فبلم روایتگر دو داستان است اولی عاشقانه و دومی مذهبی و عقیدتی. در داستان اول دو جوان عاشق یکدیگر میشوند اما پس از مدتی دختر که اهل هند است متوجه میشود که معشوق او پاکستانی است و همین باعث مردد شدن او میشود چراکه او دیدگاهی منفی نسبت به مسلمانان دارد و اعتقادات مذهبی او باعث ایجاد یک نگرش منفی میشود و همین باعث بروز یک سری اتفاقات تا پایان فیلم میشود. در طرف دیگر فیلموفیلم و داستان دومکه موازی با داستان اول در حال نمایش است، آدم فضایی (پیکی) برای تحقیقات به زمین میآید و از کنترلی برای ارتباط با سفینهاش استفاده میکند. در ابتدای فیلم این کنترل توسط یک دزد به سرقت برده میشود. پیکی که به دنبال کنترل خود روی زمین میگردد از تمامی انسانهایی که در راهش قرار میگیرد جویای کنترل میشو اما همه این جواب را میدهند:«ما از کجا بدانیم...خدا میداند کجاست»... همین مقدمهای میشود تا او به دنبال پیدا کردن خدا برود و با چند مذهب رایج در هند برخورد میکند. در آخر فیلم هر دو داستان به هم گرهمیخورند و برآیند هردو باعث یک نتیجهگیری میشود.زمین با مسائلی روبرو میشود که بسیار برایش عجیب است، مسئلهای که ذهن و را بیشتر از همه درگیر میکند دین و مذاهب انسانها است.که با دختری آشنا میشود و آن دختر ...