شنلقرمزی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:فرانسویهای تخیلی |
تمیزکاری |
||
خط ۲:
[[پرونده:Carl Larsson - Little Red Riding Hood 1881.jpg|بندانگشتی|388px|''شنلقرمزی'' (۱۸۸۱) اثر [[کارل لارشون]]]]
'''شنلقرمزی''' {{به فرانسوی|
در قرن نوزدهم [[برادران گریم]] قصه را بازنویسی کردند و پایان قصه را با ورود هیزمشکن به صحنه و نجات دادن شنل قرمزی و مادربزرگش از شکم گرگ تغییر دادند.
== داستان ==
داستان دربارهٔ دختر کوچکی به نام شنلقرمزی است. دخترک از جنگل میگذرد تا برای مادربزرگ مریضش غذا ببرد. در نسخهٔ [[برادران گریم]] مادر شنلقرمزی با تأکید به او گفته بود که
گرگ بد گندهای هوس میکند دخترک و غذای داخل سبد را بخورد. او مخفیانه شنلقرمزی را تعقیب میکند، گاه پشت درختان و بوتهها و تپهها قایم میشود و گاه درون چالهها. در نهایت گرگ به شنلقرمزی نزدیک میشود و دخترک از روی خامی مقصدش را به گرگ لو میدهد. گرگ به دخترک پیشنهاد میدهد که چند گل بچیند و برای مادربزرگش ببرد. دخترک به حرف گرگ گوش میدهد و از مسیرش خارج میشود. در این فاصله گرگ به خانهٔ مادربزرگ میرود و وانمود میکند که شنلقرمزی است. مادربزرگ فریب میخورد و در را به روی گرگ باز میکند. گرگ مادربزرگ را میبلعد. [[لباس خواب]] مادربزرگ را میپوشد و منتظر دخترک در تخت دراز میکشد.
خط ۱۵:
یک هیزمشکن (مطابق نسخهٔ آلمانی برادران گریم) یا یک شکارچی (مطابق نسخههای جدیدتر) فریادهای شنلقرمزی را میشنود و به کمک او میآید و با تبرش شکم گرگ را میدرد و شنلقرمزی و مادربزرگش را سالم از شکم گرگ بیرون میآورد. آنها شکم گرگ را با سنگ پر میکنند. گرگ از خواب بلند میشود و میخواهد فرار کند که به دلیل سنگینی شکم تلوتلو خورده و میافتد و میمیرد.
هدف قصه نشان دادن تفاوت محیط امن خانه و دهکده با خطرات محیط خارج و جنگل است؛ ولی بیش از همه به کودکان دربارهٔ دردسرهای ناشی از گوش ندادن به حرفهای والدین و اعتماد
== جستارهای وابسته ==
خط ۲۱:
== منابع ==
{{پانویس}}
{{داستانهای کلاسیک}}
{{دادههای کتابخانهای}}
{{ادبیات-خرد}}
|