جنگ چالدران: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش 87.213.161.222 (بحث) به آخرین تغییری که 2.186.200.121 انجام داده بود واگردانده شد برچسب: واگردانی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۲۵:
'''جنگ چالدران'''، نخستین نبرد دولت [[صفویان|صفوی]] با [[عثمانیان|عثمانی]] بود،<ref name=daneshname>{{پک|رئیسنیا|1386|ک=چالدُران}}</ref> که در نزدیکی [[شهرستان چالدران]] در شمال غربی ایران در ۲ رجب ۹۲۰ ه. ق/[[۲۳ اوت]] [[۱۵۱۴ (میلادی)|۱۵۱۴]] میلادی رخ داد. نتیجه این نبرد پیروزی سپاهیان عثمانی به فرماندهی [[سلطان سلیم اول]] (حکومت ۹۱۸–۹۲۶ ه. ق/ ۱۵۱۲–۱۵۲۰ میلادی) بر سپاه صفوی به فرماندهی [[شاه اسماعیل اول]] (حکومت ۹۰۷–۹۳۰ ه. ق/۱۵۰۱–۱۵۲۴) بود.<ref name=iranicachal>{{پک|McCaffrey|1990|ک=ČĀLDERĀN|ج=8|ص=656-658}}</ref>
در این جنگ نیروهای [[قزلباش]] نزدیک به چهل هزار تن و سپاه [[عثمانی]] قریب به یکصد هزار نفر بودند که قزلباشان به علت شمار کمتر، نداشتن استراتژی مناسب و
پس از این جنگ، کردستان باختری (مناطق کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه کنونی)، از ایران جدا شد و به دست [[عثمانی]] افتاد. این مناطق تا پیش از زمان [[شاه عباس کبیر]] در دست عثمانی بود تا اینکه شاه عباس بخشی از مناطق [[کردستان]] را با جنگ پس گرفت. سپاه [[عثمانی]] شهر تبریز را نیز تصرف کرد اما به دلیل کمبود آذوقه مجبور به بازگشت شد و حکومت نوپای صفوی از نابودی حتمی نجات یافت.<ref>غفاریفرد، عباسقلی، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دوران صفویه، ۱۳۸۱. (صص ۸۹ تا ۱۰۲)</ref>
خط ۳۷:
صفویان در پی فعالیت و سازماندهی فرهنگی در طول دو سده (بر اساس تعالیم صوفیانه و شیعی) توانستند با حمایت پیروان خود (قزلباشها) حکومت صفوی را در ایران پایهگذاری کنند و در پی فشارهای عقیدتی احسان معالی بر قادر تبریزی، صفویان با گردآوری و پناه دادن به آنها به ویژه به نیروهای ینیچری نیروی نظامی توانمندی تشکیل دادند. قدرت گرفتن یک دولت مستقل شیعی مذهب و متعصب در ایران امپراتوری عثمانی را که قصد حمله نهایی جهت تصرف اروپا را داشت از سوی شرق نگران ساخت و لشکرکشی به سمت ایران را موجب شد که این جنگ در دشت چالدران روی داد.
شاه اسماعیل نیز به خوبی از این امر آگاه بود و در نامهای به سلطان عثمانی این مطلب را که بسیاری از مردمان ساکن سرزمینهای عثمانی پیرو او هستند، به رخ وی کشیده بود. بیشک دوام حکومت سنی مذهب عثمانی بدون محدود یا نابود کردن این روند با مشکل مواجه میشد. به گفته برخی مورخان اگر در جنگ چالدران شاه اسماعیل به پیروزی میرسید به قدرتی فراتر از تیمور دست مییافت و بیشک گسترش تشیع صفوی امپراتوری عثمانی را که تازه در ابتدای کار بود از صفحه روزگار محو میکرد. همهٔ این موارد انگیزه لازم برای یک رویارویی سرنوشت ساز و محتوم را برای هردو طرف محیا میساخت. اما برای این نبرد سرنوشت ساز دلایل دیگری هم وجود داشت که تنها
شاه اسماعیل پس از مرگ سلطان بایزید به پسر عموی سلطان سلیم که مدعی و رقیب وی بود پناه داد و درخواست سلطان را برای استرداد بایزید سوم خلاف جوانمردی اعلام کرد. در مقابل سلطان سلیم اندکی پیش از شروع جنگ دست به قتلعام شیعیان در قلمرو عثمانی زد و زنده ماندگان را نیز داغ زده به متصرفات اروپایی تبعید کرد.
خط ۴۳:
== نبرد سرنوشت ایرانیان ==
[[پرونده:Shah Ismail I.jpg|بندانگشتی|تصویری از شاه اسماعیل از هنرمند ناشناس ونیزی در قرون وسطا، نسخه اصلی در موزه فلورانس نگهداری میشود.]]
سلطان سلیم با سپاهی که شمار
شاه اسماعیل به عثمانیان فرصت داد تا آرایش دفاعی خود را کامل کنند. دوازده هزار ینی چری مسلح به شمخال در پشت زنجیرهای از توپها قرار گرفتند، مانعی که همانند سدی نفوذناپذیر در برابر سپاه غالباً سوار ایرانی عمل نمود. با آغاز جنگ جناح راست سپاه ایران جناح چپ عثمانی را در هم کوبید و فرمانده آنها حسن پاشا نیز کشته شد. صلابت نخستین یورش ایرانیان به حدی بود که سلطان سلیم لحظاتی پس از شروع درگیری به گمان این که کارش با شکستی برق آسا به اتمام رسیده در پی گریز از کارزار بود. کثرت سپاه عثمانی و محدودیت فضای نبرد به قدری بود که عثمانیان برای رویارویی با سپاه ایران پشت نیروهای خود مدتها به انتظار میایستادند.
خط ۵۲:
== نتیجه جنگ چالدران ==
اگر از این دیدگاه به لشکرکشی نگاه کنیم، این حمله یک پیروزی مقطعی برای عثمانیها بود ولی برای صفویان و به ویژه شاه اسماعیل یک فاجعه شد. بعد از جنگ چالدران، شاه اسماعیل ماتم گرفت و دیگر رهبری لشکریانش را در جنگ بر عهده نگرفت. پیوند بین شاه به عنوان روح هدایت گر نیمه خدایی و قزلباش،
== انتقال پیکر کشتهشدگان به اردبیل ==
|