ارباب‌رعیتی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۲۱:
 
=== ظهور فئودالسیم ===
ظهور فئودالسیم در اروپا به دنبال تجزیهٔ امپراتوری [[شارلمانی]] (۸۱۱–۷۴۲م) صورت گرفت، که پس از تجزیه، قدرتهای محلی رونق یافتند. مردم شهرها و روستاها که خود را در خطر هجوم بیگانگان می‌دیدند چاره‌ای جز توسل به زورمندان و فرمانروایان محلی نیافتند. بدین ترتیب ارباب محلی تنها پاسدار آن‌ها شناخته می‌شد و این آغاز استمرار نظام فئودالی در [[اروپای غربی]] بود. در ظرف۳ قرن این نظام به صورت منظم تری درآمد. بسیاری از مورخان معتقدند که این نظام مخصوص همان دورهٔ خاص از تاریخ اروپاست و نباید آن را در جوامع دیگر جستجو کرد ولی برخی به خاطر پاره‌ای از شباهتها؛شباهت‌ها؛ بخصوص مسئلهٔ پراکندگی قدرت و بوجود آمدن اربابهای محلی، اصطلاح فئودالیسم را برای کشورها و محلهای دیگر نیز به کار برده‌اند. بسیاری ریشهٔ واگذاری بنه فیس را به شارلمانی برمی‌گردانند که در زمان [[حملهٔ اعراب]] به اسپانیا که اروپا را تهدید می‌نمود برای جمع‌آوری سپاه و تأمین ساز و برگ و نیز تحریک و دادن انگیزه به جنگ مبادرت به ضبط قسمت زیادی از زمین‌های کلیسایی برای واگذاری به نظامیان نمود. این واگذاری از همان ابتدا [[بنفیس]] نام گرفت. به هنگام ضعف [[حکومت مرکزی]] اشرافیت نظامی در صدد موروثی جلوه دادن بنفیس‌ها می‌نمودند اما از نظر حقوقی رسمیت نداشت تا اینکه در دوره‌های بعدی واگذاری زمین به صورت [[فیف]] رسمیت یافت و دورهٔ فئودالیسم آغاز شد که در زمان [[شارل لوشو]] و بر طبق فرمان ۸۷۷ میلادی وی، اراضی واملاکی که به‌طور موقت در اختیار نجبا و [[فرماندهان سپاه]] قرار گرفته بود تا از عواید آن بهره‌مند شوند به صورت موروثی در اختیار آنان قرار گرفت.
 
=== سوگند وفاداری ===
خط ۶۷:
[[قحطی]] و [[طاعون]] باعث نابودی یک‌چهارم جمعیت اروپا در قرن ۱۴ شد. این واقعه شوم به همراه فرار رعایا از نقطه‌ای به نقطهٔ دیگر، اثرات تخریب‌کننده‌ای بر زندگی و قدرت فئودال‌ها گذاشت. با شروع [[جنگ صد ساله]] از ۱۳۳۸ تا ۱۴۵۳ فشار بیشتر برای کاهش قدرت فئودال‌ها شروع شد، فئودالها به ناچار برای دفاع از املاک خود زیر پرچم پادشاهان [[انگلستان]] و [[فرانسه]] رفتند و این امر به تمرکز قدرت و فرمانبری آنان انجامید.
 
حمایت شهرها از [[پادشاهی|پادشاهان]] عامل دیگری بود که باعث کاهش قدرت فئودال‌ها شد. با پایان جنگهایجنگ‌های صد ساله قدرت سیاسی و اقتصادی فئودالها نیز پایان یافت و با پایان جنگ‌های سی ساله موسوم به [[جنگ رزها]] (War Of Rose) قدرت آنان بطور کامل مقهور شاهان شد. با شکل‌گیری دولت‌های [[دوران مدرن]] در فرانسه و انگلستان، فئودال‌ها دیگر قدرت کامل را از دست داده بودند و به خدمت شاهان درآمده بودند.
 
از جمله علل و عوامل اصلی فروپاشی نظام فئودالی،
خط ۱۲۱:
=== اصلاحات ارضی ===
{{اصلی|اصلاحات ارضی|خان (لقب)}}
به هنگام اعلام برنامه [[اصلاحات ارضی]] در ۱۹ دی ۱۳۴۰؛ اعضای خاندان سلطنتی، حدود صد تن از رؤسای [[ایلات]] و طوایف بزرگ زمین‌دار و چند صد تن از خاندان‌های دیگر، مالک تقریباً دو سوم زمین‌های زراعی کشور بودند. اصلاحات ارضی در عمل، طبقه زمین‌دار قدیمی و مناسبات ارباب- رعیتی سنتی در روستا را از میان برد. این برنامه همچنین به نقش میانجی‌گرانه‌ای که زمینداران، اغلب بین دولت از یک سو و بازاریان و علما از سوی دیگر ایفا می‌کردند، خاتمه داد. [[حسن ارسنجانی]] که در دولت [[علی امینی]] سمت وزیر کشاورزی را داشت، مأمور انجام اصلاحات ارضی بود، ارسنجانی در طی مدتی که به عنوان وزیر کشاورزی فعالیت می‌کرد مخالفت خود با شاه، اربابان زمین‌دار و آمریکا را بخوبیبه خوبی نشان داد. ارسنجانی به انتقاد از نظام ارباب-رعیتی پرداخت و خواهان خاتمه یافتن نظام فئودالی در ایران شد. شاه و [[نخست‌وزیر]] او یعنی علی امینی که از اقدامات ارسنجانی در هراس بودند او را از وزارت عزل کردند، وی پس از عزل از وزارت گفت: «آخرین میخ را بر تابوت نظام ارباب–رعیتی و نیز بر تابوت شاه کوبیده‌ام.»
 
در سال ۱۳۴۰ شاه تصمیم به درهم شکستن قدرت اجتماعی و سیاسی زمینداران بزرگ گرفت. این تصمیم به دو منظور اتخاذ شد: