زبان سکایی باستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
به نسخهٔ 21677703 ویرایش Rezabot برگردانده شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۴:
|image=Ptolemy Cosmographia 1467 - Caspian Sea Central Asia.jpg
|imagesize=250px
|states=[[سرمتی]]، [[سکائستان]]، [[سیستان]]، [[Scythia Minor]]،, [[Alania]]
|region=[[آسیای مرکزی]]، [[اروپای شرقی]]
|ethnicity=[[سکاها]]، [[سرمتی]],، and [[الانان]]
|era=[[اروپای دوران قدیم]]، [[دوران باستان متأخر]]
|familycolor=Indo-European
خط ۲۴:
|glottoname=Old Ossetic
}}
'''زبان سکایی باستان''' در معنی عام این اصطلاحات به گویش‌های ایرانی قبایل متعدد [[سکاها]] اطلاق می شودمی‌شود. '''[[سکاها]]''' از هزارهٔ اول پیش از میلاد[[مسیح]] تا هزارهٔ اول میلادی، منطقهٔ وسیعی را از کناره‌های [[دریای سیاه]] تا مرزهای [[چین]] در تصرف داشتند. این قبایل در نوشته‌های [[فارسی باستان]] -saka، در منابع [[زبان یونانی|یونانی]] skuthai نامیده شده‌اند. با این همه، در چنین معنای وسیعی، کلمهٔ سکا، در زمان و مکان، معنای بیش از حد مبهم و نامشخصی پیدا می‌کند به همین جهت زبان قبایل سکائی غربی را که در دورهٔ باستان در مناطق شمال [[دریای سیاه]] وجود داشته و اسم‌های خاص و نام‌های قبایل آن‌ها در نوشته‌های یونانی باقی‌مانده معمولاً sythian و sythique می‌نامند.
در کتیبه‌های [[فارسی باستان]] از چهار دسته قبایل سکائی زیر نام برده شده‌است : سکاهای تیزخود، سکاهای آن سوی سغد، سکاهای نوشندهٔ هوم، سکاهای آن سوی دریا .
== دسته بندی ==
اکثر قریب به اتفاق دانشمندان موافقند که زبان‌های سکایی-سرمتی (و اوستیک) به [[زبان‌های ایرانی شرقی]] تعلق دارند.مانند زبان [[سغدی]] که زمانی گسترده بود اما اکنون منقرض شده است.فرضیه ایرانی بودن عمدتاً بر کتیبه یونانی که در شمال دریای سیاه یافت شده و شامل چند صد نام از زبان سرمتی است که نشان دهنده نزدیکی زیادش با زبان [[زبان آسی]] است ، استوار است.<ref>Compare L. Zgusta, Die griechischen Personennamen griechischer Städte der nördlichen Schwarzmeerküste [The Greek personal names of the Greek cities of the northern Black Sea coast], 1955.</ref>
== آثار سکایی باستان ==
 
== دسته‌بندی ==
اکثر قریب به اتفاق دانشمندان موافقند که زبان‌های سکایی-سرمتی (و اوستیک) به [[زبان‌های ایرانی شرقی]] تعلق دارند. مانند زبان [[سغدی]] که زمانی گسترده بود اما اکنون منقرض شدهشده‌است. است.فرضیه ایرانی بودن عمدتاً بر کتیبه یونانی که در شمال دریای سیاه یافت شده و شامل چند صد نام از زبان سرمتی است که نشان دهنده نزدیکی زیادش با زبان [[زبان آسی]] است ،است، استوار است.<ref>Compare L. Zgusta, Die griechischen Personennamen griechischer Städte der nördlichen Schwarzmeerküste [The Greek personal names of the Greek cities of the northern Black Sea coast], 1955.</ref>
 
== آثار سکایی باستان ==
از زبان سکایی باستان هیچ اثر مکتوبی تا کنون کشف نشده‌است. با این وجود در برخی منابع ایرانی، یونانی و آشوری شماری از واژگان سکایی باستان که عمدتاً نام‌های خاص هستند بجای مانده‌است. پس از انقلاب زبانی دوره باستان و ورود زبان‌های ایرانی به دوره میانه زبان سکایی در شرق ایران زمین به صورت دو گویش ختنی و تمشقی باقی ماند که از آن دو گویش آثاری امروزه در دست داریم.
 
آثار سکایی میانه را به دو دستهٔ '''زبان سکایی ختنی''' یا '''ختنی''' و '''سکایی تۇمشۇق''' تقسیم می‌کنند. [[زبان ساکا]]، نامی مشترک برای این دو زبان است. آثار '''تۇمشۇق''' از نظر زبانی کهنه‌ترند.<ref>تاریخ ادبیات پیش از اسلام، ص ۳۶۵</ref> گویش دیگر زبان ختنی در ناحیهٔ [[تومشوق‌تومشوق]] در شمال شرقی [[کاشغر]] متداول بوده‌است که اسناد چندانی از آن برجای نمانده و آنچه به دست آمده نیز هنوز درست خوانده نشده‌است.<ref>ادبیات ساسانی، ص ۵۵</ref>
 
[[سکاها]] طایفه‌های ایرانی بودند که در دو سوی [[دریای خزر]]، دشت‌های جنوب [[روسیه]] و [[ماوراءالنهر]] می‌زیستند و از زبان آنها در دوره باستان هیچ اثر مکتوبی در دست نیست.<ref>{{پک|زرشناس|1384|ک=میراث ادبی روایی در ایران باستان|ص=15}}</ref> گزارش‌های [[هرودوت]] از افسانه‌ها و داستان‌های اسکیتی و به وجود ادبیات بسیار غنی و به ویژه، حماسی زبان سکایی باستانی گواهی می‌دهد.<ref name="rezaee" /> به روایت هرودوت، پس از پیروزی سومین شاه ماد (هووخشتره) بر سکاهای غاصب (اسکیتی‌ها) و بازستانی امپراتوری ماد، با آنها با مهربانی رفتار کرد و «پسرانی را بدیشان سپرد تا به زبان خود و هنر تیراندازی را بدان‌ها بیاموزد».<ref name="rezaee">رضایی باغ‌بیدی، تاریخ زبان‌های ایرانی، ص 35-37</ref>
 
=== نمونه‌ای از واژگان سکایی برجای مانده ===
تنها آثار بازمانده از زبان سکایی باستان، برخی اسامی افراد، قبیله‌ها و مکان‌ها در کتیبه‌های یونانی منطقه پنتوس و در آثار یونانی است، که بر اساس آنها و به کمک زبان‌های ایرانی باستان (اوستایی و فارسی باستان) و نام چند مکان (تپه، رودخانه در اوکراین و جنوب روسیه)، می‌توان برخی از واژه‌های این زبان را بازسازی کرد.<ref name="rezaee" />
 
رضایی باغ‌بیدی، ۲۲ واژه را گردآوری کرده استکرده‌است:<ref name="rezaee" />
تنها آثار بازمانده از زبان سکایی باستان، برخی اسامی افراد، قبیله‌ها و مکان‌ها در کتیبه‌های یونانی منطقه پنتوس و در آثار یونانی است، که بر اساس آنها و به کمک زبان‌های ایرانی باستان (اوستایی و فارسی باستان) و نام چند مکان (تپه، رودخانه در اوکراین و جنوب روسیه)، می‌توان برخی از واژه‌های این زبان را بازسازی کرد.<ref name="rezaee"/>
 
رضایی باغ‌بیدی، ۲۲ واژه را گردآوری کرده است:<ref name="rezaee"/>
{| class="wikitable"
|-
خط ۷۱:
 
== گویش‌های سکایی ==
زبان سکایی باستان، گویش‌های مختلفی داشته که دو تا از آنها، اسکیتی و سرمتی بودند. به روایت هرودوت، زبان سرمت‌ها اسکیتی است، اما به اصالت باستانی‌اش صحبت نمی‌شود. شواهد نشان می‌دهد که دست‌کم در برخی از گویش‌های اسکیتی-سرمتی باستان xv ایرانی باستان به f و d ایرانی باستان در میان دو مصوت به l (یعنی d <δ <l) تبدیل گشته استگشته‌است. مانند farna* به معنی «فر، فره» از xvarnah و skula* (نام یکی از شاهان اسکیتی) از skuda.<ref name="rezaee" />
 
دانشمندان از گویش‌های باستانی سکاهای مرکزی و [[ترکستان]] شرقی به جز چند نام قبیله که در کتیبه‌های فارسی باستان و در نوشته‌های یونانی باقی مانده‌است، اطلاع دیگری ندارند. در قرن دوم پیش از میلاد مسیح، یک مجموعه از قبایل سکائی و قبایل تخاری که احتمالاً با قبایل سکایی خویشاوند بودند، منطقهٔ [[بلخ]] و [[زرنگ]] ([[سیستان]]) و رُخَّج را تصرف کردند و بعدها قلمروی خود را تا شمال غربی [[هند]] گسترش دادند . در منطقهٔ اخیر آثار یک گویش سکائی در کتیبه‌هایی از قرن اول میلادی به خط خَرُشتی و بَراهمی باقی مانده‌است .
زبان سکایی باستان، گویش‌های مختلفی داشته که دو تا از آنها، اسکیتی و سرمتی بودند. به روایت هرودوت، زبان سرمت‌ها اسکیتی است، اما به اصالت باستانی‌اش صحبت نمی‌شود. شواهد نشان می‌دهد که دست‌کم در برخی از گویش‌های اسکیتی-سرمتی باستان xv ایرانی باستان به f و d ایرانی باستان در میان دو مصوت به l (یعنی d <δ <l) تبدیل گشته است. مانند farna* به معنی «فر، فره» از xvarnah و skula* (نام یکی از شاهان اسکیتی) از skuda.<ref name="rezaee"/>
 
دانشمندان از گویش‌های باستانی سکاهای مرکزی و [[ترکستان]] شرقی به جز چند نام قبیله که در کتیبه‌های فارسی باستان و در نوشته‌های یونانی باقی مانده‌است، اطلاع دیگری ندارند. در قرن دوم پیش از میلاد مسیح، یک مجموعه از قبایل سکائی و قبایل تخاری که احتمالاً با قبایل سکایی خویشاوند بودند، منطقهٔ [[بلخ]] و [[زرنگ]] ([[سیستان]]) و رُخَّج را تصرف کردند و بعدها قلمروی خود را تا شمال غربی [[هند]] گسترش دادند . در منطقهٔ اخیر آثار یک گویش سکائی در کتیبه‌هایی از قرن اول میلادی به خط خَرُشتی و بَراهمی باقی مانده‌است .
 
سکائی در حال حاضر به زبان متون ایرانی مکتوب به خط براهمی که از حفریات باستان‌شناسی قرن بیستم در [[ختن]] و دیگر واحه‌های [[ترکستان]] شرقی به دست آمده‌اند، اطلاق می‌گردد. زبان این متون که تاریخ آنها میان قرن‌های پنجم تا دهم میلادی است و بخش عمدهٔ آن‌ها ترجمهٔ آثار [[بودائی]] [[سنسکریت]] (به شعر و نثر) است، هندی-سکائی یا بر اساس محل کشف بخش عمدهٔ اسناد '''سکائی-ختنی''' یا تنها '''ختنی''' نیز نامیده شده‌است.<ref>تاریخ زبان فارسی، ص ۶۹</ref> در اسنادی که از [[ختن]] به دست آمده، نام این زبان hvatanau،hvamnohvatanau,hvamno '''ختنی''' ذکر شده‌است .
آنچنان که از متون به دست آمده از دیگر واحه‌های ترکستان شرقی (مُرتُک، تُمشُق) بر می‌آید، بعضی از گویش‌های خویشاوند با ختنی در این مناطق رایج بوده است بوده‌است. در قرن پنجم قمری، یازدهم میلادی، هنوز در منطقهٔ [[کاشغر]] به گویش‌هایی از همین نوع تکلم می‌کردند.
 
کشف نسخ خطی سکایی در واحه‌های [[ترکستان]] شرقی گواه این نکته است که حتاحتی بعد از مهاجرت‌های بیشمار قبایل سکایی-تخاری و هفتالی (خیونی) به طرف غرب، یعنی [[بلخ]]، [[ماوراالنهرماوراءالنهر]] و [[سیستان]]، بخشی از مردمانی که به زبان‌های شرقی گفتگو می‌کردند تا پایان هزارهٔ اول میلادی در این سرزمین باقی مانده‌بودند. بعد از این تاریخ گویش‌های ترکی به طوربه‌طور نهایی جای این گویش‌های ایرانی را گرفت.
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
سطر ۸۹ ⟵ ۸۸:
* سمیعی احمد. ادبیات ساسانی. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد ایران، ۱۳۵۵
* کتاب [[زبان فارسی]] و سرگذشت آن، نوشتهٔ دکتر [[محسن ابوالقاسمی]]
* کتاب زبان‌های ایرانی، یوسیف م. ارانسکی، ترجمهٔ علی اشرف صادقی
 
== پیوند به بیرون ==