جلالالدین شاهشجاع: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
پروندهٔ شاه_شجاع_و_عماد_فقیه.png که در ویکیانبار به دست Túrelio حذف شده بود، به این علت برداشته شد: No license since 11 March 2018 |
|||
خط ۵۸:
== دوران سلطنت ==
سلطنت نسبتاً طولانی شاه شجاع در میان دو دورهٔ خونبار [[حمله مغول]] و یورشهای [[تیمور]] بود. از این حیث، سلطنت او روزگار امن و امید و آسایش مردم بود و بر خاتمه یافتن این روزگار خوش، حسرت بسیار میخوردند. از آنجا که روزگار کودکی شاه شجاع، دورهٔ پایهگذاری سلطنت آل مظفر و لبریز از کشش و کوشش برای بسط و تحکیم این سلطنت بود، وی مجال تحصیل پیوستهٔ علم را در کودکی نیافت. با این حال، وی در علم و ادب و هنر و فضایل باطنی، سرآمد بود. خطش نیکو بود و نثری روان و زیبا و پرظرافت داشت و شعر میسرود و شاعران را مینواخت و دربارش محفل انس و ادب و هنر بود.
[[پرونده:شاه شجاع و عماد فقیه.png|بندانگشتی|نگارهای منحصر به فرد از شاه شجاع. شاه شجاع و [[عماد فقیه کرمانی]]، برگرفته از نسخۀ خطی دیوان عماد فقیه، موسوم به «نسخۀ آ». خاندان آل مظفر بویژه [[شاه شجاع]] و [[شاه منصور]] در متون تاریخی و ادبی از قبیل دیوان [[حافظ شیرازی]] به زیبایی چهره شهرت دارند. هرچند که این نگاره، بسیار فرسوده و چهرۀ شاه شجاع تا حد زیادی محو شدهاست، زیبایی چهرۀ او به روشنی، تشخیصپذیر است. ]]
زیبایی سیرت و حسن صورت را با مکارم اخلاق و جوانمردی، توأم داشت و برای خوی فرشته گونش داستانهای بسیار نقل کردهاند. برای نمونه نقل کردهاند که یک بار با کوکبهٔ شاهی از میدان مشق نظام بازمیگشت. از آنجا که حسن صورتش زبانزد بود و همه گان آرزوی دیدار او را داشتند، پیرزنی از فراز بام فریاد زد: فاطمه خاتون، فاطمه خاتون بیا که شاه شجاع از کوی میگذرد. شاه ایستاد و کوکبه را ایستاند. سبب را پرسیدند و شاه شجاع گفت: دریغ است که آرزوی دل فاطمه خاتون برآورده نشود و دلش بشکند. ایستادم تا او یک نظر مرا ببیند. سپس به راه افتاد و رفت.
|