با این حال در آن زمان بسیاری از خوانندگان آن رمان احساس می‌کردند که [[پیچش داستانی]] در اوج داستان غیرمنصفانه و نادرست است. آگاتا کریستی دوباره از این ترفند در سال ۱۹۶۷ در رمان [[شب بی‌پایان]] استفاده کرد. همین تکنیک را پیش از این نویسندهٔ نروژی رمان‌های جنایی، به نام [[:en:Sven Elvestad|اسون الوستاد]]، در سال ۱۹۰۹ در کتابش به نام واگن آهنی استفاده کرده استکرده‌است.
 
از این دست راوی‌های غیرقابل اعتماد را می‌توان در رمان‌های [[داستان کارآگاهی|کارآگاهی]] یا [[مهیج|دلهره‌آور]] یافت. در این رمان‌ها حتی یک راوی اول شخص نیز ممکن است اطلاعاتی حیاتی را مخفی کند یا تعمداً خواننده را گمراه کند تا بدین ترتیب بتواند پایان غافلگیر کنندهٔغافلگیرکنندهٔ داستان را مخفی نگه دارد. در بعضی از موارد راوی خودش را در حال انجام کارهایی مشکوک یا شرم‌آور توصیف می‌کند ولی در پایان داستان فاش می‌کند که اعمال مذکور که مرتکب آنهاآن‌ها شده آنگونه که به نظر می‌رسد نبوده‌اند. بسیاری از رمان‌ها توسط بچه‌ها روایت می‌شوند که ممکن است بی‌تجربگی و خامی آنهاآن‌ها روی قضاوت آن‌ها تأثیر گذاشته و روایت آنهاآن‌ها را غیرقابل اعتماد کند. در [[ماجراهای هاکلبری فین]](۱۸۸۴)، معصومیت هاکلبری فین موجب می‌شود تا قضاوت‌های او در مورد شخصیت‌های رمان بیش از حد دلسوزانه باشد.
 
دو رمان از مشهورترین رمان‌های [[کن کیسی]] توسط راوی‌های غیرقابل اعتماد روایت می‌شوند. چیف برآمدن در کتاب [[پرواز بر فراز آشیانه فاخته|پرواز بر فراز آشیانهٔ فاخته]] دچار بیماری [[اسکیزوفرنی]] است و روایت او از وقایع معمولاً همراه با توهماتی مانند کوچک یا بزرگ شدن افراد، ریختن لجن از دیوارها، یا ربوده شدن و درمان [[بابا نوئل|بابانوئل]] توسط مستخدمین آسایشگاه روانی است.
 
=== سینما ===
یکی از نمونه‌های اولیهٔ راوی غیرقابل اعتماد در سینما، فیلم [[اکسپرسیونیسم|اکسپرسیونیستی]] آلمانی به نام [[مطب دکتر کالیگاری|غرفهٔ دکتر کالیگری]] است که به سال ۱۹۲۰ ساخته شده استشده‌است. در قسمت پایانی این فیلم مشخص می‌شود که فرانسیس که ما از دید او واقعه را می‌بینیم، یک بیمار روانی در یک آسایشگاه روانی است و [[فلاش‌بک]]هایی که بیشتر فیلم را تشکیل می‌دهند به وضوح توهمات اوست.
 
[[فیلم نوآر]] [[میانبر (فیلم ۱۹۴۵)|میانبر]] ساختهٔ ۱۹۴۵ از دیدگاه قهرمان غیرقابل اعتماد داستان روایت می‌شود؛ که احتمالاً سعی در توجیه اعمال خود دارد.
خط ۴۰:
در فیلم [[فارست گامپ]] (۱۹۹۴) کاراکتر اصلی داستان زندگی خود را روایت می‌کند و در روند روایت این داستان ساده لوحانه و به اشتباه شرکت کامپیوتری [[اپل]] را به عنوان یک شرکت میوه و تره‌بار به بیننده‌ها معرفی می‌کند. او همچنین بیان می‌کند که پدر جنی خیلی با جنی و خواهرهایش مهربان است چون «پدر جنی همیشه جنی و خواهراش رو بوس می‌کنه و بدنشون رو لمس می‌کنه»
 
فیلم [[مظنونین همیشگی]] ساخته ۱۹۹۵ نشان می‌دهد که راوی با روایت خود در حال فریب دادن یک شخصیت دیگر در داستان (و همچنین مخاطب) از طریق ابداع شخصیت‌ها و داستان‌هایی که هیچ پایه‌ای در حقیقت ندارند بوده استبوده‌است. شخصیت راوی به صوت یک مجرم ضعیف و حقیر و ساکت به تصویر کشیده می‌شود. اما بعدها مشخص می‌شود که خود او مجرم افسانه‌ای یعنی [[:en:Keyser Söze|کایزر شوزه]] بوده استبوده‌است.
 
در فیلم [[باشگاه مبارزه (فیلم)|باشگاه مبارزه]] (۱۹۹۹) آشکار می‌شود که راوی از یک بیماری روانی به نام [[اختلال تجزیه هویت]] رنج می‌برد و اینکه بعضی از وقایع روایت شده ساختگی بوده و فقط یکی از دو قهرمان داستان در حقیقت وجود خارجی داشته استداشته‌است در حالی که دیگری ساخته و پرداختهٔ ذهن راوی (قهرمان داستان که وجود خارجی دارد) است.
 
در فیلم [[ذهن زیبا]](۲۰۰۱) در پایان فیلم آشکار می‌شود که راوی از [[پارانویا]] و [[اسکیزوفرنی]]ا رنج می‌برد، و بسیاری از وقایعی که او شاهدش بوده در حقیقت ساخته و پرداختهٔ ذهنش بوده.
خط ۴۹:
 
=== تلویزیون ===
در سریال «[[آشنایی با مادر|چگونه با مادرتان آشنا شدم]]» که در آن از تکنیک فریم استفاده شده استشده‌است به این صورت که [[تد موزبی]] برای پسر و دخترش چگونگی آشنایی با مادرشان را تعریف می‌کند نیز روایت غیرقابل اعتماد است. کریگ توماس سازندهٔ سریال در مصاحبه‌ای که در سال ۲۰۰۸ انجام داد به این موضوع که روای سریال یعنی تد غیرقابل اعتماد است اذعان کرده استکرده‌است.
 
=== داستان‌های مصوّر ===