آمادئو مودیلیانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
|||
خط ۵۳:
== دوره جوانی ==
آمادئو مودیلیانی ۱۲ ژوئیه ۱۸۸۴ در یک خانواده یهودی در شهر بندری لیورنو در توسکان متولد شد. لیورنویی که مودیلیانی میشناخت شلوغترین مرکز تجاری متمرکز دریانوردی و
[[پرونده:Modigliani Birthplace Livorno.jpg|بندانگشتی|خانه محل تولد مودیلیانی در لیورنو]]
خط ۷۰:
=== میچلی و گروه ماکیایولی ===
مودلیانی از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۰ در مدرسه هنری میچلی مشغول به یادگیری بود. در اینجا اولین کارهای هنری او در فضایی مملو از مطالعه و تمرین شکل و سبک هنر ایتالیایی قرن ۱۹، شکل گرفتند. اثر این نوع طراحی و آموختههایش در مورد هنر دوران رنسانس در کارهای اولیه او در پاریس، دیده میشود. هنر شکوفای او در پاریس به همان نسبت از هنر رنسانس ایتالیا تأثیر پذیرفته بود که از آثار نقاشانی نظیر [[تولوز لوترک|هنری تولوز لوترک]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Henri_de_Toulouse-Lautrec&oldid=473240372 Henri de Toulouse-Lautrec]) و [[جیووانی بولدینی]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Giovanni_Boldini&oldid=472858519 Giovanni Boldini]) مودیلیانی در دوران کار با میچلی استعداد زیادی از خود نشان میداد. او تنها تحت فشار سل دست از تمرین کشید.
آمادئو در سال ۱۹۰۱، در حالیکه در رم بود، به کارهای [[دومینیکو مورلی]]([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Domenico_Morelli&oldid=447430150 Domenico Morelli]) علاقهمند شد. مورلی نقاش ملودراماتیکی بود که عمدتاً برای کتب مقدس و آثار فاخر ادبی تصویرسازی میکرد. احتمالاً آشنایی با کارهای مورلی و خود او باید مودیلیانی را شوکه کرده باشد. تناقض اینجا بود که مورلی الهام بخش گروهی از نقاشان بود که بعدها با نام [[ماکیایولی]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Macchiaioli&oldid=470775770 Macchiaioli]) شناخته شدند؛ نقاشانی هنجارشکن و سنت ستیز که نامشان را از ماکیا -به معنای تقریبی لکه رنگ- وام گرفته بودند. مودیلیانی به وضوح در معرض تأثیرات ماکیایولیها قرار داشت. ماکیایولیها جنبش محلی کوچکی در
ارتباط او با این گروه از طریق اولین استادش یعنی میچلی به وجود آمد. میچلی نه تنها خودش عضو این گروه بود بلکه شاگرد [[جووانی فاتوری]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Giovanni_Fattori&oldid=473389972 Giovanni Fattori]) معروف، بنیانگذار جنبش ماکیایولی نیز بود.{{سخ}}
اما، به هرحال، کارهای میچلی بسیار معمولی و به لحاظ سبک به شدت متداول بود که مودیلیانی جوان برضد او عکس العمل نشان داد. او ترجیح داد شیفتگی استادش به نقاشی منظره-که نظیر امپرسیونیسم فرانسوی مشخصه اصلی سبک ماکیایولی بود- را نادیده بگیرد. میچلی شاگردانش تشویق میکرد تا در فضای باز نقاشی بکشند، اما مودیلیانی اشتیاقی برای این شیوه کار کردن نداشت. او در کافهها طرح میزد اما بیشتر ترجیح میداد در استودیوی خودش کار کند. مودیلیانی حتی زمانی که مجبور بود نقاشی منظره بکشد (سه اثر منظره موجود است) بیشتر از [[کوبیسم|کوبیسمهای اولیه]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Cubism&oldid=473661619 Cubism])الگو میگرفت. نتیجه بیشتر به کارهای [[سزان]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Paul_Cézanne&oldid=472722510 Paul Cézanne]) شبیه بود تا میچلی.{{سخ}}
خط ۷۹:
=== تأثیرپذیری از ادبیات ===
مودیلیانی از دوران نوجوانی تحت آموزشهای پدربزگ مادری اش، اسحاق گارسین، با ادبیات فاخر فلسفی آشنا بود. آمادئو
در ۱۹۰۱ آمادئو از کاپری به دوستش اسکار گی لیا (Oscar Ghiglia) نامهای نوشت که عمق تأثیرپزیری او از نیچه را نشان میدهد. او در این نامه به دوستش نصیحت میکند: «همه چیز را مقدس بدار که آگاهی تو را متعالی خواهد کرد.. و در طلب آن باش که این عقاید پربرکت را در خویش زنده و همیشگی کنی.. زیرا که میتوانند آگاهی تو را به نهایت قدرت خلاقیت برسانند.»{{سخ}}
در این دوره آثار لوترامو به اندازه نیچه بر او
در آن دوران هنرمندان جوان مجذوب بودلیر و [[دانزیو]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Gabriele_d%27Annunzio&oldid=471592755 Gabriele d'Annunzio]) این هر دو شاعر در آثار خود به زیباییهای تباه شده میپرداختند. ابزار بیان شاعرانه در آثار ایشان از طریق خلق تصویرهای [[نمادگرایی|نمادگرایانه]] ([//en.wikipedia.org/w/index.php?title=Symbolism_(arts)&oldid=469560159 Symbolism arts]) بود.{{سخ}}
هنگامی که مودیلیانی دوران نقاهتش را در کاپری میگذراند، در نامهای برای اسکار گی لیا نوشت، این تأثیرپذیری را به تفصیل شرح میدهد. این نامهها محکی بود که به جا انداختن ایدههای خام و در حال شکلگیری مودیلیانی کمک میکرد. گی لیا هفت سال از آمادئو بزرگتر بود، اینطور به نظر میرسد که او به مودیلیانی جوان محدودیت سطح فکری اش را گوش زد میکردهاست. مثل سایر نوجوانان پیش رس، مودیلیانی به معاشرت با افراد بزرگتر از خودش علاقه نشان میداد. در رابطه بین این دو، در حالیکه مودیلیانی در تلاش بود خودش را پیدا کند، گی لیا نقش گوش همیشه شنوا را داشت. عمده این رابطه از طریق نامه نگاریهای مفصل این دو ادامه داشت.{{سخ}}
|