هرمز چهارم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Kourosh Tehrani (بحث | مشارکت‌ها)
با فرض حسن نیت ویرایش 95.81.95.203 (بحث) خنثی‌سازی شد. (توینکل)
برچسب: خنثی‌سازی
Rezabot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:شاهان مقتول سده ۶ (میلادی)
خط ۳۳:
[[پرونده:Hurmuzd (The Shahnama of Shah Tahmasp).png|200px|بندانگشتی|چپ|نگاره هرمز چهارم در [[شاهنامه تهماسبی]]]]
 
'''هرمز چهارم'''<ref name="iranica">{{یادکرد وب|نویسنده =A. Shapur Shahbazi |نشانی = http://www.iranicaonline.org/articles/hormozd-iv |عنوان =HORMOZD IV | ناشر = ENCYCLOPÆDIA IRANICA|تاریخ = |تاریخ بازدید = ۲۱ آوریل ۲۰۱۶}}</ref> شاه ساسانی بود که از ۵۷۹ تا ۵۹۰ میلادی بر تخت شاهی نشست. او پس از خسرو یکم (انوشیروان دادگر) بر تخت نشست که داشت با بیزانس صلح برقرار می‌کرد تا برای فرزندش هرمز چهارم کشوری پایدار و آبادان بر جا بگذارد. انوشیروان پس از اینکه در پسرش هرمز چهارم ویژگی‌هایی دید که یک شاه بدانها نیازمند بود، او را جانشین خود کرد. این گزینش هرمز چهارم از میان پسرانش، می‌تواند دلایل سیاسی نیز داشته باشد، چرا که مادر هرمز چهارم دختر خاقان ترک بود و پسران دیگر [[انوشیروان]] از زنان با تبار دونپایه‌تر بودند. منابع شرقی و پژوهشگران دوران نوین پدربزرگ مادری او را Sinjibu یا Silzibul می‌دانند که در پیرامون سال ۵۶۰ برای نابود کردن هپتالیان با انوشیروان دست به یکی کردند و سپس دختر خود را به انوشیروان داد. از آنجاست که هرمز چهارم را در شاهنامه ترکزاد یاترک‌زاده گفته‌اند. با این حال در پذیرش این رویداد یک دشواری تاریخی وجود دارد. پس از بخش کردن شاهنشاهی هپتالیان میان ایران و ترک‌ها، Sinjibu مرزهای شرقی ایران را تهدید کرد. خسرو پسر خود هرمز چهارم را برای جنگ با او فرستاد و خان به سرزمین‌های خود برگشت. از این رو هرمز چهارم باید پیرامون سال ۵۴۰ میلادی زاده شده باشد که این زمان، مدت‌ها پیش از همسایه شدن خسرو انوشیروان و Sinjibu است (پسر خود هرمز چهارم، خسرو پرویز، هنگامی که در ۵۹۰ بر تخت نشست، دست کم سی ساله بوده‌است). Josef Marquart اشاره کرده‌است که سیبویه مادر هرمز چهارم را «دختر خاقان ترک دانسته و نام فرزند او را کایین نوشته‌است و مسعودی نام او را فاقوم یاد کرده‌است، و افزوده‌است که او دختر شاه خزر بوده‌است که در همسایگی باب الابوابباب‌الابواب نشیمن داشته‌است. Marquart نتیجه‌ای محتمل گرفته‌است که پدربزرگ مادر هرمز چهارم خاقان خزرها بوده‌است (که در منابع از آنها با نام ترک یاد می‌شود) و مسعودی نام پدر را به جای نام دختر نوشته‌است. ابن خردادبه هم اشاره کرده‌است که انوشیروان و شاه خزرها بر آن بودند که با دختران یکدیگر پیوند زناشویی ببندند.
 
شخصیت هرمز چهارم همگان را رنجانده بود. سیبویه گفته‌است که تبار او، «هرمز را حتی برجسته‌تر از نیاکان پدری و به همان اندازه وحشی‌تر از نیاگان مادری‌اش کرده بود». او برای مهار کردن اشراف، به خشونت، بدنام کردن آنان و اعدام آنان دست یاخت. او برای آنکه در دادگری از پدر خویش پیشی بگیرد، سوی طبقه‌های پایین جامعه را گرفت که در پایان آسایش نیافتند و در برابر خود او شوریدند. او بر آن بود تا هزینه‌ها را پایین بیاورد، از این رو دستمزد لشکر را تا یک دهم پایین آورد. او نه تنها دادخواستی که موبدان زرتشتی برای آزار مسیحیان نزد او فرستاده بودند را رد کرد و گفت که می‌خواهد همه زیردستان او به آزادی دین خود را پرستش کنند، بلکه همچنین با موبدان زرتشتی نیز درافتاد و بر پایه گزارش‌هاپایه‌گذارش‌ها بسیاری از آنان را کشت، حتی سالار موبدان را، و با کشتن هزاران تن از اشراف، آنان را از خود ناخشنود کرد. او در دیپلماسی از خود سازش‌نپذیری و حتی قضاوت ضعیف نشان داد. او پیمان صلح با بیزانس را پاره کرد و از آنان درخواست پرداخت باج و ساو کرد که رومی‌ها نمی‌توانستند بپذیرند. آنان همچنین با پذیرفتن دغلکاری به عنوان پسر خسرو، خشم او را برانگیختند. به دنبال آن، جنگی ویرانگر میان ایران و روم درگرفت که در همه دوران پادشاهی هرمز چهارم برپا بود. Menander Protector از معاصران او، نالیده‌است که «ایرانی‌ها و رومی‌ها صلح برقرار کرده بودند، اگر خسرو از جهان چشم فرو نبسته بود و پسر او، هرمز چهارم، یک نابکار به تمام معنا، جای او را نگرفته بود». نویسنده گمنام Guidi Chronicle مدعی شده‌است که هرمز چهارم «یوغی سنگین بر سر اشراف و همه مردمش نهاده‌است». تاریخدانان مدرن در این باره همسازتر هستند. نلدکه اینچنین گفته‌هایی را ناروا دانسته و هرمز چهارم را یک شاه نیکخواه دانسته که می‌خواست موبدان و اشراف را مهار کند و بار روی دوش مردم فرودست را بردارد. او گفته‌است که «کارهای او روی هم رفته توجیه‌پذیر است، ولی پیامد ناگوار آن نشان می‌دهد که او مردی نبود که به چنین اهداف بلندی با صلح و کاردانی دست یابد».
 
در زمان بر تخت نشستن هرمز چهارم، Tiberius Caesar پیشنهاد یک پیمان‌نامه صلح داد و گفت که از همه ارمنستان دست می‌کشد و می‌خواهد Arzenere که در دست رومیان بود را با سرزمین دارا که در دست ایرانیان بود را داد و ستد کند. هرمز چهارم از این پیشنهاد سر باز زد و Tiberius آنگاه موریس که فرمانده شرق بود را دستور داد تا برای جنگ با ایران خود را آماده کند. یکی از لشکرهای روم به کردستان تاخت آوردن و آن سرزمین تا ماد را نابود کرد. لشکری دیگر از روم به درون میان‌رودان آمد و می‌خواست غافل‌گیرانه تیسفون را بگیرد. ایرانی‌ها با تاختن به میان‌رودانِ روم، تهدید کردن مرز عقب‌نشینی موریس و شکست دادن ارتش روم در ارمنستان در برابر این حمله تلافی کردند. موریس نیروهای ایرانی در نزدیکی Callinicum را شکست داد، یا دست کم آنها را باز ایستاند و زیان‌های فراوانی را دوباره در سال ۵۸۱ بر ایرانیان وارد کرد، و هنگامی که موریس به قسطنطنیه شتافت تا تخت شاهی را بستاند، فرمانده او جنگ را ادامه داد. ایرانی‌ها نخست کامیاب بودند ولی پس از آن شکست خوردند، و هر دو سوی جنگ، سرزمین‌های مرزی دیگری را غارت و چپاول کرد. در ۵۸۵، هرمز چهارم «صلح‌دوست»، به رومی‌ها «دستور داد» تا «با هدایا و طلاهای بسیاری به دنبال صلح بیوفتند»، ولی موریس بر آن بود که شرایط صلح نپذیرفتنی است و جنگ از سر گرفته شد. رومی‌ها و متحدان غسانی آنان نیروهای ایرانی را در سال ۵۸۶ در نزدیکی دارا شکست دادند، ولی خودشان نیز زیان‌های سنگینی دادند. این گرفتن و دادن‌ها تا چهار سال پسین هم ادامه یافت. در سال ۵۸۹ جنگ برای ایران به بدی سپری می‌شد، آن هنگام که بربرهای قفقازی از راه‌های قفقاز حمله کردند و «ترک‌ها» یعنی هفتالیان به مرزهای شرقی شاهنشاهی تاختند. تنها سردار بهرام چوبین بود که کشور را از بیابانگردان شرقی رهاند، ولی ناسپاسی هرمز چهارم او را در سال ۵۹۰ ناچار به شورش کرد.
خط ۷۷:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:هرمز چهارم}}
 
[[رده:افراد جنگ‌های ایران–روم]]
[[رده:ایرانیان در سده ۶ (میلادی)]]
[[رده:پادشاهان ایرانی کشته‌شده]]
[[رده:پادشاهان شاهنامه]]
[[رده:حکم‌رانان خاورمیانه در سده ۶ (میلادی)]]
[[رده:درگذشتگان ۵۹۰ (میلادی)]]
[[رده:زادگان ۵۴۰ (میلادی)]]
[[رده:شاهان مقتول]]
[[رده:شاهان مقتول سده ۶ (میلادی)]]
[[رده:شاهنشاهان ساسانی سده ۶ (میلادی)]]
[[رده:پادشاهان شاهنامه]]