کمالالدین بهزاد: تفاوت میان نسخهها
[نسخهٔ بررسینشده] | [نسخهٔ بررسینشده] |
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←در هرات: ویرایش و تصحیح (جزئی) |
Kamranazad (بحث | مشارکتها) ←زمینهٔ تاریخی: ویرایش و تصحیح (جزئی) |
||
خط ۴۳:
== زمینهٔ تاریخی ==
{{وابسته|تیموریان|صفویان|نگارگری ایرانی}}
بهگفتهٔ [[هانس روبرت رومر|رومر]]، عصر تیموریان و بهویژه دوران حکومت [[شاهرخ تیموری]] در سدهٔ نهم هجری، دورهٔ رشد و پیشرفت در زمینههای گوناگون بود. بهرغم کشمکشهای مداوم و خونین بر سر جانشینی [[تیمور لنگ|تیمور]]، شاهرخ توانست قلمرو روزگار تیمور را نگاه دارد، هرچند که موفق به حفظ همهٔ قلمرو تیمور نشد. حکومت شاهرخ در طول چهار دهه، ایران را از هرجومرج احتمالی پس از مرگ تیمور رهانید و پیشرفتهایی اقتصادی و فرهنگی در پی داشت؛ البته نباید از نظر دور داشت که همهٔ این پیشرفتها مستقیماً
در دورهٔ شاهرخ روابط ایران با دیگر کشورها مانند [[چین]]، [[مصر]] و [[هند]] احیا یا برقرار شد. پیشرفتها در زمینهٔ فرهنگی بهویژه در زمینهٔ هنر و نیز پژوهشهای فکری مانند نقاشی، خوشنویسی، [[معماری ایرانی|معماری]]، [[موسیقی ایران پس از اسلام|موسیقی]]، [[تاریخنگاری اسلامی|تاریخنگاری]]، [[فقه]] و [[کلام]] اسلامی چشمگیر بود. این پیشرفتها هم از جانب شاهرخ و هم از سوی خانوادهٔ او و کسان برجستهٔ حکومت پشتیبانی میشد. علاقهٔ [[بایسنقرمیرزا]] به خوشنویسی و [[نگارگری ایرانی|نگارگری]] و پشتیبانی [[اسکندر سلطان|اسکندر بن عمرشیخ]] از هنر در شیراز یا حمایت او از [[غیاثالدین جمشید کاشانی]] شایان توجه است. در زمینهٔ شعر و ادب پارسی، سرایندگانی چون [[قاسم انوار]] و [[شاه نعمتالله ولی]] ظهور کردند و [[ادبیات ترکی]] نیز شکوفا شد.<ref group=en>{{پک|Roemer|2006|ف=Tee Successors of Timur|ک=History of Iran|ص=105|زبان=en}}</ref> در روزگار سلطنت سی و هفت سالهٔ [[سلطان حسین بایقرا]]، بهرغم محدود شدن قلمرو امپراتوری، صلح و آرامش نسبی در حکومت تیموری برقرار شد. بهگزارش [[بابر|بابُر]]، این دوره زمان شکوفایی شخصیتهایی نامدار در [[خراسان بزرگ|خراسان]] بود چرا که سلطان حسین با وجود وجههٔ جنگاوریاش، شخصی فرهنگدوست و پشتیبان نامی هنر بود.<ref group=en>{{پک|Roemer|2006|ف=Tee Successors of Timur|ک=History of Iran|ص=125|زبان=en}}</ref>
خط ۵۰:
[[پرونده:Behhzad 001.jpg|بندانگشتی|چپ|نگارهٔ «سلطان حسین بایقرا» اثر کمالالدین بهزاد]]
{{اصلی|مکتب هرات|مکتب تبریز دوم}}
برقراری پیوند بین نگارگر ایرانی و [[ادب پارسی]]، [[حکمت خسروانی|حکمت کهن ایرانی]] و [[عرفان اسلامی]] از مهمترین ویژگیهای [[نگارگری ایرانی]] بود. نگارگر یا خود در سلک [[تصوف|صوفیان]] و [[عارف|عرفا]] بود یا از راه انس با شعر و ادب پارسی، اندیشهای چنین داشت.
دورهٔ شکوفایی نگارگری ایرانی، آغازی بر فرایند زدودن تأثیرات بیگانه و پالایش مکتبهای نقاشی ایرانی بود. این دوران از سدهٔ هفتم تا یازدهم هجری یعنی از روزگار [[ایلخانان|سلطهٔ مغولان بر ایران]] تا [[جلایریان|حکومت جلایری]]، [[تیموریان|عصر تیموری]] و سپس تا سالهای اوج قدرت [[صفویان|صفوی]] جریان داشت. با پشتیبانی پادشاهان و امیران و با برپایی کارگاههای درباری، نقاشان این دوران به تصویرسازی آثار شعر و ادب پارسی پرداختند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=نقاشی ایرانی|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۵۷۶}}</ref> در حکومت آل جلایر و پیش از ظهور [[تیمور لنگ|تیمور]]، سبک نقاشی ایرانی در غرب ایران تا [[بغداد]] نفوذ کرده بود؛ نسخهٔ ''[[دیوان خواجوی کرمانی]]'' در بغداد نمونهٔ این نفوذ و گسترش است. آثار بهجامانده از روزگار جلایریان، نشاندهندهٔ پشتیبانی حاکمان این سلسله از نقاشی ایرانی و تحولات آن است.<ref group=en>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=50|زبان=en}}</ref> بهگفتهٔ [[لورنس بینیون]] و دیگران، عصر شاهرخ تیموری از درخشانترین دورههای تاریخ ایران بهشمار میرود که این موضوع در کتابهای نفیس و بیمانندِ این دوران بهخوبی معلوم است. در این دوره هرات کانون بیرقیب نگارگری ایرانی بود. بهگفتهٔ [[دولتشاه سمرقندی]]، در این دوره [[بایسنقر پسر شاهرخ|بایسنقرمیرزا]]، پنجمین پسر شاهرخ، در جایگاه وزارت پدرش در هرات این شهر را به کانون سرایندگان، تاریخنگاران و دانشمندان بدل کرد.<ref group=en>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=52–53|زبان=en}}</ref> روابط نزدیک و بیسابقهٔ میان ایران و چین در دورهٔ شاهرخ، سبب نفوذ [[نقاشی چینی]] به هنر ایرانی شد.<ref group=en>{{پک|Binyon|Wilkinson|Gray|1971|ک=Persian miniature painting|ص=57–58|زبان=en}}</ref> شاهرخ و فرزندش بایسنقرمیرزا با گردآوری دستاوردهای نگارگران [[مکتب شیراز دوم|شیراز]]
در آغاز حکومت [[شاه اسماعیل اول]] که [[تبریز]] پایتخت [[صفویان|صفوی]] شد، آثاری آفریده شد که واپسین عناصر [[سبک ترکمنان|سبک ترکمانان]] تبریز را نشان میدهند. بخشی از این آثار، نگارههایی مربوط به نسخهای از ''[[خمسه نظامی|خمسهٔ نظامی]]'' و بخشی دیگر از آنِ نسخهای از ''[[شاهنامه]]'' است. در هیچیک از این آثار، ویژگیهای سبک بهزاد دیده نمیشود.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶}}</ref><ref group="یادداشت">بهگمان بسیاری نقاش این آثار [[سلطان محمد نگارگر]] بوده که پروردهٔ کارگاه سلطنتی ترکمانان بود. با توجه به این آثار و برخی نشانههای دیگر، میتوان به این نتیجه رسید که کارگاه تبریز در آغاز حکومت صفوی، شیوهٔ ترکمانی داشته و سلطان محمد یکی از این نقاشان بودهاست. ببینید: {{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶}}</ref> نسخههای نگارگریشدهٔ دیگرِ این روزگار، با آثار کارگاه تبریز متفاوتاند و بیشتر در هرات و با خوشنویسی [[سلطان محمد نور]] آفریده شدهاند. یکی از این آثارِ ممتاز، ''[[ظفرنامه تیموری|ظفرنامهٔ تیموری]]'' است که بهزاد تصویرگریاش را بهعهده داشته است. با اینکه در اجرای این نقاشیها کاستی دیده نمیشود، اما در انتساب آنها به بهزاد تردید وجود دارد. بنا بر پژوهشهای [[عبادالله بهاری]]، کانون اصلی نگارگری و کتابسازی صفوی در پایان حکومت اسماعیل اول و آغاز سلطنت [[شاه طهماسب اول]] هرات بودهاست. در آن روزگار بهزاد هنوز در هرات بود و مسئولیت ادارهٔ کارگاه را بر عهده داشت. آثاری مانند نسخهٔ ''ظفرنامهٔ'' یادشده و ''خمسهٔ نظامی''، با نظارت او و همکاری شاگردانی مانند [[شیخزاده]] و [[قاسمعلی]] آفریده شدهاند. با تسخیر هرات بهدست [[عبیدالله خان ازبک]]، بهزاد و شماری از شاگردان به تبریز کوچیدند و کسانی چون شیخزاده و [[میرعلی خوشنویس]] همراه با عبیدالله خان به [[بخارا]] رفتند. به باور بهاری، محتمل است که ''[[شاهنامه طهماسبی|شاهنامهٔ طهماسبی]]'' در کارگاههای هرات و تبریز و بیشتر با نظارت بهزاد آفریده شده باشد، اگرچه چند نگاره از آن نسخه را میتوان از آنِ بهزاد دانست. آنچه مسلم است آفرینندهٔ این نسخهٔ نفیس، برجستهترین نقاشان آن روزگار بودهاند که برخی شاگرد بهزاد و برخی دیگر متأثران از او بودهاند. بدین ترتیب با پیوند و درآمیختن مکتبهای هرات و تبریز، سبکی اصیل و کامل زاده شد که نگارگری ''[[دیوان حافظ]]''، ''شاهنامهٔ طهماسبی'' و ''خمسهٔ طهماسبی'' از شاهکارهای آناند.<ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۴|ک=نقاشی ایران|ص=۸۶–۸۷}}</ref><ref>{{پک|پاکباز|۱۳۸۶|ف=تبریز، مکتب|ک=دائرةالمعارف هنر|ص=۱۵۷}}</ref>
|