خلیل سلطان: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جز ربات: ویرایش جزئی |
||
خط ۴:
== روی کار آمدن ==
هرچند تیمور گورکان در وصیتی [[پیر محمد]] پسر [[میرزا جهانگیر]] را ولیعهد خویش کرد، در هنگام مرگ تیمور،
این امر نارضایتی را در بین سرداران و امیران تیموری پدید آورد به طوری که بنا به دعوت آنها، [[شاهرخ]] پسر تیمور به سمرقند لشکر کشید. در همین زمان ، درگیری و کشمکش میان مدعیان حکومت ، یعنی پسران [[عمرشیخ]] (رستم، اسکندر، پیرمحمد و بایقَرا) و پسران [[میرانشاه]] (عمر و ابابکر و خلیل سلطان) آغاز شد <ref>حافظ ابرو، ج ۳، ۷۳ـ ۷۸</ref><ref>میرخواند، ج ۶، ص ۵۰۴ ـ۵۲۰</ref>. شاهرخ با اینکه بسیاری از امیران ، همچون [[امیرشاه ملک]] و حاکمان محلی، از او حمایت میکردند، از درگیری مستقیم با افراد خاندانش اجتناب کرد و به سروسامان دادن [[هرات]] مشغول شد. به این ترتیب مصالحهای در این بین انجام گرفت که کار به جنگ و نزاع نکشید. هرچند ناخرسندی امیران از سلطنت خلیل سلطان موقتاٌ خاتمه پیدا کرد. زیرا سلطنت او در واقع یک فرمانروایی نبود، بلکه یک عیاشی و خوش گذرانی پیوسته بود. طبیعی بود دوام این شیوه فرمانروایی که عاری از هر گونه مسئولیت است، غیر ممکن خواهد بود. خصوصا که محیط آن دوره، آشفته، ناآرام و پر از مدعیان سلطنت بود.<ref name="دانشنامه رشد، نوادگان تیمور"> [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86+%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد، نوادگان تیمور]</ref>
== عزل و حبس ==
میرزا خلیل، جوانی عاشق پیشه، شاعر، و لاابالی بود. او در سمرقند به عشق نوازندهای به نام «شاد ملک» گرفتار شد که این عشق به حد جنون رسید. به طوری که با زنان تیمور که به عنوان حرم صاحبقران در دربار مورد احترام بودند، بد رفتاری پیشه کرد و امرای تیمور را هم که طرز زندگی او را نمیپسندیدند، از خود مأیوس و ناخشنود ساخت.<ref name="دانشنامه رشد، نوادگان تیمور"> [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86+%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد، نوادگان تیمور]</ref>
به زودی خلیل سلطان با مخالفت سایر امیرانِ قدرتمند تیمور، از جمله [[امیرشاه ملک]] و [[امیرشیخ نورالدین]]، و دیگر مدعیان حکومت روبرو شد. نخستین فرد از خاندان تیمور که مخالفت جدّی خود را با او آشکار کرد، سلطان حسین، نبیرهٔ دختری تیمور، والی [[ماورای سیحون]] بود <ref>ابن عربشاه، ص ۲۵۱</ref> <ref>شرف الدین علی یزدی، ج ۲، ص ۴۸۳</ref> اما نتوانست حمایت لشکریان را جلب کند و ناگزیر به شاهرخ پیوست و سپس در هرات به دستور او به قتل رسید <ref>حافظ ابرو، ج ۳، ص ۸۲ ـ ۸۸</ref> <ref>میرخواند، ج ۶، ص ۵۲۳ ـ۵۲۴</ref>. شاهرخ در هرات خود را وارث تخت پدر نامید و به سبب اقتدار و کفایتش توانست تا اندازهای بر دیگر مدعیان چیره شود. پیرمحمد در [[شیراز]]، بر خلاف برادرانش، حمایتش را از شاهرخ که ناپدری اش نیز بود، اعلام کرد <ref>حافظ ابرو، ج ۳، ص ۱ـ۲، ۴۳ـ۴۵</ref> <ref>شرف الدین علی یزدی، ج ۲، ص ۵۱۱</ref> <ref>میرخواند، ج ۶، ص ۴۹۸ـ ۵۰۱، ۵۲۰ ـ۵۲۱</ref>.
از طرفی در [[تبریز]] و [[اصفهان]] و [[شیراز]] و [[کرمان]] و [[سبزوار]]، به سبب بی کفایتی خلیل سلطان و درگیری مدعیان جانشینی، آشوب شده بود <ref>حافظ ابرو، ج ۳، ص ۲۵ـ۳۰</ref>. خلیل سلطان پس از چهار سال حکومت در سمرقند و از بین بردن خزاین تیمور، گرفتار [[خدایداد حسینی]]، والی ماورای سیحون، شد <ref>تاج السلمانی ، گ ۱۷۶ پ</ref> <ref>شرف الدین علی یزدی، ج ۲، ص ۵۱۱</ref>. بالاخره
== درگذشت ==
شاهرخ به همین خاطر خلیل سلطان را به حکومت [[جبال]] (یا ری) فرستاد. به علاوه شاد ملک، معشوقه میرزا خلیل هم تنبیه و تبعید شد، که ظاهراً چندی بعد به خلیل سلطان پیوست. تا این که خلیل سلطان در حالی که در ری همچنان به خوشباشی و عیاشی سر میکرد در آن جا بیمار شد و عاقبت در سال ۸۱۴ ق / ۱۴۱۱ م درگذشت.<ref>حافظ ابرو، ج ۳، ص ۲۲۸، ۳۴۱ـ۳۴۲، ۴۳۷</ref> محبوبه وفادارش، شاد ملک، که در همان دقایق بر بالین او حاضر شده بود، در کنار پیکر بی جان خلیل، خود را با دشنهای که در دست داشت هلاک کرد. سرانجام آن دو ، به امر شاهرخ در همان شهر و در یک مقبره به خاک سپرده شدند.<ref name="دانشنامه رشد، نوادگان تیمور"> [http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%da%af%d8%a7%d9%86+%d8%aa%db%8c%d9%85%d9%88%d8%b1&SSOReturnPage=Check&Rand=0 دانشنامه رشد، نوادگان تیمور]</ref>
خط ۳۶:
* [http://en.wikipedia.org/wiki/Khalil_Sultan ویکی پدیای انگلیسی، دانشنامه آزاد]
* یزدی، شرف الدین علی، ظفرنامه: تاریخ عمومی مفصّل ایران در دورهٔ تیموریان، چاپ محمد عباسی، تهران ۱۳۳۶
*غیاث الدین بن همام الدین خواندمیر، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افرادالبشر، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۲ ش
*ابن عربشاه، زندگانی شگفت آور تیمور
*تاج السلمانی، شمس الحسن، ج ۸، چاپ عکسی از نسخهٔ خطی کتابخانة لالااسماعیل افندی، ش ۳۰۴، با ترجمة آلمانی از هانس روبرت رومر، ویسبادن ۱۹۵۵
خط ۴۳:
</small>
[[رده:تاریخ ایران]]
|